رصدنما 🚩
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_هفدهمـ #حسابرسے خودمـ مشاهده ڪردمـ ڪه آخر شب
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_هجدهمــ
#نیّتـ
🍃و کتاب اعمال آنان آنجا گذاشته میشود پس گنهکاران را مےبینی در حالی ڪه از آنچه در آن استــ ترسان و هراسان هستند و مےگویند وای برما! این چه ڪتاب استــ که هیچ عمل ڪوچڪ و بزرگ را کنار نگذاشته استــ. مگر این که ثبت ڪرده استــ.
اعمال خود را حاضر مےبینند و پروردگارتــ به هیچ ڪس ستمـ نمےکند. 🍃
در یڪی از صفحات به صورت بسیار بزرگ نوشته بود:
🍃ڪمڪ بہ یڪ خانـــواده فقیـــر🍃
شرح جزئیات و فیلمـ موجود بود ولے راستش را بخواهید من هر چه فڪر ڪردمـ به یاد نیاوردمـ ڪه به این خانواده ڪمڪ ڪرده باشم. 🤔😖
یعنے دوستــ داشتمـ ، امــا توان مالے نداشتمـ که به آن خانواده ڪمک ڪنمـ .
آن خانواده را مےشناختمـ . آنها در همسایگے ما بودند و اوضاع مالے خوبے نداشتند.😔
خیلے دلمـ مےخواستــ به آنها ڪمڪ ڪنم. برای همین یڪ روز از خانه خارج شدم و به بازار رفتمـ.🚶♂🚶♂🚶♂
به دو نفر از اعضای فامیل ڪه وضع مالے خوبے داشتند مراجعه ڪردمـ. من شرح حال آن خانواده را گفتمـ و اینڪه چه قدر در مشڪلات هستند ولی آنها اعتنایی نڪردند.😥😰
یڪی از آنها به من گفت: بچه این ڪارها به تو نیامده، این ڪار بزرگتر هاست.
آن زمان ۱۵ سال بیشتر نداشتمـ . وقتے این برخورد را با من داشتند من هم دیگر پیگیرے نڪردمـ. اما عجیب بود ڪه در نامه عمل من ڪمک به آن خانواده فقیر ثبت شده بود. 🖌🤩
#ادامه_دارد
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama