رصدنما 🚩
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_سیوچهارمـ #صدقه وحشتــ ڪردمـ و سریع از چادر
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_سیوپنجمـ
#صدقه
جوان پشتــ میز به من گفت: آن عقرب مأمور بود ڪه تو را بڪشد اما صدقهای ڪه آن روز دادی مرگ تو را به عقبــ انداخت.
همان لحظه فیلمـ مربوط به آن صدقه را دیدم. یادمـ افتاد عصر همان روز خانمـ من زنگ زد و گفتـ: فلانے ڪه همسایه ماستــ خیلی مشڪل مالے دارند . هیچی برای خوردن ندارند. اجازه دارمـ از پولهایی ڪه ڪنار گذاشتی، مبلغی به
آنها بدهم؟✉️🎁
گفتمـ : آخه این پولها برای خرید موتور است اما عیبــ نداره هر چقدر مےخواهی به آنها بده.
جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداختــ. اما آن روحانے ڪه لگد خورد؛ ایشان در آن روز ڪاری ڪرده بود ڪه باید این ضربه را مےخورد، ولے به نفرین ایشان پاے تو هم شڪست.🤒🤒
بعد به اهمیتــ صدقه دادن و خیرخواهی برای مردمـ اشاره ڪرد.
✍البته باید به این نڪته اشاره ڪنمـ: به من گفته شد ڪه صدقاتـ ، صلهرحمـ ، نماز جماعتــ و زیارت اهلبیتــ، و حضور در جلساتــ دینے و هر ڪاری ڪه خالصانه برای رضای خدا انجامـ دهے، جزء مدت عمرت نشده و باعث طولانی شدن عمر مےشود.
#ادامه_دارد
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama