با هم تصميم گرفتيم ساختمانی به عنوان كتابخانه براى بردخون بسازيم. به كمك دوستان ساختمان محقری ساختيم و يادم هست شهيد حيدر با زبان شيرين خود بچههاى بردخون را تشويق به كتاب خواندن مىكرد...
🔻راوی: غلامحسین حصیری (دوست شهید)
#شهید_حیدر_بردستانی
#بردخون #دیر
#گیلان_غرب
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
بسيار فروتن و مهربان بود. بيشترين غم او، غم فقر و فلاكت مردم منطقه بود.
هميشه میگفت: خدا كند روزى برسد كه بتوانم به مردم محروم و ستمديده منطقه كمك كنم و آنها را از اين وضعيت بيرون آورم...
🔻راوی: حسین بردستانی (برادرشهید)
#شهید_حیدر_بردستانی
#بردخون #دیر
#گیلان_غرب
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
با وجودی كه خيلى خوش قيافه و آراسته بود، كمتر لباس نو مىخريد.
مىگفت: دلم نمىآيد دوستانم كهنه بپوشند و من نو. من هم مثل دوستانم.
تا جایى كه مىتوانست به يتيمان و فقيران محل كمك مىكرد. حتى كمك هزينه تحصيلی خود را هم به بچههاى فقير بردخون مىداد.
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_حیدر_بردستانی
#بردخون #دیر
#گیلان_غرب
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
قبل از اينكه به سربازى برود، چون معلم در اين بخش كم بود، داوطلبانه براى تدريس به روستاى مغدان مىرفت و بدون هيچ چشم داشتی در مدرسه ابتدايی آنجا تدريس مىكرد.
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_حیدر_بردستانی
#بردخون #دیر
#گیلان_غرب
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
علاقه زيادی به بچه هاى من داشت.
با دوچرخه يا موتور سيكلت بچه ها را به نوبت سوار مىكرد و مىگرداند.
وقتى در سربازى به سر مى برد بچه هاى من از شدت علاقه اى كه به او داشتند شب ها او را به خواب مى ديدند و صبح براى همديگر تعريف مى كردند.
بسيار مهربان بود. يادم نمىرود، زمانى كه امكانات زندگى در بردخون كم بود و ما نان را با هيزم مى پختيم، با آن قيافه نازنينش مىرفت و با دوچرخه هيزم مىآورد!
🔻راوی: خواهر شهید
#شهید_حیدر_بردستانی
#بردخون #دیر
#گیلان_غرب
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir