eitaa logo
رَشتاك!🇵🇸
566 دنبال‌کننده
2هزار عکس
588 ویدیو
37 فایل
- ☁️🔗 وَ ما در آرزوی زیستن تن به مردن نخواهیم داد؛ می‌نویسم که بعدترها از من بخوانی ؛) . بیرون‌پراکنیِ درونیات . https://daigo.ir/secret/6107676899
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ یهو صدای امام حسین اومد جوانان بنی‌ هاشم بیایید .. علی را بر در خیمه رسانید کمی روضۂ جوون رعنای ارباب، حضرت علی اکبر علیه‌السلام:) . ʀᴀsʜᴛᴀᴋ
پا بر زمین نکش، جگرم تیر می‌کشد ای نور دیده، پلک ترم تیر می‌کشد
گفتم عصای پیری من می‌شوی، نشد یاری رسان مرا، کمرم تیر می‌کشد
ای میوۀ دلم چقدر آه می‌کشی! این سینه از غمت پسرم، تیر می‌کشد
با خود نگفتی آخر از این دست و پا زدن قلب شکستۀ پدرم تیر می‌کشد!؟
پهلوی تو چه زود مرا تا مدینه برد زخمی کبود در نظرم تیر می‌کشد
من خیزران نخورده لبم درد می‌کند از بس دهان نوحه گرم تیر می‌کشد
ای پارۀ تنم چقدر پاره پاره‌ای با دیدنت علی جگرم تیر می‌کشد . .
هدایت شده از مُرتاح
آقای کوثری که سال‌ها در قم روضه‌خوان خاص امام بود نقل می‌کرد: پس از‌‎ ‎‌شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی وارد نجف شدم، رفقا گفتند: خوب به موقع آمدی امام‌‎ ‎‌را دریاب که هرچه ما کردیم در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کند از عهده برنیامدیم، ‎‌مگر تو کاری بکنی. خدمت امام عرض کردم: اجازه می دهید ذکر مصیبتی بکنم؟‌‎ ‎‌اجازه فرمودند. هرچه نام مرحوم آقا مصطفی را بردم تا با آهنگ حزین امام را منقلب‌‎ ‎‌کنم، که در عزای پسر اشک بریزند، ولی امام تغییر حالی پیدا نکردند و هم‌چنان ساکت‌‎ ‎‌و آرام بودند ولی همین که نام حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام را بردم هنگامه شد. امام چنان‌‎ ‎‌گریستند که قابل وصف نیست. - قال و مقال -
437.3K
یا اباالفضل . .
1.29M
چه نیازیه جدا بشه سرت . .
334.4K
چشم مادرت روشن . .
1.23M
ابوفاضل ! تو بزن پلکاتو به هم ، تا که من جونم در بره:)
464.2K
به پات افتادم علی . .
امشب خیلی به دل نشست ؛ امشب عجیب‌شبیه . .
آقای ابا عبدالله'؏ ! شمایی که هوای همه رو داری ولی همه هوای شمارو ندارن . .
هدایت شده از رَشتاك!🇵🇸
بسم رب الحسین'؏ .
- خیلی گران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت . .
یا قمر بنی هاشم . ..mp3
4.01M
, وعدھ‌ ای دادھ‌ ای و ـــ راهی ِ دریا شدھ‌ای خوش‌بہ‌حال لب اصغر که تو سقا شدھ‌ای . . ! مداح؛ محمدحسین حدادیان ʀᴀsʜᴛᴀᴋ
بصیرتِ حضرت اباالفضل ; در روز ِ تاسوعا مثل امروز عصری، وقتی كه فرصتی پیدا شد كه خودش رو از این بلا نجات بده یعنی اومدن به او پیشنهاد تسلیم و امان‌نامه كردن و گفتن ما تو رو امان می‌دیم؛ چنان جوان مردانه‌ای كرد كه دشمن پشیمان شد . فرمود من از حسین جدا شوم؟! وای بر شما! اف بر شما و امان‌نامه‌ی شما ..
• منم ُ داغ تو ُ این کمر بشکستہ . . توئی ُ ضربہ‌ای ُ فرق زهم وا شدھ‌ای
عاشقی رایج نبود ، عباس آن را باب کرد . .
وفاداریِ حضرت ابالفضل ; اباالفضل ؏ به آب نزدیك شد و خودش رو به لب آب رسوند . مشك آب رو پر می‌ كرد كه برای خیمه‌ها ببره. (در اینجا هر انسانی به خودش حق می‌دھ كه یه مشت آب هم به لب‌ های تشنه‌‌ٔ خودش برسونه) اما اون اینجا وفاداری ِ خودش رو نشان می‌ده ... اباالفضل العبّاس وقتی كه آب رو برداشت تا چشمش به آب افتاد ‹ ‹ فذكر عطش الحسین ›‌ ›‌ به یاد لب‌های تشنه‌ٔ امام حسین، شاید به یاد ِ فریاد های العطش دخترا و بچه‌ها، شاید به یاد گریه‌ٔ عطشناك علی‌اصغر افتاد و دلش‌نیومد كه آب رو بنوشه:) . آب رو روی آب ریخت و بیرون اومد ... حسین علیه‌السّلام ناگهان صدای برادر رو می‌شنوه كه از وسط لشكر فریاد زد ‹ ‹ یا اخا ادرك اخاك ›‌ ›‌
رَشتاك!🇵🇸
وفاداریِ حضرت ابالفضل ; اباالفضل ؏ به آب نزدیك شد و خودش رو به لب آب رسوند . مشك آب رو پر می‌ كرد
روایت مفصل‌تر از کلام حضرت آقا رو هم می‌تونید مطالعه بفرمائید. برای آگاه شدن از فضائل حضرت و نبردشون در تاسوعا .