📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۳۳
🚥 با تعجب گفتم : آن خانم ها کی بودند ؟
🚥 چطور از آنجا سر در آوردند ؟
🌹 محمد گفت :
🌹 بعد از آن کشتار وحشیانه ،
🌹 آن خانم ها را ، دزدیدند .
🌹 هر سه خانم ، ایرانی هستند
🌹 و هیچ کس از مفقود شدن آنها خبر ندارد
🌹 اگر بلایی سر آنها می آمد ،
🌹 هیچ کس خبردار نمی شد .
🌹 وقتی در زندان بودیم ،
🌹 آلمانی های کثیف ،
🌹 سعی می کردند ما را اذیت کنند
🌹 و برای اینکه ما را بیشتر عذاب بدهند
🌹 هر ساعت یک نفر می آمد
🌹 و خانمها را اذیت می کرد
🌹 و ما هر بار با آنها ، درگیر می شدیم
🌹 تا اینکه دفعه آخری ،
🌹 تصمیم گرفتیم که فرار کنیم
🌹 چوبی را تیز کردیم
🌹 و به خانم ها دادیم و گفتیم :
🌹 اگر یک آلمانی ، به طرف شما آمد
🌹 با این چوب ، او را بکشید
🌹 ما هم سمت نگهبانان بیرون می رویم
🌹 و آنها را می کشیم
🌹 نقشه را اجرا کردیم و فرار کردیم
🌹 اما درب سفارت قفل بود
🌹 با نگهبانان درگیر شدیم و در را باز کردیم
🌹 رحیم ، ما را از سفارت بیرون کرد
🌹 و خودش همان جا ماند
🌹 و در را قفل کرد
🌹 تا دست کثیفشان ، به ما نرسد
🌹 رحیم به تنهایی ، با آلمانی ها درگیر شد
🌹 و من ، با ناراحتی ، هر چه او را صدا زدم
🌹 بیرون نیامد
🌹 در حین فرار هم ،
🌹 با این دوستان برخورد کردیم
🌹 خدا خیرشان بدهد که خیلی کمکمان کردند
🌹 و ما را به این خانه آوردند .
🇮🇷 گفتم : خدا حفظشان کند
🇮🇷 خدا خیرشان بدهد
🇮🇷 حالا آن خانمها چی شدند ؟
🌹 محمد گفت :
🌹 خانم ها را ، تحویل سفارت ایران دادیم
🇮🇷 گفتم : خدا را شکر
🇮🇷 واقعا زحمت کشیدی ، خیلی اذیت شدی
🇮🇷 و خدا را شکر ، که حال شما هم خوب است
🇮🇷 راستی ، از آن مرد آلمانی چه فهمیدی ؟
🌹 گفت : کدام شان ؟
🌹 فرمانده نظامی آل سعود
🌹 یا آن مردی که با او مناظره کردید ؟
🇮🇷 گفتم : آن که باهاش مناظره کردم
🌹 گفت : اسمش بیلیان گالر هست
🌹 تا چند سال پیش ،
🌹 برای آل سعود جاسوسی می کرد
🌹 متاسفانه در دفتر کارش ،
🌹 یکی از پرونده هایی که پیدا کردیم ،
🌹 پرونده پدر شما بود
🇮🇷 من هم با تعجب گفتم : پدر من ⁉...
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
#قسمت ۳۴
🌹 محمد گفت :
🌹 او بوده که به حکومت ،
🌹 گزارش شیعه شدن پدر شما را داد .
🌹 او بوده که در آن حادثه کوچه ،
🌹 مادر شما را سیلی زد
🌹 او بود که درب خانه شما را آتش زد
🌹 او بود که آب و برق شما را قطع کرد
🌹 او بود که مردم را ،
🌹 بر علیه شما تحریک کرد .
🌹 او بود که بین شیعه و سنی ،
🌹 اختلاف می انداخت .
🌹 او بود که به مردم گفت :
🌹 شیعه کافرند پس شما هم کافر شدید
🌹 تا مردم شما را اذیت کنند
🌹 او بود که به فامیل شما اطلاع داد
🌹 که شما قصد داشتید از شهر خارج شوید
🚥 حرفهای محمد ،
🚥 مرا یاد خاطرات تلخم انداخت
🚥 او می گفت و من گریه می کردم .
🚥 واقعا دلم برای مادرم تنگ شده .
🚥 سپس محمد کمی مکث کرد
🚥 سرش را پایین انداخت و با یک بغضی گفت :
🌹 و از همه بدتر ...
🚥 چشمان محمد ، مثل چشمان من ،
🚥 پر از اشک شدند .
🚥 گفتم : چی شده آقا محمد ؟!
🚥 با صدای گرفته گفت :
🌹 او بود که لگد به شکم مادر شما زد
🌹 و بچه در شکمش را سقط کرد
🌹 او بود که خواهر شما را ،
🌹 از دست پدرتان گرفت و انداخت زمین
🚥 گفتم : بسه محمد نگو
🚥 زدم زیر گریه
🚥 محمد مرا در آغوش گرفت
🚥 ناگهان مثل زنان ضجه زدم
🚥 یتیمانه با هم گریه می کردیم
🚥 بعد از اینکه آرام شدم ؛ گفتم :
🇮🇷 محمد جان❗
🇮🇷 اینها که این بیرون ، می خواستند مرا بکشند
🇮🇷 آنها هم آلمانی بودند ؟
🌹 گفت : بعد از مناظره آخر شما ،
🌹 محبوبیت شیعیان ،
🌹 بین اهل سنت ، خیلی بیشتر شد
🌹 خصوصا بین جوانان ؛
🌹 همین باعث شد که گرایش آنها ،
🌹 به شیعه بیشتر شود
🌹 به خاطر همین
🌹 هم آلمانی ها و هم حکومت آل سعود ،
🌹 شما را خطری برای خودشان می دیدند
🌹 به خاطر همین
🌹 تصمیم گرفتند شما را بکشند
🌹 تا دیگه نتوانید از شیعه دفاع کنید .
🚥 محمد در حال صحبت کردن بود
🚥 که ناگهان صدای انفجار آمد .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۳۵
🚥 محمد در حال صحبت کردن بود
🚥 که ناگهان صدای انفجار آمد .
🚥 یکی از دوستان ، وحشت زده آمد و گفت :
🌹 همه فرار کنید .
🇮🇷 گفتم : چی شده ؟!
🌹 گفت : مامورین حکومتی و آلمانی ها ،
🌹 به ما حمله کردند .
🚥 من و محمد را ، از در پشتی ، فراری دادند .
🚥 و با سرعت ،
🚥 به طرف سفارت ایران حرکت کردیم .
🚥 و با اولین پرواز ، به ایران برگشتیم .
🚥 تصمیم گرفتم به جای اینکه ،
🚥 خودم تنها به مناظره ادامه دهم
🚥 که معلوم نیست زنده می مانم یا نه
🚥 حداقل ده نفر را به شاگردی بگیرم
🚥 و آنها را در فن مناظره ، قوی کنم
🚥 که اگر بلایی سر من آمد
🚥 لااقل یک نفری باشد تا راه مرا ادامه بدهد
🚥 در اولین فرصت ،
🚥 مدرسه فرق و مذاهب تاسیس کردم
🚥 و در طول دو سال ،
🚥 بیست شاگرد برای مناظره با انواع مذاهب ،
🚥 تربیت کردم .
🚥 که از میان آنها ، سه نفر قوی تر بودند .
🚥 آن سه را به قم فرستادم
🚥 تا اطلاعات خود را افزایش دهند .
🚥 چند روز دیگر ، عروسی خواهرم هست
🚥 هیچ وقت ، به اندازه امروز ،
🚥 خوشحال و خندان نبودم .
🚥 خوشحالم از اینکه ، به قولم عمل کردم
🚥 و مراقب آبجی بودم .
🚥 پدر ، به شهر رفته بود تا وسایل بخرد
🚥 رفتم به اتاق خواهرم ، سر بزنم .
🚥 دیدم دارد گریه می کند .
🚥 کنارش نشستم
🚥 گفتم چی شده عزیزم ؟!!
🚥 ناگهان بغلم کرد و زار زار گریه کرد
🚥 و با گریه گفت : دلم برای مامان تنگ شده
🚥 هر عروسی دوست داره ، مادرش کنارش باشه
🚥 ولی من کسی رو ندارم
🚥 من خیلی تنهام
🚥 من هم ناراحت شدم .
🚥 بغض چند ساله ام را شکستم و گریه کردم
🇮🇷 گفتم : من هم دلم برای مادر تنگ شده
🇮🇷 ولی تو غصه نخور عزیزم
🇮🇷 گریه نکن گلم ، من همیشه کنارت هستم
🇮🇷 همه ما کنارت هستیم
🇮🇷 تو هیچ وقت تنها نیستی ...
🚥 با کمک دوستان و همسایه ها ،
🚥 خانه و کوچه را ، چراغانی کردیم .
🚥 وسایل پذیرایی را ، تدارک و مهیا نمودیم .
🚥 که ناگهان ، چند ماشین غریبه ،
🚥 کنار خانه ما ، توقف کردند .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۳۶
🚥 یکی از شاگردان من ، که او را به قم فرستادم
🚥 از یکی از آن ماشین ها پیاده شد .
🚥 به هم سلام کردیم
🚥 و همدیگر را در آغوش گرفتیم .
🚥 آنها را به خانه خود دعوت کردم
🚥 و از آنها پذیرایی نمودم .
🚥 چند مسئول دولتی و چندتا روحانی بودند .
🚥 یکی از آنها به نام حاج آقای اکبری گفت :
🌼 بابت اینکه مزاحم شدیم ، عذر می خواهیم
🌼 ولی باید می آمدیم
🌼 چون به شما نیاز داریم
🌼 پادشاه قطر ،
🌼 از تمام مذاهب اسلامی دعوت کرده
🌼 تا نمایندگانی به قطر بفرستند
🌼 و دلایلی بر حقانیت مذهب خود عرضه کنند .
🌼 ما هم ، تا چند روز پیش ،
🌼 دنبال کسی می گشتیم تا این وظیفه مهم را ،
🌼 که البته خطرناک هم هست ، تقبل کند .
🌼 تا اینکه شاگرد شما ، شیخ فاضلی ،
🌼 شما را به ما ، معرفی کردند .
🌼 ما هم خدمت شما رسیدیم
🌼 تا از شما خواهش کنیم
🌼 که به نمایندگی از مذهب تشیع ،
🌼 و به نمایندگی از همه ایرانیان ،
🌼 به این همایش تشریف ببرید .
🚥 بدون فکر کردن ، پیشنهاد آنها را قبول کردم
🚥 و قرار شد دو هفته دیگر ، پرواز کنم .
🚥 دو روز قبل از روز عروسی خواهرم ،
🚥 دو نفر با موتور ، کنار خانه ما ایستادند .
🚥 همسایه ها ، در حال تمیز کردن خانه بودند
🚥 یکی از آن موتور سواران ،
🚥 اسلحه خود را درآورد و به طرف مردم گرفت
🚥 اما خدارو شکر ، اسلحه اش گیر کرد
🚥 و شلیک نکرد
🚥 مردم به طرف آنها دویدند .
🚥 آنها نیز مجبور شدند فرار کنند .
🚥 پدرم گفت :
🌷 اینها هر کی باشند ، باز هم می آیند
🌷 پس بهتر است که به پلیس اطلاع دهیم
🚥 روز عروسی فرا رسید
🚥 حاج علی ، همسایه ما ،
🚥 با کلانتری هماهنگ کرده بود
🚥 که مراقب عروسی باشند
🚥 چندتا از جوانان محله نیز ،
🚥 روی پشت بام ها رفتند
🚥 و به نوبت نگهبانی می دادند
🚥 تا امنیت عروسی را تامین کنند .
🚥 خواهرم با لباس عروس آمد
🚥 چقدر لباس عروس حجابی ،
🚥 و چادر سفید عروسش ،
🚥 بهش می آمد .
🚥 مثل ماه شده بود
🚥 خیلی زیبا شده بود .
🚥 ناگهان یاد مظلومیت مادرم افتادم
🚥 جای خالی مادرم ، در این روز زیبا ،
🚥 کاملا احساس می شد
🚥 آرام و بی صدا ، از گوشه چشمم ،
🚥 اشکم می ریختم .
🚥 و شکر خدا ،
🚥 عروسی به خوبی تمام شد .
🚥 آخر شب ، مهمان ها ، در حال رفتن بودند
🚥 که ناگهان دو موتور سوار ،
🚥 سر کوچه ما ایستادند
🚥 و یک نامه به یکی از بچه های همسایه دادند
🚥 تا به دست من برساند
🚥 وقتی آن را خواندم ،
🚥 احساس ضعف و ناتوانی کردم
🚥 همه بدنم به لرزه افتاد
🚥 پاهایم ، دیگر قدرت نداشتند
🚥 دنیا را تیره و تار دیدم
🚥 و ناگهان بی حال ، بر زمین افتادم .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۳۷
🚥 مردم ، اطرافم را گرفتند
🚥 پدرم نامه را از من گرفت
🚥 اشک در چشمانش جمع شد
🚥 نامه را مچاله کرد
🚥 و با صدای بلند و خشن گفت :
🍎 این مناظره کی هست ؟
🚥 گفتم :
🇮🇷 انشالله هفته دیگه
🚥 گفت :
🍎 به خاطر مادرت هم که شده
🍎 باید بروی .
🚥 حاج علی آمد و گفت :
🌸 چی شده ؟ چه اتفاقی افتاده ؟
🚥 پدرم گفت :
🍎 نمی دانم کدام حرام زاده ای ،
🍎 این نامه را فرستاده
🚥 حاج علی گفت :
🌸 مگر در آن ، چی نوشته شده
🚥 پدر گفت :
🍎 پسرم را تهدید کردند
🚥 حاج علی گفت :
🌸 لطفا بخوان ؛
🌸 می خواهم ببینم چی نوشته
🚥 پدر ، نامه مچاله را باز کرد و خواند :
🍎 آقای شیعه !
🍎 اگر در مناظره حاضر شوی
🍎 داغ مادرت را تازه می کنیم
🍎 خواهرت را در آتش می سوزانیم
🍎 سر پدرت را در آغوشت می گذاریم
🚥 اشک پدرم سرازیر شد
🚥 سپس رو به من کرد و گفت :
🍎 پسرم ! نگران ما نباش
🍎 تو حتما برو
🍎 ما مراقب خودمون هستیم
🚥 حاج علی گفت :
🌸 غلط کرده هر کی این مزخرفات را نوشته
🌸 مگر ما مُرده باشیم
🌸 که بگذاریم کسی به شما نگاه چپ بکند .
🚥 مردم هم گفتند :
🌷 حاج علی راست می گوید
🌷 ما کنار شما هستیم
🌷 ما نمی گذاریم اتفاقی برای شما بیفتد .
🚥 چند روز بعد از عروسی ،
🚥 به سمت قطر پرواز کردیم .
🚥 شب اول استراحت کردم .
🚥 نماز مغرب و عشا را ،
🚥 در مسجد شیعیان خواندم .
🚥 فردای آن روز ،
🚥 با توکل به خدا و توسل به اهل بیت ،
🚥 وارد مجلس شدم .
🚥 برای اولین بار ،
🚥 احساس ترس و نگرانی و اضطراب کردم
🚥 فکر از دست دادن خانواده ام ،
🚥 مرا آشفته کرده بود
🚥 تمام سعی خودم را کردم ،
🚥 تا با قدرت و صلابت ،
🚥 وارد مجلس شوم .
🚥 از همه نمایندگان دیگر ،
🚥 جوان تر بودم .
🚥 عده ای مرا به مسخره گرفتند
🚥 و عده ای که مرا می شناختند ،
🚥 به من احترام گذاشتند .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۳۸
🚥 نماینده پادشاه قطر وارد شد
🚥 پس از سلام و احوالپرسی با نمایندگان ،
🚥 به عنوان اولین سخنران گفت :
🍃 برخی معتقدند که همه ادیان ،
🍃 مثل یهود ، مسیحیت و اسلام ، بر حقند .
🍃 در حالی که چنین نیست
🍃 چون خداوند عزوجل در قرآن کریم ،
🍃 دین اسلام را کاملترین دین ،
🍃 و تنها دین حق ، معرفی می کند .
🍃 در خود اسلام نیز ، همه مذاهب ،
🍃 خود را بر حق می دانند .
🍃 و این ادعا نیز ، باز هم درست نیست
🍃 چون حدیثی وجود دارد
🍃 به نام حديث افتراق امت .
🍃 که تنها یک فرقه و مذهب را ،
🍃 بر حق و نجات یافته می داند .
🍃 این حدیث ، از احاديث متواتری است
🍃 كه شيعه و سنی ، آن را ،
🍃 در كتاب های خود ،
🍃 با سند صحيح ، نقل كرده اند .
🍃 از جمله ترمذی ،
🍃 از علمای بزرگ اهل سنت ،
🍃 در کتاب سنن خود ،
🍃 جلد ۴ ، صفحه ۱۳۴ ، حدیث ۲۷۷۸
🍃 آورده است كه پيامبر اکرم فرمودند :
🌷 امت من ، به هفتاد و سه فرقه ،
🌷 تقسيم خواهد شد ،
🌷 كه تمام آنها ، به جز يک فرقه ،
🌷 اهل آتش جهنم هستند ؛
🍃 از اين رو ،
🍃 بر همه ما مسلمانان لازم است
🍃 راجع به مذهب صحيح ،
🍃 و فرقه نجات یافته ؛
🍃 بحث و تحقيق و گفتگو كنيم .
🍃 تا بتوانيم آن فرقه حق را ،
🍃 پیدا کنیم و به عنوان مذهب واقعی ،
🍃 انتخاب كرده و به جهان معرفی کنیم .
🍃 و از آن ، پيروی كنيم .
🍃 و همانطور که خداوند عزوجل ،
🍃 در سوره زمر آیه ۱۷ فرمود :
🌸 بندگان مرا بشارت ده ،
🌸 كسانی كه سخنان را می شنوند
🌸 و از نيكوترين آنها ، پيروی می كنند ؛
🌸 آنها كسانی هستند
🌸 كه خداوند ، هدايتشان كرده ،
🌸 و آنها خردمندانند .
🍃 بنابراین ، ما اینجا جمع شدیم
🍃 تا دلایل حقانیت خودتان را ،
🍃 بر اساس آیات و روایات بشنویم ؛
🍃 و بهترین آنها را انتخاب کنیم .
🚥 پس از سخنرانی نماینده پادشاه ،
🚥 همه نماینده های مذاهب ،
🚥 در طی یک هفته ،
🚥 دلایل حقانیت خود را عرضه کردند .
🚥 اما هیچ کدام نتوانستند ؛
🚥 ادعای خود را ، از قرآن و سنت ،
🚥 اثبات کنند .
🚥 تا اینکه نوبت من رسید .
🚥 و من در مقدمه گفتم :
🇮🇷 تنها مذهبی كه ،
🇮🇷 برای اثبات حقانيت خود ،
🇮🇷 از قرآن و سنت و عقل و اجماع ،
🇮🇷 دليل قطعی دارد ،
🇮🇷 مذهب دوازده امامی ( شیعه ) است.
🇮🇷 که حتی از كتاب مخالفان خودمان نیز ،
🇮🇷 دليل و مدرک معتبری داریم .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۳۹
🇮🇷 گفتم : تنها مذهبی كه ،
🇮🇷 برای اثبات حقانيت خود ،
🇮🇷 از قرآن و سنت و عقل و اجماع ،
🇮🇷 دليل قطعی دارد ،
🇮🇷 مذهب دوازده امامی ( شیعه ) است.
🇮🇷 که حتی از كتاب مخالفان خود نیز ،
🇮🇷 دليل و مدرک معتبری دارد .
🇮🇷 مثلا در کتاب صحيح مسلم ،
🇮🇷 که از كتابهای معتبر ،
🇮🇷 و دست اول اهل سنت می باشد
🇮🇷 در جلد ۶ ، صفحه ۲۲ ، حدیث ۴۶۸۶
🇮🇷 آمده كه رسول خدا فرمودند :
🌸 هركس بميرد ؛
🌸 و بر گردن او بيعتی نباشد ؛
🌸 به مرگ جاهلی مرده است .
🇮🇷 و همچنین احمد بن حبنل ،
🇮🇷 در مسند خود ، ج ۴ ، ص ۹۶ ،
🇮🇷 می نويسد :
🌸 هركس بدون امام بميرد ؛
🌸 به مرگ جاهلی مرده است .
🇮🇷 گفتم : دوستان من !
🇮🇷 آیا این روایات را می پذیرید ؟
🍁 همه گفتند : بله
🍁 این روایات درست اند .
🇮🇷 گفتم : کدام یک از فرقه های شما ،
🇮🇷 بیعت یک امام به گردن دارد ؟
🚥 همه به همدیگر نگاه کردند
🚥 بعضیا گفتند : امام ما مرده
🚥 بعضیا هم گفتند :
🚥 امام ما هنوز به دنیا نیامده
🚥 بعضی هم گفتند :
🚥 امام ما ، همان مجتهد و مفتی ماست .
🇮🇷 گفتم : نه برادر
🇮🇷 منظور از امام ، معصومی هست ؛
🇮🇷 که از جانب خدا یا رسولش ،
🇮🇷 به امامت برگزیده شده باشد .
🇮🇷 همه شما می دانید
🇮🇷 تنها مذهبی كه بعد از رسول خدا ،
🇮🇷 امام زمان خود را می شناسد ؛
🇮🇷 و همواره بيعت يک امام مشخص را ،
🇮🇷 بر گردن داشته ،
🇮🇷 مذهب اثنی عشريه است .
🇮🇷 و ساير مذاهب اين چنين نيستند .
🇮🇷 درست نمی گویم بزرگوارن ؟
🌟 همه به فکر فرو رفته بودند
🌟 و بعضیا ، با هم نجوا می کردند
🌟 نماینده پادشاه لبخندی زد
🌟 سری تکان داد و گفت :
🍃 آفرین جوون ، ادامه بده .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۴۰
🚥 یکی از برادران اهل سنت ایستاد
🚥 اجازه سخن گرفت و گفت :
🕌 ما در این آیات شکی نداریم
🕌 و در فضیلت و عظمت علی رضی الله عنه ،
🕌 حرفی نداریم .
🕌 ولی در مذهب ما مشهور است
🕌 که مراد از ولی ، دوست است .
🕌 پیامبر اکرم در روز غدیر ،
🕌 علی بن ابی طالب را ،
🕌 دوست خود و مردم معرفی کرد
🕌 نه امام و خلیفه .
🇮🇷 گفتم : برادرم !
🇮🇷 این حرف شما با ابتدای سخن پیامبر ،
🇮🇷 تناسب ندارد .
🇮🇷 پیامبر اکرم ، ابتدا به مردم گفتند :
🌷 آیا من بر شما ،
🌷 از خودتان سزاوارتر
🌷 و در اولویت نیستم .
🇮🇷 درسته ؟!
🚥 همه حاضرین گفتند : بله
🇮🇷 گفتم : پس باید گفت : مراد از ولی ،
🇮🇷 اولویت و سرپرستی تام است .
🇮🇷 نه دوستی و محبت
🇮🇷 در ضمن ،
🇮🇷 در آن روز بسیار گرم ، وسط ظهر ،
🇮🇷 در آن صحرای داغ و سوزان ،
🇮🇷 پیامبر ، مردم را نگه داشت
🇮🇷 و منتظر شد تا عقبی ها برسند
🇮🇷 و دستور داد آنهایی که جلوتر رفتند ، برگردند
🇮🇷 همه این تشکیلات ،
🇮🇷 فقط برای این است ،
🇮🇷 که به مردم بگوید ،
🇮🇷 علی دوست من و شماست !؟
🇮🇷 پیامبر تا سه روز ، از همه حاضرین ،
🇮🇷 چه مرد و چه زن بیعت گرفت .
🇮🇷 و جالب اینکه اول از همه
🇮🇷 خلیفه های شما با علی بیعت کردند .
🇮🇷 یعنی همه این تشریفات ،
🇮🇷 فقط برای این است ؛
🇮🇷 که به مردم بگوید : علی دوست شماست ؟
🇮🇷 به نظر شما ، این حرف شما را ،
🇮🇷 کدام آدم عاقل و بالغی ،
🇮🇷 کدام عقل و منطقی ، قبول می کند ؟
🇮🇷 در ضمن
🇮🇷 خیلی قبل تر از این ماجرا ،
🇮🇷 طبق آیه مودت ،
🇮🇷 دوستی امام علی علیه السلام
🇮🇷 بر همه مسلمانان چه شیعه چه سنی
🇮🇷 واجب بوده است .
🇮🇷 نه فقط دوستی ،
🇮🇷 بلکه مودتشان نیز واجب است .
🇮🇷 و اهل لغت می دانند که مودت ،
🇮🇷 درجه ای بسیار بالاتر از محبت و دوستی است .
🇮🇷 برادر درست نمی گویم ؟
🚥 پس از کمی مکث ، گفت :
🌟 عقل و منطق می گوید درسته
🇮🇷 گفتم : پس حق این است که بگوییم
🇮🇷 در روز مبارک غدیر ،
🇮🇷 امامت و خلافت امام علی ،
👈 مطرح بوده است نه دوستی ایشان .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۴۱
🇮🇷 گفتم : علاوه بر این ؛
🇮🇷 ابلاغ کردن دوستی امام علی علیه السلام ،
🇮🇷 با ادامهٔ آیه که می فرماید :
🌹 و اگر چنين نكنی ،
🌹 رسالت او را انجام نداده ای ...
🇮🇷 تناسب ندارد .
🇮🇷 پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ،
🇮🇷 ۲۳ سال ، برای امت اسلام زحمت کشیدند
🇮🇷 این همه اذیت شدند .
🇮🇷 این همه جنگ کردند
🇮🇷 خون دادند
🇮🇷 این همه مردم کشته شدند ؛
🇮🇷 با این همه تلاش و زحمت ،
🇮🇷 چرا خداوند باید بگوید :
🌹 اگر ابلاغ نکنی ،
🌹 انگار هیچ کاری نکردی ؟!
🇮🇷 این آیه نشان می دهد
🇮🇷 که موضوعی بس فراتر از دوستی و محبت ،
🇮🇷 در میان است .
🇮🇷 این آیه به یقین ،
🇮🇷 امامت و خلافت امام علی را ثابت می کند
🇮🇷 نه دوستی او را ...
🇮🇷 یک کسی کارخانه ای راه می اندازد
🇮🇷 و چندین سال برایش زحمت می کشد
🇮🇷 تا این کارخانه روی پا بایستد و ثمر بدهد .
🇮🇷 اما ناگهان ،
🇮🇷 مرگ مدیر کارخانه فرا می رسد
🇮🇷 اگر این آقا ،
🇮🇷 مدیر دیگری تعیین نکند
🇮🇷 هر چه در این مدت زحمت کشیده ،
🇮🇷 کم کم از بین می رود .
🇮🇷 بحث جانشینی امام علی علیه السلام نیز ،
🇮🇷 مثل همین است .
🇮🇷 اینجاست که خداوند به پیامبر می گوید :
🇮🇷 اگر جانشین انتخاب نکنی ،
🇮🇷 انگار هیچ کاری نکردی ...
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۴۲
🚥 هنوز عده ای بودند که قانع نشدند
🚥 و اصرار دارند کلمه « ولی » را ،
🚥 به معنی دوست بگیرند .
🚥 به همین خاطر ،
🚥 از روش دیگری استفاده کردم
🚥 و گفتم :
🇮🇷 ممکنه دوستان بفرمایند
🇮🇷 که آيه اكمال دين ( آیه ۳ سوره مائده ) ،
🇮🇷 که می فرماید :
🌹 امروز ،
🌹 دين شما را برايتان كامل كردم ؛
🌹 و نعمت خود را ، بر شما تمام نمودم ؛
🌹 و اسلام را ،
🌹 به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم .
🇮🇷 در چه روزی نازل شده است ؟
🌟 همه گفتند :
🍁 اين آيه ، در غدير خم ، نازل شد .
🇮🇷 گفتم : بله درسته
🇮🇷 دقیقا در چنین روزی بود
🇮🇷 که پیامبر اکرم ،
🇮🇷 دست علی بن ابی طالب را گرفتند
🇮🇷 سپس فرمودند :
🌷 آیا من سرپرست مومنان نيستم ؟
🇮🇷 مردم آن زمان هم گفتند :
🍁 بله ای رسول خدا
🇮🇷 دوباره فرمودند :
🌷 هركس كه من مولای او هستم
🌷 پس علی مولای اوست .
🇮🇷 درسته ؟!
🚥 نمایندگان اعتراف کردند :
🚥 بله این کلام ، از احادیث متواتر ماست .
🇮🇷 گفتم : آیا در احادیث خوانده اید
🇮🇷 که پس از معرفی امام علی علیه السلام ،
🇮🇷 عمر بن خطاب به امام علی گفت :
🍁 تبريک تبريک بر تو ای فرزند ابی طالب
🍁 زيرا از اين پس ؛ تو مولای من ،
🍁 و مولای همه مسلمانان هستی .
🌟 گفتند : بله
🇮🇷 گفتم : آیا این روایت را خوانده اید
🇮🇷 که حاکم نیشابوری ، در مستدرک ،
🇮🇷 جلد ۳ ، ص ۱۱۰ می گوید :
🇮🇷 که پیامبر فرمودند :
🌷 به راستی علی از من است
🌷 و من از او هستم
🌷 و او پس از من ،
🌷 سرپرست همه مؤمنان است .
🌟 بازم گفتند : بله
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۴۳
🌟 یک پیرمردی برخواست و گفت :
🌟 همه اینهایی که گفتی ، درست
🌟 و فضیلت علی را می رسانند
🌟 ولی امامت او را ثابت نمی کنند
🌟 چون باز هم می گویم که « ولی » ،
🌟 در آیات و روایات ،
🌟 به معنی دوست و یاور است .
🇮🇷 من لبخندی زدم و گفتم :
🇮🇷 اولا " ولی " ، معانی زیادی دارد
🇮🇷 و در مورد امام علی ،
🇮🇷 به معنای امامت است .
🇮🇷 دوما ، ابن كثير ،
🇮🇷 در کتاب البدايه والنهايه ،
🇮🇷 ج ۶ ، ص ۳۳۳ گفته است :
🌼 قال ابوبكر :
🌼 قد وُلِّيتُ أمركم و لست بخيركم ...
🇮🇷 آیا این روایت را قبول دارید ؟
🌟 پیرمرد گفت : بله
🇮🇷 گفتم : ممکن است خواهش کنم
🇮🇷 تا آن را ترجمه کنید ؟
🌟 گفت : ابوبكر ( در نخستين سخنرانی خود بعد از خلافت ) گفت :
🌟 من حاكم شما شدم ؛
🌟 و حال آن كه از شما بهتر نيستم .
🇮🇷 گفتم : پس چرا « ولی » را ،
🇮🇷 در اینجا به معنی « حاکم » گرفتید ؟
🇮🇷 چرا به معنی « دوست » نگرفتید ؟
🌟 سرش را پایین انداخت ؛
🌟 و چیزی نگفت .
🇮🇷 باز گفتم :
🇮🇷 آقای مسلم در صحيح خود ،
🇮🇷 ج ۵ ، ص ۱۵۲ ، حدیث ۴۴۶۸ ،
🇮🇷 نقل كرده است
🇮🇷 كه عمر بن خطاب گفت :
🍁 فلمّا تُوفّي رسول اللّه
🍁 قال أبوبكر :
👈 أنا وليّ رسول اللّه (ص)...
🍁 ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُوبَكْر
🍁و َأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ وَلِيُّ أَبِي بَكْر .
🇮🇷 گفتم : این « ولی » را ،
🇮🇷 چی معنی می کنید ؟
🌟 بازم جوابی نداشت ...
🇮🇷 گفتم خودم میگم :
🇮🇷 ترجمه روایت این میشه ؛
🇮🇷 زمانی كه رسول خدا وفات نمودند
🇮🇷 جناب ابوبكر گفت :
🇮🇷 من جانشين رسول خدا هستم....
🇮🇷 ابوبكر که فوت كرد
🇮🇷 من ( عمر بن خطاب ) ،
🇮🇷 جانشين رسول خدا ،
🇮🇷 و جانشين ابوبكر شدم .
🇮🇷 سپس گفتم :
🇮🇷 پس روشن است كه نمی توان
🇮🇷 معنای كلمه "ولی" را ،
🇮🇷 در اين روايات ،
🇮🇷 به معنای « دوست » گرفت ؛
🇮🇷 بلكه تنها می توان آن را ،
🇮🇷 به معنای حاكم ، خليفه و سرپرست بگیریم ؛
🇮🇷 اما سوال اینجاست ،
🇮🇷 چرا علمای اهل سنت ،
🇮🇷 " ولی " ای که در رابطه با امام علی است را
🇮🇷 به معنی دوست می گیرند
🇮🇷 اما به این روایات که می رسند ؛
🇮🇷 « ولی » را به معنی حاکم و جانشین
🇮🇷 ترجمه می کنند ؟!
🇮🇷 سکوت همه جا را گرفته بود
🇮🇷 همه با دقت به من نگاه می کردند
🇮🇷 سپس گفتم ؛ خودم می گویم ؛
🇮🇷 زيرا اگر به معنای دوست بگیرند ؛
🇮🇷 اين معنا استفاده می شود كه :
🇮🇷 ابوبكر و عمر گفته اند :
🇮🇷 كه تا رسول خدا زنده بود ،
🇮🇷 ما با شما دوست نبوديم
🇮🇷 و الآن دوست شده ايم .
🇮🇷 به خاطر همین ؛
🇮🇷 اهل سنت مجبورند
🇮🇷 "ولی" را به معنی حاکم بگیرند .
🇮🇷 و از آن طرف ، برای امام علی ،
🇮🇷 به معنی دوست می گیرند ،
🇮🇷 تا به خلافت ابوبکر و عمر را ،
🇮🇷 مشروعیت بدهند .
🚥 نگاه های نمایندگان ،
🚥 پر از تحسین و تشویق بود .
🚥 نماینده پادشاه قطر ، لبخندی زد
🚥 و سپس شروع به دست زدن نمود .
🚥 و دیگران به همراه او دست زدند .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۴۴
🚥 یکی از نمایندگان گفت :
🍂 آقای جوان !
🍂 اگر روایتی برایم بیاورید
🍂 که پیامبر اکرم ، صریحاً ،
🍂 علی بن ابی طالب را ،
🍂 جانشین خود معرفی کرده است ،
🍂 شیعه می شوم .
🇮🇷 گفتم : بعد از این همه دلیل ؟!
🌟 گفت : بله
🇮🇷 گفتم : إبن أبی عاصم ،
🇮🇷 در كتاب السنه ، ص ۵۵۱ می نويسد :
🇮🇷 رسول خدا صلی الله علیه وآله ،
🇮🇷 به امام علی علیه السلام فرمودند :
🌹 و أنت خليفتی فی كلّ مؤمن من بعدی
🌹 تو پس از من ،
🌹 جانشين من در ميان همه مؤمنان هستی
🇮🇷 و همچنین حاكم نيشابوری
🇮🇷 در کتاب المستدرک ،
🇮🇷 ج ۳ ، ص ۱۳۳ ، نقل كرده
🇮🇷 که پیامبر اکرم ،
🇮🇷 خطاب به امام علی علیه السلام فرمود :
🌹 شايسته نيست
🌹 كه من از ميان مردم بروم ؛
🌹 مگر اين كه شما ( علی ) ،
🌹 جانشين من باشی .
🚥 بعد از آوردن این دو دلیل ؛
🚥 سکوت همه جا را فرا گرفت .
🚥 نگاهم به نگاه آن مردی بود ؛
🚥 که از من دلیل می خواست .
🚥 سپس آن مرد گفت :
🍂 من تسلیم می شوم جوان
🍂 جلوی همه می گویم که من شیعه شدم .
🚥 ناگهان صدای صلوات ،
🚥 در همه مجلس پیچید .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚
#قسمت ۴۵
🌟 یکی دیگه از نمایندگان گفت :
☘ احسنت جوان
☘ امروز تو ما را روشن کردی
☘ من اهل لجاجت نیستم
☘ با اینکه خیلی کوچکتر از من هستی
☘ ولی حرفهایت را قبول می کنم
☘ حال اگر یک خواسته مرا اجابت کنی
☘ من هم شیعه می شوم .
🇮🇷 گفتم : بفرمایید ...
☘ گفت : یک روایت برایم بیاور
☘ که صریحاً علی را ،
☘ امام معرفی کرده باشد ؟!
🇮🇷 کمی فکر کردم و گفتم :
🇮🇷 ابونعيم اصفهانی را می شناسی ؟!
☘ گفت : بله
🇮🇷 گفتم : ایشان با سند معتبر ،
🇮🇷 در كتاب معرفة الصحابة ،
🇮🇷 ج ۳ ، ص ۱۵۸۷ ، نقل كرده است
🇮🇷 كه رسول خدا فرمودند :
🌹 هنگامی كه در شب معراج ،
🌹 به سدرة المنتهی رسيدم ؛
🌹 خداوند درباره علی علیه السلام ،
🌹 سه چيز به من وحی كرد :
🌷 ۱ 👈 أَنَّهُ إِمَامُ الْمُتَّقِين
🌷 یعنی به راستی كه او « علی » ،
🌷 پيشوای پرهيزگاران است .
🌷 ۲ 👈 وَسَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ
🌷 و سرور مسلمانان است .
🌷 ۲ 👈 وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ إِلَی جَنَّاتِ النَّعِيمِ
🌷 و رهبر و جلودار روسفيدان ،
🌷 به سوی بهشتِ نعیم خداوند است .
🌟 آن مرد هم دستش را بالا برد
🌟 و داد زد :
🍂 به والله ! من امروز ،
🍂 به دست این جوان هدایت شدم
🍂 شاهد باشید که من امروز ،
🍂 شیعه شدم .
🌟 مجلس پر از شور و غوغا شده بود
🌟 صدای صلوات بلند شد .
🌟 بعضی از همراهان این دو نفر نیز ،
🌟 شیعه شدند .
🌟 همه آنان که شیعه شدند ؛
🌟 مثل بچه گریه می کردند .
🌟 نماینده پادشاه ، پایان جلسه را اعلام کرد
🌟 بعد از جلسه ،
🌟 شیعیان زیدیه پیش من آمدند
🌟 و به پایم افتادند و گفتند :
🍎 آفرین پسر !
🍎 خوب آبروی شیعه را حفظ کردی
🍎 به لطف تو ،
🍎 ما هم از امروز می خواهیم ،
🍎 شیعه دوازده امامی شویم ...
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۴۶
🚥 نماینده پادشاه قطر ،
🚥 پایان جلسه امروز را اعلام کرد
🚥 و نمایندگان را به استراحت دعوت نمود
🚥 سپس با خوشرویی و تبسم ،
🚥 به سراغ من آمد و بسیار تشکر کرد .
🚥 و با لبخند گفت :
👑 حلالم کن جوون ؛
👑 روز اول که وارد شدی
👑 با خودم گفتم ایران را ببین
👑 که یک بچه برای ما فرستاد ؛
👑 حالا فهمیدم
👑 که شما واقعاً بی نظیری
👑 شما جوانان ،
👑 باید قدر ایران را بدانید
👑 که این چنین ،
👑 به شما بهاء و ارزش می دهد .
👑 همه جای دنیا ،
👑 روی پیران سرمایه گذاری می کنند
👑 اما در ایران ،
👑 بیشتر روی جوانان حساب باز می کنند .
👑 و این نشان می دهد که ایران ،
👑 به سنت های پیامبر ،
👑 که همان مسئولیت دادن به جوانان است
👑 بیشتر اهمیت می دهد .
🚥 حرفهاش که تمام شد ،
🚥 به عنوان تائید ،
🚥 سرم را تکان دادم
🚥 و خیلی از او تشکر کردم .
🚥 بعد از آن ؛
🚥 نماینده ها دور مرا حلقه زدند .
🚥 و هر کدام به نوعی تحسینم کردند
🚥 ماشالله سوالات زیادی هم داشتند
🚥 با اینکه روز سختی برای من بود
🚥 و خیلی خسته بودم
🚥 ولی سعی کردم با حوصله و مهربانی ،
🚥 به سوالاتشان نیز پاسخ دهم .
🚥 بعد از نماز مغرب و عشا ،
🚥 یک آقایی پیشم آمد و گفت :
💥 باید خصوصی با هم حرف بزنیم .
🚥 محافظینم را از خودم دور کردم
🚥 و به نقطه ای از مسجد رفتیم .
🚥 او هم بدون مقدمه گفت :
💥 آقای شیعه !
💥 می دانی با این کاری که کردی
💥 با جان پدر و خواهرت ،
💥 و حتی دوستان و اطرافیانت ،
💥 بازی کردی ؟!.
💥 مأموران ما ،
💥 روستای شما را محاصره کردند .
💥 اگر دست از مناظره بر نداری ،
💥 همه آنها را آتش می زنیم .
🚥 من انتظار چنین حرف هایی را نداشتم ،
🚥 از شنیدنش ، شوکه شدم ، جا خوردم
🚥 متعجب و بهت زده ،
🚥 فقط به او نگاه می کردم
🚥 همه خوشحالی مرا ، از بین برد .
🚥 نتوانستم جوابش را بدهم
🚥 نمی دانم ؛ شاید هم ترسیده بودم
🚥 او حرف زد و تهدید کرد و رفت
🚥 اما من ماندم
🚥 که به نقطه ای خیره شده بودم
🚥 زبانم قفل شده بود
🚥 نمی دانستم چکار باید بکنم
🚥 محافظینم که وضعیت مرا دیدند
🚥 یکی از آنها به طرف من آمد
🚥 و دیگری به دنبال آن مرد دوید ...
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۴۷
🚥 همه شب در فکر بودم
🚥 نتوانستم بخوابم
🚥 به پدرم زنگ زدم
🚥 و ماجرای آن تهدید را ،
🚥 با او در میان گذاشتم .
🚥 پدرم مثل همیشه ،
🚥 با حرفهای قشنگش ،
🚥 به من قوت قلب داد .
🚥 و به من اطمینان داد که نگذارد
🚥 کسی متعرض روستا شود
🚥 همچنین گفت که جوانان روستا ،
🚥 با کمک پلیس ، شبانه روز ،
🚥 در حال پست دادن هستند .
🚥 صبح شد
🚥 از بی خوابی شب گذشته ،
🚥 خسته و بی حال بودم .
🚥 ولی چون روز آخر مناظره بود ؛
🚥 سعی کردم هیچ ضعفی ،
🚥 به جسم و قلبم وارد نکنم .
🚥 همه قدرتم را جمع کردم
🚥 و بعد از خواندن زیارت عاشورا ،
🚥 دعای توسل خواندم
🚥 سپس دو رکعت نماز ،
🚥 برای حضرت زهرا خواندم .
🚥 و از ایشان طلب یاری کردم
🚥 سپس با توکل بر خدا ،
🚥 به طرف سالن همایش رفتم .
🚥 قدم هایم را محکم برداشتم
🚥 در جایگاه خودم نشستم in
🚥 و مشغول صحبت با نماینده ها شدم .
🚥 یکی از برادران عزیز اهل سنت ،
🚥 از آن طرف سالن آمد
🚥 و روی صندلی روبروی من نشست
🚥 و اجازه گرفت که سوالی بکند .
🇮🇷 من هم گفتم : بفرمایید
🍄 گفت : نظر شما درباره خلافت خلفای ما ،
🍄 یعنی ابوبکر و عمر و عثمان چیست ؟
🇮🇷 گفتم : آیا به نظر شما ،
🇮🇷 خلافت آنها مشروع است یا غصبی ؟
🍄 گفت : معلوم است دیگر
🍄 این که سوال ندارد
🍄 خلافت آنها ، مشروع است .
🇮🇷 گفتم : آيا نص و آیه و حديثی ،
🇮🇷 در مورد خلافت آنان دارید ؟
🍄 گفت : نه
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۴۸
🇮🇷 گفتم : احسنت !
🇮🇷 پس هيچ دليلی از قرآن
🇮🇷 و سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله ،
🇮🇷 حتی از كتاب های شما اهل سنت ،
🇮🇷 برای مشروعيت خلافت ابوبكر ، عمر ،
🇮🇷 و عثمان وجود ندارد .
🍄 گفت : بله ، ولی همه صحابه ،
🍄 بر این امر اجماع دارند .
🇮🇷 گفتم : در صحيح بخاری ، ج ۸ ،
🇮🇷 ص ۲۶ ، ح ۶۸۳۰ ،
🇮🇷 نقل شده كه عمر بن خطاب ،
🇮🇷 سخنرانی كرد و گفت :
💥 مبادا كسی در ميان شما باشد
💥 كه همانند ابوبكر ،
💥 كسانی به سوی او تمايل پيدا كنند
💥 اگر با كسی ،
💥 بدون مشورت با مسلمانان بيعت شود ؛
👈 از او پيروی نمی شود .
💥 زيرا ؛ هم كسی كه با او بيعت شده
💥 و هم كسانی كه بيعت كرده اند ؛
💥 خود را در معرض كشتن ،
💥 قرار می دهند .
🇮🇷 شما این فرمایشات را قبول دارید ؟!
🍄 گفت : بله قبول دارم ، معبتر است
🇮🇷 پس ببین برادر خوبم !
🇮🇷 این حرفِ خودِ جناب عمر هست
🇮🇷 که علناً با اجماع مخالف بوده است .
🇮🇷 در ضمن ! آقای قرطبی ،
🇮🇷 از بزرگترين مفسران اهل سنت ،
🇮🇷 در تفسیرش ، ج ۱ ، ص ۲۶۹ ،
🇮🇷 تصريح كرده است ؛
🇮🇷 كه جناب عُمَر به تنهايی ،
🇮🇷 ابوبكر را ،
🇮🇷 به عنوان خلیفه ، انتخاب كرد .
🇮🇷 در حالی که ،
🇮🇷 هيچ اجماعی در كار نبوده است .
🇮🇷 همچنین می فرماید :
🍂 اگر خلافت ،
🍂 توسط يكی از اهل حَلّ و عَقد ،
🍂 شكل گرفت ؛
🍂 خلافت ثابت می گردد ...
🍂 دليل ما برای اين مدعا ،
🍂 اين است كه عمر ،
🍂 به تنهايی برای ابوبكر بيعت گرفت
🍂 و هيچكدام از صحابه منكر نشدند .
🇮🇷 آیا این ادعاها را قبول دارید ؟!
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۴۹
🇮🇷 گفتید انتخاب ابوبکر ،
🇮🇷 به خاطر اجماع صحابه است
🇮🇷 ولی در صحيح البخاری ،
🇮🇷 ج ۸ ، ص ۲۶ ، ح ۶۸۳۰ ،
🇮🇷 از زبان عمر بن خطاب ،
🇮🇷 نقل شده است :
🍄 تمامی انصار با ما مخالفت كردند
🍄 و در سقيفه بنی ساعده جمع شدند
🍄 و نيز علی (عليه السلام ) و زبير ،
🍄 و كسانی كه همراه آن ها بودند ؛
🍄 با ما مخالفت كردند .
🇮🇷 همچنین ، در صحيح البخاری
🇮🇷 ج ۵ ، ص ۸۲ ، ح ۴۲۴۰ ،
🇮🇷 به نقل از عائشه آمده :
🍄 (حضرت زهرا ) بعد از پيامبر ،
🍄 شش ماه زنده بود...
🍄 و علی در اين مدت ،
🍄 هرگز با او (ابوبكر) بيعت نكرد .
🇮🇷 سپس گفتم : پس دیگه کدام اجماع ،
🇮🇷 و کدام صحابه ،
🇮🇷 ابوبکر را انتخاب کردند ؟!
🇮🇷 همان اجماعی که ابن حزم اندلسی ،
🇮🇷 در کتاب المحلی ، ج ۹ ، ص ۳۴۵
🇮🇷 می نویسد :
🍄 لعنت خداوند بر هر اجماعی كه ،
🍄 علی بن ابی طالب عليه السلام ،
🍄 و اصحابی كه در محضرش هستند ؛
🍄 در آن جمع حضور نداشته باشند .
🇮🇷 بخاری نیز ، در صحيح خود ،
🇮🇷 ج ۴ ، ص ۱۹۵ ، ح ۳۶۶۹ ،
🇮🇷 به نقل از عائشه می نويسد :
🍄 عمر بن خطاب ،
🍄 در زمان انتخاب ابوبكر ،
🍄 مردم را می ترساند
🍄 و در ميان مردم نفاق وجود داشت .
🇮🇷 سپس گفتم :
🇮🇷 علاوه بر این همه مدرک ،
🇮🇷 می توانم ثابت کنم
🇮🇷 که رأی اکثریت صحابه و مردم ،
🇮🇷 به خلافت امام علی علیه السلام ،
🇮🇷 متمایل بود نه ابوبکر .
🇮🇷 حتی ابن تيميه هم ،
🇮🇷 در منهاج السنه ، ج ۷ ص ۴۷ ،
🇮🇷 می نويسد :
🍄 بيشتر بنی عبد مناف ،
🍄 از بنی اميه و بنی هاشم ،
🍄 و ساير قبايل ،
🍄 علاقه فراوانی داشتند كه
🍄 خلافت علی بن ابی طالب را بپذیرند .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۵۰
🚥 یکی دیگر از برادران اهل سنت ،
🚥 برخاست و گفت :
🍁 اگر ابوبکر ،
🍁 شايستگی خلافت دنيوی را نداشت
🍁 رسول خدا صلی الله عليه وآله ،
🍁او را به امامت نماز ،
🍁 كه امامت اخروی است ؛
🍁 نمی گماشت .
🇮🇷 گفتم :
🇮🇷 اولاً کجا ذکر شده که پیامبر خدا ،
🇮🇷 جناب ابوبکر را ،
🇮🇷 برای امامت نماز فرستادند !؟
🇮🇷 طبق روايت صحيح البخاری ،
🇮🇷 ج ۱ ، ص ۱۷۴ ، ح ۷۱۲ ،
🇮🇷 هنگامی كه رسول خدا فهميد ؛
🇮🇷 كه ابوبكر به مسجد رفته ؛
🇮🇷 و امامت جماعت را ،
🇮🇷 به عهده گرفته است .
🇮🇷 فورا به مسجد رفتند و او را كنار زدند
🇮🇷 و ابوبكر در كناری ايستاد
🇮🇷 و مكبر شد
🇮🇷 که فقط با صدای بلند ، تكبير می گفت .
🇮🇷 دوما ؛
🇮🇷 کی گفته نماز گذاردن كسی ،
🇮🇷 به جای پيامبر اکرم ،
🇮🇷 دليل بر خلافت اوست ؟!
🇮🇷 ابی داوود ، در سنن خود
🇮🇷 ج ۱ ، ص ۱۴۳ ، ح ۵۹۵ می نويسد :
🍂 پيامبر ، ابن امّ مكتوم را ،
🍂 كه شخصی نابينا بود
🍂 به امامت مردم در نماز برگزيدند .
🇮🇷 و حتی علمای اهل سنت تصريح كردند
🇮🇷 كه خود رسول خدا ،
🇮🇷 پشت سر عبد الرحمن بن عوف ،
🇮🇷 نماز خواندند .
🇮🇷 پس اگر نماز گذاردن كسی
🇮🇷 به جای پيامبر ،
🇮🇷 دليل بر خلافت اوست ،
🇮🇷 چرا عبدالله بن ام مكتوم ،
🇮🇷 و يا عبد الرحمن بن عوف ،
🇮🇷 جانشين پيامبر نشدند ؟!
🇮🇷 از اين گذشته ،
🇮🇷 علمای اهل سنت نقل كرده اند
🇮🇷 و در سنن الدارقطنی ،
🇮🇷 ج ۲ ، ص ۴۴ ، ح ۱۷۴۷ آمده
🇮🇷 كه رسول خدا فرمودند :
🌹 جواز نماز خواندن ،
🌹 پشت سر هر نيك و بدكاری ،
🌹 از اصل دين است .
🇮🇷 بنابراین ؛
🇮🇷 حتی اگر بگوییم جناب ابوبکر ،
🇮🇷 امام جماعت شد ؛
🇮🇷 این امر نمی تواند
🇮🇷 دلیلی بر خلافت ایشان باشد .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
#استاد_شجاعی
#دکتر_افروز
#دکتر_غلامی
#دکتر_فرهنگ
#فاطمی_نیا
#پناهیان
#رائفی_پور
#استاد_شجاعی
#تراشیون
#شهرام_اسلامی
#دکتر_عزیزی
#خاطرات_تلخ که با حضور خدا شیرین می شود
داستان پسری به نام شیعه #قسمت
ویسهای #ارتباط_موفق
#سفرهای_پرماجرا ،
#عزت_نفس ،
#کنترل_شهوت
#کارگاه_عزت_نفس
از استاد شجاعی
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۵۱
🚥 بعد از اینکه سوالات همه تمام شد
🚥 آرام گفتم :
🇮🇷 اجازه هست بنده هم ،
🇮🇷 از برادران اهل سنتم ، سوالی بکنم ؟
🚥 همه گفتند : بله بفرمائید ؟!
🇮🇷 گفتم : اگر مبنای خلافت ،
🇮🇷 با شورا و اجماع صحابه است ؛
🇮🇷 پس چرا عُمَر توسط ابوبكر نصب شد ؟
🇮🇷 چرا برای انتخاب او نيز ،
🇮🇷 شورا تشكيل نشد؟
🚥 یکی از برادران اهل سنت گفت :
🍂 حتما شده
🇮🇷 گفتم : نه نشده ؛
🇮🇷 ابن أثير در اسد الغابه ، ج ۴ ، ص ۱۸۰ ،
🇮🇷 از قول ابوبکر می نويسد :
🍁 من بعد از خودم ،
🍁 بر شما عمر بن خطاب را ،
🍁 جانشين قرار دادم .
🍁 حرف شنو و مطيع او باشيد .
🇮🇷 ابن حبان ، در كتاب الثقات ،
🇮🇷 ج ۲ ، ص ۱۹۳ ، می نويسد :
🍁 ابوبكر در هنگام انتخاب عمر گفت :
💥 خدايا ! من عمر را ،
💥 بدون اجازه پيامبرت ،
💥 ولی امر مسلمان ها قرار دادم .
🇮🇷 و حتی هنگامی كه ابوبكر ،
🇮🇷 عمر بن خطاب را انتخاب كرد ؛
🇮🇷 صحابه به شدت اعتراض كردند .
🇮🇷 چنانچه ابن أبی شيبه در المصنف ،
🇮🇷 ج ۸ ، ص ۵۷۴ ، می نويسد :
🍂 وقتی ابوبكر ،
🍂 در حال احتضار قرار گرفت ؛
🍂 كسی را به دنبال عُمَر فرستاد
🍂 تا او را جانشين خود كند .
🍂 مردم گفتند :
🍂 كسی را بر ما مسلط می كنی ،
🍂 كه خشن و بد اخلاق است .
🍂 اگر او ، حكومت را به دست گيرد ؛
🍂 سخت گيرتر و خشن تر خواهد شد .
🍂 جواب خدا را چه خواهی داد ؟!
🍂 كه عمر را بر ما مسلط می كنی ؟
🌟 یکی از پیرمردان گفت :
🍃 احسنت ای جوان
🍃 ماشالله تو به همه کتاب های ما مسلطی
🍃 در حالی که ما ،
🍃 حتی یک کتاب از کتاب های شما را ،
🍃 نخواندیم .
🍃 حالا خودت بگو پسرم !
🍃 چه کسی باید
🍃 خلیفه و جانشین پیامبر را معرفی کند ؟
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۵۲
🍃 حالا خودت بگو پسرم !
🍃 چه کسی باید
🍃 خلیفه و جانشین پیامبر را معرفی کند ؟
🇮🇷 گفتم : معلومه ، خدا
🍃 گفت : یعنی شما می گوئید
🍃 که امام را ، خدا باید تعیین کند
🍃 نه صحابه یا مردم یا شورا ؟
🇮🇷 گفتم : بله
🍃 گفت : آیا دلیلی بر حرفتان دارید ؟
🇮🇷 گفتم : به نظر شما ،
🇮🇷 پادشاه بالاتر است یا امام ؟
🍃 گفت : معلومه امام
🇮🇷 گفتم : در آیه ۲۴۶ سوره مبارکه بقره ،
🇮🇷 وقتی پیامبر بنی اسرائیل ،
🇮🇷 طالوت را به عنوان پادشاه انتخاب کرد
🇮🇷 مردم اعتراض کردند .
🇮🇷 ولی ایشان فرمودند :
📖 همانا « خداوند » ، طالوت را ،
📖 به پادشاهی شما منصوب نمود ...
🇮🇷 بنابراین ؛ طبق این آیه مبارکه ،
🇮🇷 حتی پادشاه را هم ،
🇮🇷 خدای عزوجل باید انتخاب کند .
🇮🇷 حال چگونه ممکن است
🇮🇷 امامت را ،
🇮🇷 که مقامی بسیار بالاتر از پادشاهی است
🇮🇷 باید توسط مردم انتخاب شود ؟
🍃 گفت : عجب ؟!
🍃 به این آیه دقت نکرده بودم
🇮🇷 سپس گفتم :
🇮🇷 حال بفرمائید که امامت بالاتر است
🇮🇷 یا نبوت ؟
🍃 پیرمرد گفت : نبوت بالاتر است
🇮🇷 گفتم : برای حرفتان دلیل دارید ؟
🍃 گفت : دلیل نمی خواهد پسرجان ؛
🍃 معلوم است دیگر .
🇮🇷 گفتم : اتفاقا امامت بالاتر است .
🍃 او هم با تعجب گفت : چی ؟! دلیل داری ؟
🇮🇷 گفتم : بله
🇮🇷 حضرت ابراهیم علیه السلام ،
🇮🇷 بعد از اینکه به مقام نبوت رسید
🇮🇷 آزمایش های سختی را ،
🇮🇷 با موفقیت پشت سر گذاشت .
📖 وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ
🇮🇷 و خداوند نیز به او ترفیع درجه داد
📖 و گفت : إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا
🇮🇷 و این نشان می دهد
🇮🇷 اولا مقام امامت بالاتر از نبوت است
🇮🇷 و دوما خود خدا ،
🇮🇷 این مقام را به حضرت ابراهیم داد
🇮🇷 نه مردم
📖 إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۵۳
🚥 پچ و پچ و همهمه ، زیاد شد
🚥 همه گروه ها با هم تبادل نظر می کردند
🚥 نماینده پادشاه ،
🚥 اشاره کرد که همه ساکت شوند
🚥 مسئول جلسه نیز ، همه را ساکت کرد
🚥 و رو به من کرد و گفت :
🌹 ادامه بدید جوان
🇮🇷 گفتم : همانطور که عرض کردم
🇮🇷 امامت ، بالاتر از نبوت است
🇮🇷 حال بفرمایید بگویید :
🇮🇷 آیا مقام نبوت ، الهی است یا مردمی ؟
🍃 گفت : الهی
🇮🇷 گفتم : احسنت
🇮🇷 و از آن جایی که فهمیدیم
🇮🇷 امامت از نبوت بالاتر است ؛
🇮🇷 پس ، منصب امامت هم ،
🇮🇷 باید الهی باشد .
🍃 گفت : پس آیه شورا چه می شود ؟!
🍃 که می فرماید :
🍃 کارهایتان را با مشورت انجام دهید
📖 وَأَمْرُهُمْ شُوری بَيْنَهُمْ
🍃 چگونه امر این آیه به مشورت را ،
🍃 تفسیر می کنید ؟!
🇮🇷 گفتم : أمرهم یعنی امر خود مردم ،
🇮🇷 نه امر خدا ،
🇮🇷 یعنی اینکه مردم ،
🇮🇷 کار مردمی و دنیایی خود را ،
🇮🇷 با مشورت انجام دهند
🇮🇷 و قبلا ثابت کردیم که مقام امامت ،
🇮🇷 مردمی نیست که با شورا ، انجام شود .
🌟 پیرمرد ، کمی مکث نمود ،
🌟 نگاهی به اطرافش کرد
🌟 ناگهان گریه اش گرفت .
🌟 و با لحنی غمگین و متاسف گفت :
🍃 ممنونم که روشنم کردی جوان ؛
🍃 به خواست خدا و هدایت شما ،
🍃 من هم شیعه می شوم پسرم .
🚥 یکی دیگر از برادران اهل سنت ،
🚥 دستش را بالا برد و گفت :
🍁 ما را ببخش جوان ؛
🍁 اول که شما را دیدیم ،
🍁 به شما خندیدیم ؛
🍁 در عجب بودیم که چرا شیعه ها ،
🍁 یک بچه را برای مناظره فرستادند
🍁 اما اکنون علم شما بر ما ثابت شد
🍁 به همین دلیل اجازه دهید ؛
🍁 تا من نیز یک سوالی بکنم ؟!
🇮🇷 گفتم : خواهش می کنم ،
🇮🇷 بفرمائید در خدمتم
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۵۴
🍁 گفت : سوال من این است
🍁 با توجه به اهميتی كه ،
🍁 امامت و خلافت در اسلام دارد ؛
🍁 چرا در قرآن کریم ، به صراحت ،
🍁 سخنی از دوازده امام شما ،
🍁 به ميان نيامده است .
🍁 تا فصل الخطابی
🍁 برای همه مذاهب اسلامی باشد .
🍁 و مسلمانان از اين طريق بتوانند ؛
🍁 به اتحاد حقيقی دست يابند .
🍁 نمی دانم منظور مرا فهمیدید یا خیر
🍁 ولی منظورم این است
🍁 که چرا در قرآن کریم ،
🍁 نام علی و حسن و حسین و سایر امامان ،
🍁 نیامده است ؟
🇮🇷 لبخندی زدم و گفتم :
🇮🇷 مگر نام ابوبکر و عمر و عثمان ،
🇮🇷 در قرآن کریم آمده است ؟
🍁 گفت : خیر
🇮🇷 گفتم : برای شکستن عهدی که
🇮🇷 هزاران نفر در غدیر خم ،
🇮🇷 با پیامبر اکرم بستند ،
🇮🇷 آیا امر الهی نازل شده است ؟
🍁 گفت : نه
🇮🇷 گفتم : آیا در قرآن کریم ،
🇮🇷 آیهای دال بر لزوم تشکیل سقیفه ،
🇮🇷 وجود دارد ؟
🍁 گفت : خیر
🇮🇷 گفتم : یادتان هست که مسلمانان ،
🇮🇷 به دستو پیامبر اکرم ،
🇮🇷 با علی علیه السلام ،
🇮🇷 در غدیر خم بیعت بستند ؟
🇮🇷 پس اهل سنت عزیز ،
🇮🇷 بر اساس کدام آیه ،
🇮🇷 بیعت خود را شکستند
🇮🇷 و با شیخین بیعت نمودند ؟
🚥 کمی مکث کردم
🚥 تا همه به فکر فرو رفتند
🚥 و به علما ، مسئولین ،
🚥 و نمایندگان حاضر در مجلس ،
🚥 نگاه کردم ؛
🚥 اما کسی جوابی نداشت .
🇮🇷 گفتم : و اما جواب شما ،
🇮🇷 آیا شما قبول دارید
🇮🇷 که همه مسائل و احكام اسلامی ،
🇮🇷 در قرآن کریم نيامده است ؟!
🍁 گفت : بله
🇮🇷 گفتم : پس قبول دارید
🇮🇷 که خیلی از کلیّات و جزئیّات ،
🇮🇷 و کمیّات و کیفیّات ؛
🇮🇷 مثل رکعات نماز ، ترتیب رکوع ،
🇮🇷 سجود ، اذکار نماز ،
🇮🇷 چگونگی طواف به هنگام حج ،
🇮🇷 یا عمره و بسیاری از فروع دیگر ،
🇮🇷 در قرآن کریم نیامده اند ؟
🍁 گفت : بله قبول دارم
🇮🇷 گفتم : پس چرا به آنها اعتقاد داریم
🇮🇷 و چرا به آنها عمل می کنیم ؟
🍁 گفت : چون سنت پیامبر این است .
🇮🇷 بعد از کمی مکث ، گفتم : احسنت
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۵۵
🇮🇷 گفتم : قرآن كريم ،
🇮🇷 به مثابه قانون اساسی است
🇮🇷 كه بيشتر به كليّاتی از
🇮🇷 اصول عقايد ( توحيد، نبوت و معاد)
🇮🇷 و به اجمالی از
🇮🇷 احكام عبادی ، جزايی ، فردی ،
🇮🇷 اجتماعی و اخلاقی ، پرداخته است
🇮🇷 اما نسبت به ساير مقرّرات ،
🇮🇷 و تفصيل احكام عملی ،
🇮🇷 جزايی و مدنی ، سکوت کرده
🇮🇷 و به سنّت نبوی ،
🇮🇷 موكول نموده است .
🇮🇷 چون رسول اكرم صلی الله عليه و آله ،
🇮🇷 از روی هوای نفس ، سخن نمی گويند
🇮🇷 و گفتار ایشان ،
🇮🇷 جز وحی الهی ، چيزی نيست .
🇮🇷 شاهد این امر ، قرآن کریم است :
📖 وَ مَا يَنْطِقُ عَنْ الْهَوَی
📖 إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی يُوحَی
🇮🇷 و طبق دستور قرآن کریم ،
🇮🇷 همه مسلمانان موظف هستند
🇮🇷 به اوامر و نواهی حضرت رسول ،
🇮🇷 به عنوان دستور الهی عمل كنند ؛
🇮🇷 گرچه در قرآن نباشند ؛
📖 مَا آتَاكُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ
📖 وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ؛
🇮🇷 به همين دليل ،
🇮🇷 سنّت نبوی ، برای همه مسلمانان ،
🇮🇷 حجت شرعی و تكليف آور است .
🇮🇷 و آيه مبارکه :
📖 أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ
📖 وَ أُوْلِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ
🇮🇷 همين حقيقت را بيان می كند
🇮🇷 که اطاعت از پیامبر اکرم ،
🇮🇷 در بيان احكام و مسائل دينی ،
🇮🇷 در تمام اوامر و نواهی ایشان ،
🇮🇷 در ساير احكام و مسائل اجتماعی ،
🇮🇷 و در جنگ و صلح ، واجب است .
🇮🇷 پس برادران عزیز اهل سنت ،
🇮🇷 آیا سخنان مرا قبول دارید ؟
🚥 آن مردی که سوال کرده بود
🚥 که چرا نام امامان در قرآن نیامده
🚥 در جواب من گفت :
🍁 بله کاملا درست است .
🍁 استدلال شما ،
🍁 همه از آیات قرآن کریم هست
🍁 مگر می شود آن را قبول نکنیم .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه
✍ #قسمت ۵۷
🇮🇷 سوما باید بدانیم
🇮🇷 که معنی تفسير و تأويل چيست؟
🇮🇷 و چه فرق هایی با هم دارند ؟!
🇮🇷 البته حمل بر بی ادبی نفرمائید
🇮🇷 بنده قرار نیست
🇮🇷 چیزی به شما اهل علم و بزرگان بیاموزم
🇮🇷 فقط جهت یادآوری و مقدمات بحث ،
🇮🇷 مجبورم ذکر کنم .
🇮🇷 تفسير در لغت یعنی ،
🇮🇷 كشف و إظهار و پرده برداری است
🇮🇷 و تأويل یعنی ،
🇮🇷 بازگشت دادن چيزی به هدف اصلی ،
🇮🇷 و نهادن آن در جايگاه واقعی آن است .
🇮🇷 در تفسير ، محدوديتی نيست ؛
🇮🇷 ولی در تأويل محدوديت هست
🇮🇷 از آيه و ما يعلم تأويله الا الله
🇮🇷 فهمیده می شود
🇮🇷 که فقط خدا و پيغمبر و امامان معصوم
🇮🇷 از تأويل آيات آگاهند .
🇮🇷 تفسير ،
🇮🇷 بيان مفاهيم وضع الفاظ می کند ؛
🇮🇷 خواه حقيقت باشد يا مجاز ؛
🇮🇷 ولی تأويل ،
🇮🇷 باطن معنای لفظ را بیان می کند .
🇮🇷 تفسير ، اعم از تأويل است
🇮🇷 و بيشترين كاربردش ،
🇮🇷 در الفاظ و مفردات است ؛
🇮🇷 اما تأويل ، بيشترين كاربردش ،
🇮🇷 در معانی و جملههاست .
🇮🇷 عمل به تأويل ، كار كسانی است
🇮🇷 كه از علم غيب ، بهرهمندند
🇮🇷 و از گناه ، معصوم می باشند .
🇮🇷 در مورد تاویل ،
🇮🇷 در قرآن مجيد می خوانيم :
📖 حضرت موسی با حضرت خضر ،
📖 هم سفر شد
📖 و مشاهده كرد که خضر ،
📖 كارهای عجيبی انجام می دهد
📖 كه با ظواهر شرع نمی سازد ؛
📖 كشتی مستمندان را سوراخ می كند
📖 ديوار خراب شده را تعمير می نمايد
📖 و نوجوانی را ،
📖 بدون جرم و گناه می كشد .
📖 اين كارها ،
📖 برای حضرت موسی عليه السلام ،
📖 قابل تحمل نبود ؛
📖 از اين رو حضرت خضر عليه السلام
📖 آن پيامبر بزرگوار ،
📖 نخست حكمت كارهايش را بازگو كرد
📖 و سپس فرمود :
🌷 و به زودی تأويل كارهايی را ،
🌷 كه نتوانستی تحمل كنی
🌷 به تو خبر خواهم داد .
🇮🇷 پس ببینید حتی پیامبران هم ،
🇮🇷 ممکن است تاویل بعضی از چیزها را ندانند .
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرف
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee