eitaa logo
❣️فقط کلام شهید❣️
467 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
7 فایل
یا صاحب الزمان ادرکنی ✹﷽✹ #شهید_سید_مرتضی_آوینی🍂 ✫⇠شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را دارے، ✦⇠چہ تفاوتی مے ڪند ڪہ نامت چیست و شغلت•√ #اللهم_عجل_لولیڪ‌_الفرج #ما_ملت_شهادتیم مدیرکانال👇 @Khadim1370 آی دی کانال👇 Ravie_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان زندگی 💥قسمت هفتم و هشتم💥 خانه اش ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا . عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌 اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~~~~~~~~~~~~~ حساس بود روی صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را و با بخواند..😌👌🏻 .
🪴 یه مدت بود می دیدیم محمد دست از شیطنت هاش و سر از گوشی برداشته یک جلد کلام الله مجید مرتب دستشه و از تمام فرصت هاش در طول شبانه روز برای قرائت قرآن استفاده میکنه.. داخل مترو،سرکلاس،تایم استراحت و.. خیلی ها که گفتند به به چه پسری😁 ولی از اونجایی که من ایشون رو از نزدیک میشناختم گفتم برم بپرسم ببینم قضیه چیه! به محمد نمیخوره یک دفعه اینطور متحول شه...پرسیدم داستان چیه تو که ته ته پشتکارت شکستن رکورد توی بازی ساب وی بود.. گفت صادق خان قرآن برداشتم اونم چند تا.. گفتم چرا چند تا؟گفت خوبه دیگه تو نمیخوای؟گفتم نه بابا نصف نیمه میخونم رها میشه.. گفت حالا تو بگیر یه دونه من درستش میکنم😎آقا ما رو برد یک جایی پیش یک بنده خدای عزیزی بهمون گفتن این ختم قرآن به نیت فلانی فرزند فلانی اینم پاکت ۱۰۰ هزار تومان پول ناقابل بابت اجرت😂اونجا بود که تازه دوزاریم افتاد محمد الکی با خدا معامله نمیکنه😂تازه بماندبعد از اون قضیه از سهمیه‌ی من برای دریافت نماز و روزه قضای اموات هم استفاده میکرد ... : شهید ❤️ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄
کاش می شد حال خوب را ، لبخند زیبا را، بعضی داشتن ها را ، خشک کرد.. لای کتاب گذاشت و نگهشان داشت... https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
در خانواده هم من شاهد بودم که چقدر از هستند، در خیلی از کارهای شان را قرار می دادند، زیباتر از همه رفتن شان بود. اینکه می دیدم کارهای شان را طوری تنظیم می کنند که با ، برای نماز جماعت به مسجد بروند، برایم بود. 🍃⚘🍃 پنجم مهر ماه عروسی بود؛ ما فقط یک جشن عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دونفرمان خوش گذشت. بودم. من از همان موقعی که هادی به خواستگاری آمدند توقع مالی زیادی نداشتم و اعتقادی هم ندارم که می آورد، حتی عروسی هم ، مهم داشتن است. دانش آموز دوره پیش دانشگاهی هستم در رشته علوم انسانی، هدفم قبولی در دانشگاه است تا با این ادامه تحصیل و پیشرفتم روح هادی را شاد نگه دارم و از من راضی باشند. خودشان هم مدرک کاردانی نقشه کشی داشتند . هادی و ای که بین مان بود، ما همدیگر را درک می کردیم. خیلی پذیر بود، تمام را می کرد که را از روی خانواده اش بردارد. 🍃⚘🍃 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• کلام _شهید❣ ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄
شاید الان روحیه خیلی بدی داشتم😔 اما چون به زینب (س)⚘ رفته اند و شده اند، ترهستم. همین که به خاطر شان به خاطر و فقیه♡ رفته اند من خیلی هم را می کنم. می کنم به . 🍃⚘🍃 در این دو ماه و نیمی که از شان می گذرد چندبار خواب دیدم، یک بار از ایشان پرسیدم را می کنید؟ مهربانانه نگاهم کردند و گفتند:« بله، حتماً شما را می کنم.» یک بار دیگرهم درعالم خواب پرسیدم: هنوزهم مرا دوست دارید؟ گفتند: « بله، هنوزم دوستتان دارم و دلتنگ تان می شوم.» 🍃⚘🍃 در این چند روز سه بار تلفنی باهم صحبت کردیم در همین حد که از سلامتی همدیگر خبر بگیریم و صدای هم را بشنویم. بارآخر زدم زیر گریه😭 و گفتم: شما را به خدا مواظب خودتان باشید و زود برگردید من دوست تان دارم😭، هادی هم جواب دادند: « من هم تان دارم فاطمه جان! چشم زود بر می گردم خداحافظ.»😭 🍃⚘🍃 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• کلام _شهید❣ ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄
کاش می شد حال خوب را ، لبخند زیبا را، بعضی داشتن ها را ، خشک کرد.. لای کتاب گذاشت و نگهشان داشت... 🌷 https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🔻 💠 از زبان خودِ شهید خلیلی: 💟امیر گفت: چقدر کلاهت من هم کلاهم را از سرم برداشتم و به او دادم. اتفاقا وقتی سرش کرد خیلی هم به تیپش می آمد. 💟وقتی به صورت امیر و هایش نگاه کردم، خیلی خوشحال شدم که می توانم با چیز هایی که دارم، دوستانم را خوشحال کنم؛ 💟حتی اگر چیزی را که می بخشم، خیلی دوست داشته باشم؛ اما حسی که از رفقایم به من منتقل میشد برایم بود. 📚کتاب رفیق مثل رسول 🌷 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• کلام _شهید❣ ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄
: من زندگے ام را دارم ولے نه آنقدرڪه اش شوم و راگُم وفراموش ڪنم علے وارزیستن وعلے وارشهیدشدن حسین وارزیستن وحسین وارشهید شدن را مے دارم. https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋