#قدوم_اطهرٺ_بر_خاڪ_و_بر_افلاڪ_جان_بخشید😍
با شوڪَٺ بےنظیرش آمد از راه
مےآمد از آسمان و در دستش ماه
دیدے ڪه دهان ڪعبہ هم وامانده
لا حول و لا قوة الا بالله
#مولود_کعبه💙💙🌹🌹
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#روایات
#مولود_كعبه 🌸🌺🌺
مشهور آن است كه آن حضرت در روز جمعه، سيزدهم ماه رجب، بعد از سى سال از عام الفيل در ميان كعبه معظّمه متولّد شده است. پدر آن حضرت، (ابو طالب) پسر عبد المطّلب بوده كه با عبد اللّه پدر حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم برادر اعيانى (پدر و مادرى) بوده، و مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بوده و آن حضرت و برادرانش اوّل هاشمى بودند كه پدر و مادرشان هر دو هاشمى بودند.
و در كيفيّت ولادت آن جناب روايات بسيار است و آنچه به سندهاى بسيار وارد شده آن است كه: روزى عبّاس بن عبد المطّلب با يزيد بن قعنب و با گروهى از بنى هاشم و جماعتى از قبيله بنى عبد العزّى در برابر خانه كعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد درآمد و به حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نه ماه آبستن بود و او را درد زاييدن گرفته بود، پس در برابر خانه كعبه ايستاد و نظر به جانب آسمان افكند و گفت: پروردگارا! من ايمان آوردهام به تو و به هر پيغمبر و رسولى كه فرستاده اى و به هر كتابى كه نازل گردانيده اى و تصديق كردهام به گفته هاى جدّم ابراهيم خليل كه خانه كعبه بنا كرده او است، پس سؤال مى كنم از تو به حق اين خانه و به حق آن كسى كه اين خانه را بنا كرده است،
و به حق اين فرزندى كه در شكم من است و با من سخن مى گويد، و به سخن گفتن خود مونس من گرديده است
و يقين دارم كه او يكى از آيات جلال و عظمت تو است، كه آسان كنى بر من ولادت [فارغ شدن] مرا.
عبّاس و يزيد بن قعنب گفتند كه: چون فاطمه از اين دعا فارغ شد، ديديم كه ديوار عقب خانه شكافته شد، فاطمه از آن رخنه داخل خانه شد و از ديده هاى ما پنهان گرديد، پس شكاف ديوار به هم پيوست به اذن خدا، و ما چون خواستيم در خانه را بگشاييم چندان كه سعى كرديم در گشوده نشد، دانستيم كه اين امر از جانب خدا واقع شده و فاطمه سه روز در اندرون كعبه ماند، اهل مكّه در كوچهها و بازارها اين قصّه را نقل مى كردند و زنها در خانهها اين حكايت را ياد مى كردند و تعجّب مى نمودند.
تا روز چهارم رسيد، پس همان موضع از ديوار كعبه كه شكافته شده بود ديگر باره شكافته شد، فاطمه بنت اسد بيرون آمد و فرزند خود اسد اللّه الغالب، علىّ بن ابى طالب عليه السّلام را در دست خويش داشت و مى گفت: اى گروه مردم!
بدرستى كه حقّ تعالى برگزيد مرا از ميان خلق خود، و فضيلت داد مرا بر زنان برگزيده كه پيش از من بوده اند،
زيرا كه حقّ تعالى برگزيد آسيه دختر مزاحم را، و او عبادت كرد حقّ تعالى را پنهان در موضعى كه عبادت در آنجا سزاوار نبود مگر در حال ضرورت- يعنى: خانه فرعون-،
و مريم دختر عمران را حقّ تعالى برگزيد و ولادت حضرت عيسى عليه السّلام را بر او آسان گردانيد، و در بيابان درخت خشك را جنبانيد، و رطب تازه از براى او از آن درخت فرو ريخت،
و حقّ تعالى مرا بر آن هر دو زيادتى داد و هم چنين بر جميع زنان عالميان كه پيش از من گذشته اند،
زيرا كه من فرزندى آوردهام در ميان خانه برگزيده او
و سه روز در آن خانه محترم ماندم
و از ميوهها و طعامهاى بهشت تناول كردم.
و چون خواستم كه بيرون آيم در هنگامى كه فرزند برگزيده من بر روى دست من بود، هاتفى از غيب مرا ندا كرد كه:
اى فاطمه! اين فرزند بزرگوار را علىّ نام كن، بدرستى كه منم خداوند علىّ اعلا،
و او را آفريدهام از قدرت و عزّت و جلال خود،
و بهره كامل از عدالت خويش به او بخشيده ام،
و نام او را از نام خود اشتقاق نموده ام،
و او را به آداب خجسته خود تأديب نموده ام،
و امور خود را به او تفويض كرده ام،
و او را بر علوم پنهان خود مطّلع كرده ام،
و در خانه محترم من متولّد شده است،
و او اوّل كسى است كه اذان خواهد گفت بر روى خانه من،
و بتها را خواهد شكست و آنها را از بالاى كعبه به زير خواهد انداخت،
و مرا به عظمت و مجد و بزرگوارى و يگانگى ياد خواهد كرد،
و اوست امام و پيشوا بعد از حبيب من و برگزيده از جميع خلق من محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلم كه رسول من است،
و او وصىّ او خواهد بود
خوشا حال كسى كه او را دوست دارد
و يارى كند او را،
و واى بر حال كسى كه فرمان او نبرد
و يارى او نكند
و انكار حقّ او نمايد.
و اخبار در باب ولادت آن حضرت و كيفيّت آن بسيار است و مقام را گنجايش بيش از اين نيست.
و اين فضيلت از خصايص آن حضرت است، چه، اشرف بقاع، حرم مكّه است و اشرف مواضع حرم، مسجد است و اشرف موضع آن، كعبه است و احدى غير از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در چنين مكانى متولّد نشده،
ونيز متولّد نشده مولودى در سيّد ايّام كه روز جمعه باشد در شهر حرام كه ماه رجب باشد در بيت الحرام سواى امير المؤمنين عليه السّلام ابو الأئمّة الكرام- عليه و آله آلاف السّلام.
📚منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام (فارسى)، ج ۱، ص: ۳۴۸