eitaa logo
راویدین | Ravidin
2.2هزار دنبال‌کننده
72 عکس
73 ویدیو
1 فایل
﷽ 🇵🇸🇮🇷🇱🇧 🕌 راویدین: دین به زبان ساده 📍اینجا ۱۴۰۰ سال رو، هزار و چهارصدی بخونید ✨ 📜 تاریخ اسلام | سبک زندگی | سیره اهل‌بیت ‌ 💌 بله / اینستاگرام / ویراستی 👇🏻 https://zil.ink/ravidin 🤝 راویت شما: @Ravigap 🛍️فروشگاه: @ir_borhan
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ حاج عباس همیشه دائم الوضو بود و روزهای دوشنبه و چهارشنبه‌ را روزه می‌گرفت. نماز شبش به خصوص در سال‌های آخر حیاتش ترک نمی‌شد و با گریه و تضرع همراه بود. می گفت: چقدر باید سر خود را به دیواره این دنیا بکوبم تا از این زندان خلاص شوم و به جایگاه ابدی خود بپیوندم؟ واقعا زندگی برایم مشکل شده، فقط یک آرزو در وجودم موج می‌زند و آن عشق به شهادت است... 💠 @Ravidin | راویدین
‌ ما هم همین طور حاج عباس ما هم همین طور... :)❤️‍🩹 ‌
‌ 🔸اومد پیش اباعبدالله، گفت آقاجان من خیلی گناهکارم؛ عرضهٔ ترک گناه هم ندارم چیکار کنم؟ 🔻حضرت فرمودن: این پنج تا کار رو انجام بده، بعدش هرچقدر خواستی گناه کن: ۱.رزق و روزی خدا رو نخور، هرچقدر خواستی گناه کن! ۲. از قلمرو حکومت خدا برو بیرون، هرچقدر خواستی گناه کن! ۳. جایی رو پیدا کن که خدا تو رو نبینه، هرچقدر خواستی گناه کن! ۴. وقتی فرشته مرگ اومد، نذار جونت رو بگیره، هرچقدر خواستی گناه کن! ۵. وقتی خواستن ببرنت جهنم، تو نرو، هرچقدر خواستی گناه کن... | بحارالانوار، ج 75، ص 126 ♨️ به روایتِ راویدین | عضو بشید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185
‌ حسین خواستنی است! انسان بعد از ۱۴‌۰۰ سال گرمیِ انگشتانِ حسین‌ را احساس می‌کند! گاهی این هوس برایش پیش می‌آید؛ که دستِ حسین به روی سرش کشیده شود. گاهی حسرت آن را می‌خورم که آن دستی که روی سر جُون کشیده شد، آن محبت و نوازش... حسین خواستنی است! نمیدانم چطور می‌شود حسین را کُشت!... _ علی‌صفائی‌حائری 💠 @Ravidin | راویدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ • امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام: مهدی، هم نامِ پیامبر است. روح من به قربان او! فرزندانم؛ او را تنها نگذارید و به سویش بشتابید... 💠 @Ravidin | منتخب‌الاثر،ج۳،ص۹۷
‌ 🔰شوخی‌ای که کلی پیامبر رو خندوند! 🔸چند نفر باهم راهی سفر شدن؛ برای این که آذوقه کم نیارن، یه نفر به اسم نعیمان رو مسئول آذوقه کردن تا حواسش به کم و زیاد مواد غذایی باشه. 🔹یه روز بین راه، یه نفر به اسم سویبط گرسنه‌اش شد؛ اومد پیش نعیمان و ازش خواست یه مقدار غذا بهش بده. نعیمان گفت بذار همه جمع بشن بعد. سویبط از این حرف نعیمان ناراحت شد؛ تصمیم گرفت هر طور شده تلافی کنه. 🔸همین طور به راه خودشون ادامه دادن تا این که به یه کاروان دیگه رسیدن. سویبط رفت پیش اون کاروان و گفت: «من یه غلام دارم که می‌خوام بفروشمش؛ شما می‌خرید؟» اونها هم از خدا خواسته قبول کردن. سویبط بهشون گفت: «ولی این غلام من خیلی شوخ و سر و‌ زبون داره؛ احتمالا به شما بگه من غلام نیستم! اگه این طوری گفت به حرفش گوش ندین و ببرینش.» 🔹سویبط غلامش رو به قیمت ۱۰ تا شتر ماده فروخت. 🔸وقتی خریدارها اومدن غلام رو ببرن، سویبط نعیمان رو نشون داد و گفت غلامم اینه! هرچی نعیمان داد میزد که من غلام نیستم کسی گوش نداد، دست و پاشو بستن و دنبال خودشون کشیدن و بردن. 🔹همین که همراهان نعیمان جریان رو شنیدن با عجله رفتن ماجرا رو تعریف کردن و نعیمان رو آزاد کردن. 🔸خبر این اتفاق که به گوش پیامبر رسید، تا مدت‌ها هربار یاد اون جریان میفتادن کلی می‌خندیدن. ♨️ به روایتِ راویدین | عضو بشید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ _ من و تو امام زمان رو هفته به هفته یادمون رفت ولی... ❤️‍🩹 💠 @Ravidin | راویدین
‌ 🕣 و چنین است که در آخرالزمان، باطل به اوج شقاوت خود می‌رسد، و حق به نهایت پاکی و زیبایی و البته مظلومیتش... آن گاه مردم دو گروه می شوند: عده‌ای، آن قدر خوب‌اند که بعید نیست اگر ملائک نازل شوند، برای اقتدا به هر نمازشان! و عده‌ای آن قدر بد، که بوی گند خباثتشان، آزار می دهد مشام عالم را... هردو گروه با هرچه دارند و ندارند به مبارزه برمی‌خیزند؛ حق، با تمام خوبی‌هایش، و باطل با تمام پلیدی‌هایش! مدتی بعد، حق به تنگ می‌آید از آن حجم سیاهی! و بی قرار می شود؛ و در آن روز می‌فهمد که دست بزرگ‌تری لازم است برای باز کردن این گره! آن روز، تمام حق، نومید از هرآنچه در آستین داشته، جامه چاک می‌دهد، موی پریشان می‌کند، پابرهنه و مستأصل، خود را به آغوش صحرا می‌اندازد، و فریاد می زند: أین الطالب بدم المقتول بکربلا؟... أین صمصام المنتقم؟... أین صاحبنا؟... و آن روز، بعد از هزار و اندی سال بالاخره مسیحا نفسی می‌آید، و به خاک می مالد پوزه‌ی باطل و اهلش را.. و باز می‌شود گره از کار جهان و دنیا به آغوش می‌کشد پاره‌ی تن فاطمه را... ❤️🌱 ♨️ به روایتِ راویدین | عضو بشید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185
‌ یه‌ روزی یه تصویری از خودمون بهمون نشون میدن، میگن فلانی تو قرار بوده همچیـن آدم بزرگی بشی و این شدی! بس که از زیر کار در رفتی، بس‌ که تنبلی کردی، بس که خودت رو دست کم گرفتی، بس که نشستی یه گوشه و فقط غر زدی، بس‌‌که امروز و فردا کردی... من از اون لحظه خیلی می‌ترسم!! خدایـا ماها عرضـه‌ی «باعرضه» شدن رو هم نداریم، اگه تو به دادمون نرسی... خودت کمک‌مون کن.. 💠 @Ravidin | راویدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا