|°•🌱 •°|
من در دنیای واقعی بسیار مقید و محجبه بودم . . . .
یک روایتی زیبا و جذاب از حجاب استایل👀
_ کاری از گروه مد و لباس 💌
| #رستا #قزوین #میزتخصصیمدولباس #روایت #حجاب_استایل |
⚜گاهی فکر میکنیم مگه ما میتونیم جهاد کنیم؟
💥کم از این خانما توی محله و شهر و استانمون نداریم....
❓کدومامون اهل این جهادیم؟؟؟
#زنان_قهرمان
#جهاد
#روایت
#رستا
|°•🌱 •°|
من در دنیای واقعی بسیار مقید و محجبه بودم . . . .
یک روایتی زیبا و جذاب از حجاب استایل👀
_ کاری از گروه مد و لباس 💌
_ قسمت اول 🍃
| #رستا #قزوین #میزتخصصیمدولباس #روایت #حجاب_استایل |
|°•🌱 •°|
روایتی زیبا و جذاب از حجاب استایل👀
_ کاری از گروه مد و لباس 💌
_ قسمت دوم 🍃
| #رستا #قزوین #میزتخصصیمدولباس #روایت #حجاب_استایل |
|°•🌱 •°|
روایتی زیبا و جذاب از حجاب استایل👀
_ کاری از گروه مد و لباس 💌
_ قسمت سوم🍃
| #رستا #قزوین #میزتخصصیمدولباس #روایت #حجاب_استایل |
|°•🌱 •°|
روایتی زیبا و جذاب از حجاب استایل👀
_ کاری از گروه مد و لباس 💌
_ قسمت چهارم🍃
| #رستا #قزوین #میزتخصصیمدولباس #روایت #حجاب_استایل |
|°•🌱 •°|
روایتی زیبا و جذاب از حجاب استایل👀
_ کاری از گروه مد و لباس 💌
_ قسمت پنجم🍃
| #رستا #قزوین #میزتخصصیمدولباس #روایت #حجاب_استایل |
|°•🌱 •°|
روایتی زیبا و جذاب از حجاب استایل👀
_ کاری از گروه مد و لباس 💌
_ قسمت هشتم🍃
| #رستا #قزوین #میزتخصصیمدولباس #روایت #حجاب_استایل |
|°•🌱 •°|
روایتی زیبا و جذاب از حجاب استایل👀
_ کاری از گروه مد و لباس 💌
_ قسمت یازدهم🍃
| #رستا #قزوین #میزتخصصیمدولباس #روایت #حجاب_استایل |
|°•🌱 •°|
روایتی زیبا و جذاب از حجاب استایل👀
_ کاری از گروه مد و لباس 💌
_ قسمت آخر 🕊
| #رستا #قزوین #میزتخصصیمدولباس #روایت #حجاب_استایل |
👥گفتگوی اثر گذار:
روایت شماره1⃣
🛫 تیک آف
در حال بستن کمربند ایمنی بودم،
سرم رو که بلند کردم خانم بیحجابی رو دیدم که داره تلاش میکنه در صندلی کنار من بشینه...
سلام گرمی کردم به مذاقش خوش نیومد، این رو از سردی جواب سلامش فهمیدم،
دریافتم که باید یه یاعلی بگم و خودم رو برای يه تیک آف امام زمان پسند آماده کنم تا در قلب همسفر جدیدم فرود موفقیت آمیزی داشته باشم...🕊
بعد از چند دقیقه سر صحبت رو با بحث کلافگی مردم از تاخیر در پرواز باز کردم
این مسئله تنها وجه مشترک بین ما بود ...🗣
در بین صحبتها بطور اتفاقی فهمیدم، ایشون صاحب کسب و کار خانگیه.
خیلی سریع مشتری شدم و مشغول گرفتن آدرس و شماره تماس و....برای تبلیغ حرفهاش .....📝
در کمال ناباوری متوجه شدیم با فاصله چند خیابان همسایه هستیم....😳
و رفاقت بین ما آغاز شد.
همانطور که با بادبزن توری خودش رو باد میزد شال نازکش رو از روی گردن کشید روی سرش و ادامه داد: من از بچگی بخاطر گرما از حجاب متنفر بودم شما با این چادر گرمتون نمیشه؟؟؟؟🧐
من که منتظر این لحظه طلایی بودم
با هیجان خاصی گفتم چرا خیلی سخته، خصوصا در گرما واقعا اذیت میشم اما استقامت میکنم...
بعد از مکث معنا داری ادامه دادم
شما قطعا کار با دستگاههای بدنسازی در باشگاه رو تجربه کردین، چقدر سختی میکشیم و عرق میریزیم زیر دستگاههای کششی و با چه انگیزه قوی وزنههای سنگین رو بالا میبریم و بعد از یک ساعت عرق ریختن و خستگی و تلاش توانفرسا🥴 با لبخند رضایت از باشگاه خارج میشیم تا بازوهامون تقویت بشه.💪
چون یقین داریم و باچشم ظاهر میبینیم سلامتی و داشتن بدنی قوی کمترین پاداش و نتیجه این سختی هاست.
ما هم چون یقین داریم با استقامت در تحمل سختی پوشیدن چادر بازوهای معنویمان ورزیده میشه...همراه با صدها پاداش معنوی دیگه که کمترین آن سبک زندگی مومنانه و آرامش معنویه، تحمل این سختیها همراه با رضایت قلبی برامون آسون میشه. 😇
همونطور که شالش رو جلوتر میکشید با تحیر خاصی گفت: چه جالب هیچوقت به حجاب از این زاویه نگاه نکرده بودم!🤔
#تببین
#ارتباط_موثر
#روایت