eitaa logo
روانشناسی
7.8هزار دنبال‌کننده
505 عکس
2.1هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️باید دخترا این راز هارو بدونن، خیلی مهمه✨ : هر کی پیشنهاد آشنایی میده قصدش ازدواج نیست. یاد بگیر آسون به دست بیای جذابیتی نداری. یاد بگیر به هیچ وعده ای تا وقتی که به شکل سند نباشه اعتماد نکنی. یاد بگیر برای چی ناراحت باشی و برای چه چیزایی بیخیال باشی. یاد بگیر از تنها شدن نترسی. یاد بگیر به همین راحتی وابسته نشی اگه شدی قدرت جدا شدن رو داشته باشی.‌‌‌ ‌کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آفرین به اسب آفرین به مربی آفرین به خالق هر دو
روانشناسی
قسمت ۳۲ #خاطرات_تلخ که با حضور خدا قابل تحمل می شد نبايد اجازه ميداديم آب نخاعش رو بگيرند تا ماهه
قسمت ۳۳ که با حضور خدا قابل تحمل شد سلام خانم ---- عزیز من عضو کانال خاطرات هستم. همیشه برام این سوال بوده که صبر در مصیبت یعنی چي ؟ یعنی به عزیز از دست رفته فکر نکنیم و بیخیالش بشیم؟یا بگیم رضای خود خدا در این بوده؟اگه دومی رو بگیم پس چرا شما یه بار تو گروه روانشناسي واتساپ که درباره تجملات وخریدهاي اضافی صحبت میکردید فرمودید اگه ماشین ماقراضه نبود اون اتفاق وآتش سوزی نمی افتاد؟این یعنی خواست خدانبوده؟من همیشه توی این مسایل سردرگم میمونم. لطفا بیشتر توضیح بدین سلام صبر در مصيبت يعني جزع فزع نكردن يعني نگيم چرا من ؟ چرا بچه من؟ و فكر نكنيم به ما ظلم شده ناشكري نكنيم با خدا قهر نكنيم بعضي در اين موارد به خدا توهين هم مي كنند كه چرا اينكارو با ما كردي؟ در مورد ماشين بله ماشينمون قراضه بود يك سري مسايل دست به دست هم ميده تا اتفاقي بيفته هر اتفاقي يك سري سبب و اسبابي داره ما مهمون داشتيم بچه ها شب بيدار بودند اگر خوابيده بوديم و سردرد نداشتم نمي رفتيم به همسرم گفتم سرم درد مي كنه بيرم شايد هوا بخورم بهتر بشه اگر پسرم شب خوابيده بود بيدار بود مثل ما از ماشين پيدا مي شد اگر ماشين قراضه نبود آتيش نمي گرفت خوب براي افتادن اتفاق همه چيز دست به دست هم ميده تا اون اتفاق بيفته شايدم اگر ماشينمون قراضه نبود يك سناريوي ديگه چيده مي شد تا با یه حادثه صادق فوت کنه در مورد اينكه چرا گفتم اگر ماشين ما قراضه نبود اون اتفاق نمي افتاد من يادم نيست اما همانطور كه شما مي گيد بحث تجملات و خريدهاي اضافي بوده منظورم اين بوده كه درسته تجملات خوب نيست و ساده زندگي كردن خوبه اما يك سري صرفه جويي ها لازم نيست و مثلا اگر ماشين ما خيلي قديمي نبود آتيش نمي گرفت منظورم اين بوده كه درسته صرفه جويي مي كنيم قناعت مي كنيم بر حسب وظيفه اما گاهي هم لازمه صرفه جويي نكنيم بر حسب وظيفه اين تضادي با راضي بودن به تقدير الهي نداره نه تنها راضي بودم بلكه از خدا تشكر مي كردم مثلا دلم را پيش مادر اسرا مي گذاشتم و مي گفتم خدايا شكرت كه بچه ام اسير نشد دلم رو پيش مادري مي گذاشتم كه بچه اش رو دزديدن يا گم شده و همه جا چشمم دنبال بچه اش هست حتي بعد از سالها تغيير چهره ي فرزندش رو تصور مي كنه و بچه ها رو كه همراه پدر و مادرشون راه ميرن و نگاه مي كنه و مي گه اين نيست؟ اون نيست؟ و باز خدا رو شكر مي كردم كه بچه گم نشده و يك عمر چشم براهش نيستم و مورد ديگه مي گفتم خدايا شكرت كه حال امام حسين ع و حضرت زينب و حال مادر علی اکبر رو .... مي فهمم در ضمن نكته ديگه ايي رو هم متوجه شدم و اون اينكه من فكر مي كردم اين روضه هايي كه ميخونند خيلي شرح حال واقعه نيست و اغراق شده اونها مثل ما نبودند كه خيلي اذيت بشن نگاه اونها با ما متفاوت بوده وابستگي ما رو نداشتند اونها عاشق خدا بودند اونها شعورشون زياد بوده اذيت نمي شدند اما وقتي صادق اينطوري شد ديدم نه اصلا اين حرفها و افكار درست نبوده درسته ايمان صبر ميده اما احساس و عاطفه سره جأشه من كلا ادمها رو خيلي دوست دارم همه رو غريبه ها رو اندازه اقوام دوست دارم ،نزديكان كه جاي خود داره البته خيلي اهل ابراز نيستم اما گاهي مواقع اينكه دلسوزي دارم براي ديگران معلوم ميشه ديدم ايمان به من صبر داده اما از درون به خاطر مهربون بودنم و عاطفي بودنم حتي بيشتر از يك مادر عادي مي سوزم براي همين فكر كردم بنابراين احساس معصومين كه به مراتب نسبت به مردم مهربانتر و دلسوز تر هستند براي فرزندان خودشون هم مهربانتر هستند در نتيجه از درون بيشتر از ما ناراحت مي شن البته در روضه ها گريه مي كردم اما گاهي هم خودم رو دلداري مي دادم كه ايمان اونها بيشتره و خیلی اذیت نشدند فکر کنم این مهم‌ترین دستاورد من بود که متوجه شدم همونطور که نظرم اینه چون مهربونترم بیشتر اذیت شدم ،امامان از ما مهربونتر هستند پس در کربلا حسین چه کشید !!!! 😭😭😭 نکته دیگه ی اینکه امام زمان ع چقدر غصه ها دارند 😭😭😭 کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ یه تلنگر قشنگ... حیفه، این کلیپ رو از دست ندین @kamransahebii ‌ کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
شکر در سختی ها 01.mp3
3.57M
1 مگه میـــشه؛ تویِ سختی ها هم شاکر بود؟ بــله که میــشه ❗️ امــا یه قاعده مهـ✔️ـم داره؛ اول بایـد ذاتِ سختی رو بشناسی، تا وقتی به سـراغت اومـد، اَزش وحشـت نکنی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
شکر در سختی ها 02.mp3
4.2M
2 خدا در قرآن با تأکید، تکرار کرده همراه هر سختی آسـ🌸ـانی است! اول اینو باور کن! بعد مفهوم آسانیِ همراه سختی رو یاد بگیر! ❌اونوقت مشکلات درنگاهت سر خم میکنند کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
20.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درس جالب زندگی این صحبتها چقدر خوب حال آدم رو‌خوب می کنه کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا بعضیها زندگی راحتتری دارند؟ وبعضی در سختی؟
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا بعضیها زشت و بعضی قشنگ هستند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر و مادرها دقت کنند بهار مهدویت کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
روانشناسی
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 #قسمت ۳۶ 🚥 یکی از شاگردان من ، که او را به قم فرستاد
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 ۳۷ 🚥 مردم ، اطرافم را گرفتند 🚥 پدرم نامه را از من گرفت 🚥 اشک در چشمانش جمع شد 🚥 نامه را مچاله کرد 🚥 و با صدای بلند و خشن گفت : 🍎 این مناظره کی هست ؟ 🚥 گفتم : 🇮🇷 انشالله هفته دیگه 🚥 گفت : 🍎 به خاطر مادرت هم که شده 🍎 باید بروی . 🚥 حاج علی آمد و گفت : 🌸 چی شده ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ 🚥 پدرم گفت : 🍎 نمی دانم کدام حرام زاده ای ، 🍎 این نامه را فرستاده 🚥 حاج علی گفت : 🌸 مگر در آن ، چی نوشته شده 🚥 پدر گفت : 🍎 پسرم را تهدید کردند 🚥 حاج علی گفت : 🌸 لطفا بخوان ؛ 🌸 می خواهم ببینم چی نوشته 🚥 پدر ، نامه مچاله را باز کرد و خواند : 🍎 آقای شیعه ! 🍎 اگر در مناظره حاضر شوی 🍎 داغ مادرت را تازه می کنیم 🍎 خواهرت را در آتش می سوزانیم 🍎 سر پدرت را در آغوشت می گذاریم 🚥 اشک پدرم سرازیر شد 🚥 سپس رو به من کرد و گفت : 🍎 پسرم ! نگران ما نباش 🍎 تو حتما برو 🍎 ما مراقب خودمون هستیم 🚥 حاج علی گفت : 🌸 غلط کرده هر کی این مزخرفات را نوشته 🌸 مگر ما مُرده باشیم 🌸 که بگذاریم کسی به شما نگاه چپ بکند . 🚥 مردم هم گفتند : 🌷 حاج علی راست می گوید 🌷 ما کنار شما هستیم 🌷 ما نمی گذاریم اتفاقی برای شما بیفتد . 🚥 چند روز بعد از عروسی ، 🚥 به سمت قطر پرواز کردیم . 🚥 شب اول استراحت کردم . 🚥 نماز مغرب و عشا را ، 🚥 در مسجد شیعیان خواندم . 🚥 فردای آن روز ، 🚥 با توکل به خدا و توسل به اهل بیت ، 🚥 وارد مجلس شدم . 🚥 برای اولین بار ، 🚥 احساس ترس و نگرانی و اضطراب کردم 🚥 فکر از دست دادن خانواده ام ، 🚥 مرا آشفته کرده بود 🚥 تمام سعی خودم را کردم ، 🚥 تا با قدرت و صلابت ، 🚥 وارد مجلس شوم . 🚥 از همه نمایندگان دیگر ، 🚥 جوان تر بودم . 🚥 عده ای مرا به مسخره گرفتند 🚥 و عده ای که مرا می شناختند ، 🚥 به من احترام گذاشتند . 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee