eitaa logo
رصدنما 🚩
2هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
7.3هزار ویدیو
253 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•{ ♻️ •} بعضی از این سلبریتیها همه کاراشون فیلم و بازیه... ببینید چطور شاده ولی برای بقیه غم می خواد؟! آقای سلبریتی خودت باش! مسائل روز را آنی کنید👇🤓 🖥📲 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
[• ✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان (مصطفی) شیشه‌های ایستگاه اتوبوس یکی پس از دیگری می‌ریزند؛ اما صدای شکستن‌شان بین صدای کف و سوت گم شده است. تردد برای ماشین‌های سواری غیرممکن و برای موتور سیکلت‌ها دشوار شده. یکی دوتا درخت آن طرف‌تر می‌سوزند. یکی دونفر هم مشغول ریختن نفت روی یک سطل زباله‌اند و بقیه دورش هورا می‌کشند. ناگهان ضربه سنگینی به سرم، تعادلم را برهم می‌زند. چشمانم سیاهی می‌روند. علی به طرفم می‌دود: -سید، چی شد؟ فکر کنم سرت شکسته! دست روی سرم می‌گذارم، خونی است؛ اما درد چندانی ندارد. آرام می‌گویم: -چیزی نیس تیر غیب خوردم! با دستمالی خون را از روی صورتم پاک می‌کند: -سنگ پرت می‌کنن نامردا! علی حواسش به من است و حواس من می‌رود به سمت جوانی که در فاصله سه چهار متری ما، هنگام شعار دادن برزمین می‌افتد. افتاده در جدول، شاید هجده سال بیشتر هم نداشته باشد. نمی‌دانم چرا زمین خورده. دست علی را پس می‌زنم و به جوان اشاره می‌کنم: -علی... انگار می‌خوان یکی رو بزنن! علی هم برمی‌گردد و جوان را نگاه می‌کند. مردی سر تا پا سیاه و پوشیده به جوان نزدیک می‌شود. هیکلش به جرآت دو برابر جوان است. علی بلند می‌شود و می‌گوید: -سید بیسیم بزن گزارش بده که پس فردا شر نشه! نمی‌دانم چرا ناخودآگاه بغض راه گلویم را می‌بندد، اما داد می‌زنم: چه کار می‌خوای بکنی؟ -نباید بذاریم کسی کشته بشه! و به راهش ادامه می‌دهد. به عبان بیسیم می‌زنم، جواب نمی‌دهد. فقط صدای خش خش می‌آید. انگار کسی دائم دستش را روی شاسی بیسیم بگذارد و بردارد. زمان مناسبی برای دلشوره گرفتن نیست. سیدحسین را می‌گیرم. از بین سر و صداها جواب می‌دهد: -جانم مصطفی؟ -سید اینجا یکی رو انداختن زمین می‌خوان بزننش! علی رفته جلوشون رو بگیره، اما ممکنه اتفاق بدی بیفته! -چرا به پلیس نمیگی؟ اینجا ما وضعمون بهتر نیست! -فکر نکنم بتونن کمک کنن. ببینم چی میشه... حلال کن! دیگر نمی‌شنوم چه می‌گویند. پس گاردی‌ها کجا هستند؟ جایی که جوان افتاده، نقطه کور است. طوری که به راحتی بزنند بکشندش و بعد جنازه‌اش را سردست بگیرند و شعار بدهند: -می‌کشم می‌کشم، آن که برادرم کشت! علی بالای سر جوان است و می‌خواهد کمکش کند. می‌روم به سمت کانکس نیروی انتظامی که صدای آخ بلندی متوقفم می‌کند. برمی‌گردم، حالا جوان نشسته و علی روی زمین افتاده و دستش را گرفته. جوان، ترسیده و وحشت زده در همان حالت نشسته عقب عقب می‌رود و علی سعی دارد روی زانوانش بلند شود. مرد سیاه‌پوش متوجه من نشده و خواسته کار جوان و علی را باهم تمام کند، این را از اسلحه‌ای که به سمت‌شان گرفته، می‌فهمم. روی اسلحه فیلتر صدا بسته. دوباره اسلحه را به سمت علی می‌گیرد که حالا خودش را سپر جوان کرده. در دلم به جوان التماس می‌کنم داد بزند و کمک بخواهد. می‌دانم اگر جلو بروم، ممکن است دست مرد روی ماشه بلغزد. علی چشمش به من می‌افتد و با چهره‌ای درهم رفته، علامت می‌دهد که به پلیس خبر دهم. ادامه دارد... ✍️نویسنده خانم فاطمه شکیبا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باخوندن، خیلــے چیزا دستت میاد😉👇 °• 📖 •° Eitaa.com/Rasad_Nama
[• ✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان (مصطفی) علی خیز گرفته. می‌خواهد با نگاهش به من بفهماند خودش از پس مرد سیاه‌پوش برمی‌آید. تا کانکس نیروی انتظامی نمی‌فهمم چطور می‌دوم. کانکس خالی است! مثل مرغ سرکنده این سو و آن سو به دنبال پلیس می‌دوم اما پیدایشان نمی‌کنم، درگیرند و مشغول بگیر و ببند؛ بی خبر از اینکه یک بچه بسیجی نوزده ساله، کنار جدول خیابان و دور از چشم دوربین‌ها با یک غول بیابانی ضدانقلاب دست به گریبان است. برمی‌گردم جایی که بودیم. جوان با زبان بند آمده به درگیری علی و مرد خیره است. علی توانسته اسلحه مرد را از دستش دربیاورد و به سویی پرت کند؛ اما مرد سیاه‌پوش روی سینه علی نشسته! ماتم می‌برد. به حوزه بیسیم می‌زنم و درحالی که گزارش موقعیت را می‌دهم، به سمت علی می‌‌‌‌‌دوم. اولین کاری که میتوانم بکنم، این است لگدی به سر و گردن مرد بکوبم و نقابش را بکشم. مرد هنوز به خودش نیامده. بلند می‌شود، شاید برای اینکه حساب من را برسد، اما نه! پا به فرار می‌گذارد! می‌دوم دنبالش، در خم کوچه گم می‌شود. از پشت سرم علی با صدایی دردآلود فریاد می‌زند: -بگیرش سید... نذار در بره... دلم پیش علی مانده؛ عذاب وجدان گرفته‌ام که چرا رهایش کردم. هرچه می‌گردم پیدایش نمی‌کنم، اصلا به درک اسفل السافلین! برمی‌گردم تا خودم را به علی برسانم. صحنه‌ای که می‌بینم را باور نمی‌کنم. زمین اطراف علی سرخ شده و علی خودش را سمت جدول کشیده. جوان که کم کم زبانش باز شده، با دست علی را تکان می‌دهد: -آقا... جون مادرت پاشو! وای بدبخت شدم! پاشو به هرکی می‌پرستی! دست جوان را کنار می‌زنم و خودم کنار علی می‌نشینم. بالای ابرویش شکافته. در سوز دی ماه، احساس گرما می‌کنم. مایعی گرم روی لباس‌هایش ریخته؛ مایعی گرم و سرخ! چشمانش نیمه بازند و زیر لب چیزی زمزمه می‌کند. چندبار به صورتش می‌زنم: -علی! الان وقت این مسخره بازیا نیست بی مزه! غیر از بازوت کجات رو زده؟ علی عین آدم جواب میدی یا... جوان با صدایی لرزان می‌گوید: - زد به پهلوش... با چاقو زد به پهلوش! عباس و سیدحسین هیچکدام جواب نمی‌دهند. دستم می‌رود که اورژانس را بگیرم اما نه. در این ترافیک محال است برسند. علی دستم را می‌گیرد، صدایش را به سختی می‌شنوم: -سید... سر جدت مردم نبینن این سر و وضع من رو... بعدا داستان میشه. -به چه چیزایی فکر می‌کنی! داری می‌میری بچه! دوباره سیدحسین را می‌گیرم: - تو رو به قرآن، یا خودت بیا یا یکی رو بفرست بیان علی رو ببریم... داره می‌میره! بالاخره جواب می‌دهد: -چندتا از بچه‌های بسیج رو می‌فرستم. خدا خیرشان بدهد، پنج دقیقه نشده می‌رسند و علی را پشت ماشین می‌اندازیم. جوان را هم سوار می‌کنیم. آنقدر ترسیده که مقاومت نکند. انگار نه انگار که تا نیم ساعت پیش داشت شیشه می‌شکست و برای نیروی انتظامی خط و نشان می‌کشید. مچ پایش آسیب دیده و نمی‌تواند تکانش دهد. دیگر حواسم به اطراف نیست، دستم را می‌گذارم روی گردن علی تا مطمئن باشم نبضش -هرچند کم فشار و بی رمق- می‌زند. خوابم می‌آید، صدای بچه‌ها را نمی‌شنوم که درباره نزدیک‌ترین بیمارستان حرف می‌زنند. فقط صدای زنگ همراه علی را می‌شنوم: -هرگز نهراسیم از نامردمی دشمن/ آماده ایثاریم چون احمدی روشن... همراه خونین را از جیبش بیرون می‌کشم. روی صفحه نوشته «مادر جان گلم» .حتما نگرانش شده که زنگ زده، حالا جواب مادرش را چه بدهم؟ رد تماس می‌زنم. دوباره زنگ می‌زند: -هرگز نهراسیم از نامردمی دشمن... دیگر رد تماس هم نمی‌زنم، می‌گذارم بخواند: - لبیک یا حسین جان... لبیک یا حسین جان... لبیک یا حسین جان... لبیک یا حسین جان... لبیک یا حسین جان... لبیک یا حسین جان... ادامه دارد... ✍️نویسنده خانم فاطمه شکیبا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باخوندن، خیلــے چیزا دستت میاد😉👇 °• 📖 •° Eitaa.com/Rasad_Nama
💢 نگاه عاقل اندر سفیح سردار نجات به ادعای کذب اینترنشنال😐🤦🏻‍♂ حمله روانی به بازیکنا اونم تو شب برگشتشون مامور👮🏻‍♂ شلیک🔴 اونم چی تو جشن سراسری؟!!🤨 کدوم جشن کدوم گلوله مامور؟ چی زدی بابا؟ 📍سردار نجات جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران: هیچ جا پلیس و بسیج، اجازه برخورد با اسلحه نداشتند. 🔰 Eitaa.com/Rasad_Nama
∞° 😜 ∞° . . 🇵🇸 طرفدار آمریکایی با پرچم فلسطین 🔻بزرگترین باخت رو تو جام جهانی اسراییلیا دادن، تازه فهمیدن چقدر منفور کل جهانن!😉 پ.ن: البته درمورد آمریکاییا یکی بزنن، ده تا میخورن🤨 زمان و مکانش رو قطعا ما مشخص میکنیم😎 ✋🏻 🇮🇷 ⚽️ 🏆 . . طُ‌بِخَند😁تادِگَرآن‌ڪورشَوَند😑اَزحآلت!😂👇 💬 = Eitaa.com/Rasad_Nama
[• 🗒 •] . . 🌐 جهان سیاست در یک نگاه به تاریخ چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ . . 📍 📝 🙏 😌 . نشریجاتےوعڪاسباشےتولیدي اینجاست👇 •|📜|• Eitaa.com/Rasad_Nama
≼• 🌷 •≽ سردار قلبم✋💔 اگر از سرهایمان ڪوه بسازند.. نمےگذاریم نامحرمے به انقلابمان نظر سوء بیاندازد✌️🇮🇷 💔 💚 . چَشمـِ تو بـود ڪه پرِ پـروازِ ما شـد🕊 .. ≼•🌷.• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
【• 💡 •】 بسیجۍبودن.. ‌فقط‌تولباس‌چریڪۍ‌خلاصہ‌نشده.. اصل‌اینہ‌ڪہ‌نفس‌و‌باطنمون‌رو یہ‌پا‌بسیجۍ‌مخلص‌تربیٺ‌ڪنیم . . ! . . 🔆) Eitaa.com/Rasad_Nama •🍃•📿• حرفاےِ در‌گوشےِ قرآنےروایے😌☝️•
[• 💬🤓 •] یکی از تحلیل های جالب 👌🧐 گر حرفه اے حــقایق شــو🙃👇 💻📲| Eitaa.com/Rasad_Nama
🖇:| 🗞🤓 | . . 📡 رئیس‌جمهور پروژه آبرسانی به کردستان را افتتاح کرد😍😍 سامانه انتقال آب سد آزاد به تصفیه‌خانه سنندج که عملیات اجرایی آن بهمن سال ۱۳۹۹ آغاز شد، امروز با حضور رئیس‌جمهور و با ۸۵۰ میلیارد تومان سرمایه‌گذاری، در مدار بهره برداری قرار گرفت. این پروژه یکی از مهمترین طرح‌هایی بوده که برای بهبود کیفیت آب شرب شهر سنندج در مدت کمتر از ۲ سال و با همت ‌و تلاش شبانه‌روزی حدود ۶۰۰ نفر از مهندسان و کارگران ایرانی اجرایی شده است. . . اگر دنبال داغ ترین اخباری همین الان مارو دنبال کن.😉👇🏻 👨🏻‍💻: @rasad_nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「🦋」 | این شما و این تنها گوشھ‌ۍ کوچکی از فانوسمـــان و اصرار بر تلاشهای شبانه‌روزی همه‌ی خدام پشت صحنه‌ی فانوسツ🤝♥ در آستانه‌ی تولد فانوس.. تولد ۸سالگی.. در آستانه‌ی ۸ساله شدن تشکیلاتمون.. ⇦۱۶ آذر ۱۴۰۱⇨ پ.ن: -برای‌ادامه‌دادن،ادامه‌خواهیم‌داد💕 -باید که خستگی را خسته کرد☺️🤞🏻 و این خستگی‌ها نذرِظهور مولا ان‌شااللھ💓 [ پیشاپیش تولدت مبارڪ فانوس عزیزم♥' :) ] | | کانالهای‌مجموعھ‌فانوس‌رادنبال‌کنید:👇 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal Eitaa.com/Heiyat_Majazi Eitaa.com/Rasad_Nama 「🌊」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
∞°° 😜 🤝 :) ∞°° . . میـگه پر ڪردم😄😂 بخاطر افزایش چندین‌باره‌ۍ قیمت بنزین‌⛽️ تو ترڪیه تصـمیم گرفتـن‌ جاۍ واحـدلیتر🛢 از واحـد سرنگ💉 استفاده ڪنند😅😁 . طُ‌بِخَند😁تادِگَرآن‌ڪورشَوَند😑اَزحآلت!😂👇 💬 = Eitaa.com/Rasad_Nama
° (ع)☀️📖 ° ✨بہ نام خداے علے✨ 🙂 داداش کوچولوم میگه کاش منم می تونستم با شما بیام تا بجنگم! 😀 خب اون با ماست دیگه!☺️ 🙂 نه بابا! اون فقط ۵ساله شه. 🤓 😀وقتی دلش با ماست یعنی خودش با ماست. 🙂 چطوری آخه؟🤔 😀 این سخن امام علی(ع)هست. باور نداری ؟ 🙂 چطوری بهش بقبولونم؟ آخه خیلی ناراحتِ.😕 😀 اگه این👇خطبه حضرت رو براش بخونی باور می کنه. 📚|• . خطبه ۱۲ باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 |•✍•| Eitaa.com/Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 🔺 بعد از سه ماه فقط زورت به اسم خیابان ولیعصر(عج) تو گوگل مپ رسید؟📍😏👊 برای ویرایش نام خیابان از پهلوی به ولیعصر(عج) وارد گوگل مپ بشید و مثل ویدئو عمل کنید👌 این کلیپ رو برای دیگر دوستانتون هم بفرستید تا تعداد ویرایش بالا بره🙏 ♦️ Eitaa.Com/Rasad_Nama
∞°° 😜 🤝 :) ∞°° . . بالاخـره لباس مخـصوصِ برانـدازی‌ هم به بازار اومـد🤩👌 فقـط تعـدادش محـدوده براۍ تهـیه سریع‌تـر⚡️ اقـدام بُـنُـماییـد😁🙃 ویـژگۍ جـذابِ این لبـااااااس👇 ضـد آب بودنِشـه🤪😅💦 . طُ‌بِخَند😁تادِگَرآن‌ڪورشَوَند😑اَزحآلت!😂👇 💬 = Eitaa.com/Rasad_Nama
🔏| 🖼 به نقل از سردار حاجی‌زاده: در این شرایط باید هر کدام تان پرچم دار کاری بشوید و "چهره به چهره" توجیه بکنید و توضیح بدهید.👥 خیلی ازجوانان ما فریب خوردند.⚠️ در این مقاطع هست که بزرگان نقش دارند و باید پای کار بیایند. ؟ ⁉️ ؟ 🇮🇷 🎤 ⚜ Eitaa.com/Rasad_Nama
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 [ 💪 ] ایران در مسیر پیشرفت ✌️🇮🇷 خبر از قدرت ایران داری؟😉 👇 🌍| Eitaa.Com/Rasad_Nama 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[°• ↯ 🆕😌•°] 🎥••📸 بفرمایید👆 در پی اراجیف گفته شده در باید عرض ڪنم که دست و پای مادر علیرضا جهانبخشم یه دیقه باز ڪردن بیاد بچشو برای آخرین بار ببینه و ماچ کنه و دوباره برگرده سلولش تا گلوله رو تو ملاجش خالی نڪردن‼️ ✅از جام جهانی ڪه گذشت و بچه ها هم به آغوش وطن و خانواده هاشون برگشتن ولی خداییش خدا خوب احمقا رو رسوا میڪنه ✍خـادم ُشـبـہـہ 🇮🇷 . . بشنــــــو ولے بدون مـوشڪافے بـــــاور نڪن↻🖐😉 🆚 ⇨| [• Eitaa.com/Rasad_Nama
•| 👨🏻‍⚖|• 📝| موضوع: 🔸 انتشار عکس | ⁉️| سوال(شماره 18): 🔻من چند سال با یکی دوست بودم (دوست پسر) بعد رابطمون سرد شد و الان پشیمونم و توبه کردم. متاسفانه مدتی هست عکس‌های برهنه من در فضای مجازی اینستاگرام پخش شده و مطمئنم کار اون بوده ولی هیچ مدرکی ندارم ثابتش کنم پیجشو پاک کرده، چطور می‌تونم شکایت کنم؟ آیا شکایت کنم به نتیجه‌ای می‌رسم؟ می‌تونم حتما به زندان بندازمش!؟ ✅ پاسخ از وکیل فرشته نوری: 🚥 با سلام، اقدام مذکور طبق ماده ۱۴ و ۱۷ قانون جرایم رایانه‌ای مجازات حبس یا جزای نقدی یا هر دو مجازات را در بر دارد. منتها باید ارتباط بین انتشار عکس و انجام عمل توسط ایشان را از طریق اسکرین شات و پیامک و شهادت شهود و اماراتی مثل صوت و… اثبات نمایید. 🔖 📍گفتمان بر مدار قوانین کشور ⚖| Eitaa.Com/Rasad_Nama
[• 🧐 •] . . ♦️ نتیجه نهایے نظرپرسے(شماره 5) 👥 تعداد افراد مشارکت‌کننده: 59 نفر 👁‍🗨 تعداد بازدید نظرپرسے: 4.8k 🔹 سوال : ▫️مهم‌ترین تاثیر برگزاری جام جهانی قطر بر منطقه را چه می‌دانید!؟ 📌 گزینه با بیشترین تعداد رأی: ✔️ بازنمایی مثبت فرهنگ اسلامی 🌀 مشاهده نظرپرسے(شماره5) 🌀 تحلیل نتیجه نظرپرسے(شماره5) . . 📱 📆 📝 ✔️ لینک توضیحات طرح نظرپرسے مطالبه به روش پرسش‌گری😉👇 •🔎 • eitaa.com/joinchat/527499284C7fe1d7515d
. . [• 🧐 •] ♦️ تحلیل نظرپرسے (شماره 5) 👥 تعداد افراد مشارکت کننده: 59 نفر 👁‍🗨 تعداد بازدید نظرپرسے: 4.8k 🔹 سوال : ▫️مهم‌ترین تاثیر برگزاری جام جهانی قطر بر منطقه را چه می‌دانید!؟ 🔝 مشاهده نظرپرسے(شماره 5) 🔝 مشاهده نتیجه نهایے نظرپرسے(شماره 5) 🔰 نکات تحلیلے: 1⃣ ورزش با تعاریف و تعابیر متفاوتی همچون ورزش و فرهنگ، ورزش و سلامت، ورزش و اقتصاد و ... همراه است. در طول قرن اخیر ورزش گذشته از اهداف فرهنگی، اقتصادی و حوزه سلامت به یکی از ابزارهای موثر دولت مردان برای ایفای نقش های سیاسی تبدیل شده است. 2⃣ در طول سه دهه گذشته قطر نیز مانند سایر کشور ها، با سرمایه گذاری های عظیمی که در بخش ورزش کرده، جایگاه متفاوتی در بین کشورهای منطقه پیدا کرده است. دولت مردان قطر با استفاده از موفقیت های ورزشی چه از طریق کسب مدال های بین المللی و یا میزبانی مسابقات مهم بین المللی، تلاش دارند تا با کسب پرستیژ در عرصه بین المللی به هویت جدیدی دست پیدا کنند و در نهایت بتوانند از این ابزار، سیاست خارجی خود را هدایت و بازی های منطقه ای متفاوتی را در این حوزه پرتنش ایفا کنند. 3⃣ قطر با توجه به ثروت های عظیم نفت و گاز با به کارگیری یکی از ابزارهای «قدرت نرم» که فعالیت های «فرهنگی - تبلیغی» است تلاش دارد تا از منافع ملی خود در مقابل کشورهای منطقه و یا فرامنطقه ای، حراست کند. بی شک در این راه کشور قطر تنها نیست و از سوی دولت یا دولت های منطقه ای و یا فرامنطقه ای نیز حمایت می شود. 4⃣ علیرغم اسلام آوردن بیش از ۵۶۰ نفر در جام جهانی در قطر، نمی توان گفت گزینه درست تر بازنمایی فرهنگ اسلامی باشد. قطر در واقع به دنبال هویت یابی جدید و بازیگری در منطقه است و لذا گزینه کاملتر، گزینه یک می باشد. . . 📱 📆 📝 ✔️ لینک توضیحات طرح نظرپرسے مطالبه به روش پرسش‌گری😉👇 •🔎 • eitaa.com/joinchat/527499284C7fe1d7515d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ •[ 📹 •] 🔻 طنز امید و مجید☺️ این قسمت خط فقر...😐 🔖 🇮🇷 🖇 •••👇👇👇••• 🆔 Eitaa.Com/Rasad_Nama 🍃 📌🍃
. . .💌🌱】 همه این فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی، مبارزاتی، علمی و تحقیقاتی برای انسان لازم است. هرکس برحسب نوبت، فرصت و سهمی که دارد باید انجام دهد. +اما فراتر از همه این‌ها یک نکته الهی است و آن اینکه شما در مسئولیتی که بر عهده می‌گیرید، باید یکی از این دو صورت باشید: کاری که می‌کنید شما را در آن سیر معنوی_که اساس خلقت انسان برای آن است و بقیه چیزها مقدمه‌اند_ یا پیش می‌برد و یا از آن باز می‌دارد. یکی از این دو است و شقّ سومی ندارد. ✌️🏻 ✋🏻 از تو به ما اشـارت از مــا به سر دویدن👇 •😍🍃• Eitaa.com/Rasad_Na