📸تصاویر۱۳ شهید مدافع حرمی که در روز دوازدهم بهمن ماه و در طول سالهای نبرد با داعش به فیض عظیم شهادت نائل آمدند.
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌼 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🌹شهادت گمشده زندگی حاجی بود. او عاشق شهادت بود. اگر جایی مینشست و با کسی صحبت میکرد، با خاطری آزرده میگفت: نمیدانم چرا هنوز افتخار شهادت نصیبم نشده! اگر به جبهه آمدم، امید داشتم
دلم میخواهد با شهادت، پیش بسیجیها روسفید باشم و در برابر امام شرمنده نباشم.
چنان از صمیم دل سخن میگفت که گاه بغض آزارش میداد و نمیتوانست ادامه دهد.
یکبار حاج احمد به رفیقش گفت: دعا کن من بروم.
رفیقش گفت: خسته شدی؟
گفت: وقتی خانه شهدا میرویم شرمندهام. چه بگوییم. مگر خانه رضی نبودی.
رفیقش میگوید:یادم افتاد وقتی به خانه شهیدان رضی رفتیم. از در خانه رفتیم داخل، پدرشان گفت: چرا یکیشان را نگذاشتی برای ما کپسول گاز بگیرد؟
هم حاج اکبر نوری بود و احمد. فردایش - یا دو روز بعد - خبر شهادت احمد را دادند...
#سردار_شهید_حاجاحمد_کریمی
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🌹 عبدالصاحب داوری.بچه ی روستای #کوهستان شهرستان #بهشهر #مازندران.۲۰ ماه بعنوان #بسیجی تو جبهه ها حضور داشت.تا اینکه تو شونزده سالگی در منطقه #شلمچه ( ۹ بهمن ۱۳۶۵) عملیات کربلای پنج بشهادت رسید.برادر بزرگترش عبدالحمید ده ماه قبل در #اسفند ۱۳۶۴ در عملیات #والفجر_هشت در #فاو بشهادت رسید.
.
🌷 شادی روح برادران شهید داوری صلوات.
.
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🌹 #شهیدی که #حکم #انتصاب #مدیریتش را #پاره کرد ( بیاد #سردار #شجاع #مازنی #لشکر ۲۷ محمدرسول اله #شهید علیرضا نوری ساروی)
.
▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود.
.
▪️سردار کوثری نقل میکرد :
یک روز آقای رسولزاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدیکیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راهآهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت.
.
از آنجا که آدم اخلاقمدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشمهای متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامدهام که برگردم. اگر میخواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران میماندم و به اینجا نمیآمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید.
.
🌹ایام سالگرد #شهادت مظلوم و #گمنام استان #مازندران سردار #شهید علیرضا نوری گرامیباد...
.
#علمدار_خمینی
#گمنام_مازندران
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🌹روایت سرداران شهید مجید بقایی و حسن باقری چند ساعت پیش از شهادت
🌷فاصله بین شوش تا فکه یک ساعت و نیم است. در صندلیهای عقب بین حسن باقری و مجید بقایی نشسته بودم. مجید همیشه یک قرآن جیبی همراهش بود و در هر فرصتی تلاوت میکرد. توی این فاصله داشت سوره فجر را حفظ میکرد.
قرآنش را داد دست من و گفت: ببین درست میخوانم؟ من داشتم حفظهایش را کنترل میکردم. وقتی رسیدیم به آیات آخر سوره فجر «یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى (۲۷-۳۰)»، رسیدیم به فکه.
مجید به حسن گفت: نمیدانم چرا آیات آخر سوره را نمیتوانم حفظ کنم. گیر دارد. نمیدانم گیرش چیست؟
حسن با خنده گفت: میدانی گیرش چیست؟ گیرش یک ترکش است. گیرش یک لقمه شهادت است. بابا! یا ایتها النفس المطمئنة در شأن امام حسین (ع) است. شوخی که نیست.
راست میگفت حسن، گیر ورود به جمع یاران شهید، خصوصیهای خدا، یک لقمه شهادتی بود که در فکه با هم نوش جان کردند.
📚روایت مرتضی صفاری از
شهیدان #مجید_بقایی و #حسن_باقری
برشی از کتاب "ملاقات در فکه"
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 نوحه خوانی حاج صادق آهنگران در فراق شهادت شهیدان حسن باقری و مجید بقایی - فرماندهان قرارگاه خاتم و کربلا - دوران دفاع مقدس
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 #فیلم_انقلاب| پرسش خبرنگار از امام لحظاتی قبل از ورود به ایران و جواب ایشان
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺ببينيد| سخنان تاریخی امام خمينی (ره)در بدو ورود به ایران
♦️من دولت تعیین ميكنم...
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋