💔😔
دلم تنگِه تنگِه ...
دلم خونِه خونِه ...
✍دیشب که چشمان باران زده ام، روی هم رفت، در دل بیقرارم روزهای سیاه دلتنگی و نبودنت را شمردم...
خواب چشمانم را ربود...
تو را دیدم با چشم دل...
آرام و خندان و مثل همیشه چهره ی صبورت آرامم کرد....
دل بی قرارم اسپند نگاه های زیبای تو...
صبح، جلوی آینه موهایم را شانه زدم و باز شمردم، اما اینبار موهای سپیدم را...موهای سپیدم به تعداد روزهای سیاه نبودنت بود...
دلم دائم در نوای "امان از دل زینب س" است...
سلامُُُ عَلـــــــــــــــــی قَلــــــــــــــبِ زِینـــــــــــــــَبِ الصَبــــــــــــــــور....
اگر دلتنگی با من بخوان...
اَلسَّلامُ عَلَیک یا عَقیلَهََ العَرَب یا سَیِده زِینَب سَلامُ اللّه😔😢
.
.
.
#نوای_دلتنگی💔
#خواهران_صبورشهدا
#دوری_راباچه_زبانی_میتوان_ترجمه_کرد
#شهیدمحمدغفاری 🕊
@Ravie_1370🌷
💠شب ۲۱ ماه رمضان سال ۹۰ به همدان آمد، شب احیا بود.
من و محمد ساعت یک و نیم رفتیم به مادربزرگش سر زدیم. کمی طول کشید، گفتم : احیا دیر نشود، گفت: مادر احیای من تویی، من به خاطر تو آمدم همدان.
تنم لرزید، پیش خودم گفتم : محمدم شهادتش نزدیک است💔
ساعت دو من را گذاشت خانه و رفت احیا و با همه دوستانش هم خداحافظی کرد.
آن شب هم ظرفهای افطاری را شست و هم ظرفهای سحری را، اذان صبح🌱 را که می گفتند، وقتی در صورتش نگاه کردم فهمیدم که این پسر ماندنی نیست...
🎙راوی: مادر شهید
#شهیدمحمدغفاری🌷
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
#معرفی رفیق شهید ✨
#شهیدمحمدغفاری✨
🌱نام پدر : حسین
🌱محل تولد : همدان
🌱تاریخ ولادت: ۱۳۶۳/۱۰/۳۰
🌱تاریخ شهادت : ۱۳۹۰/۶/۱۳
🌱محل شهادت: سردشت و در تپه جاسوسان
🌱مدت عمر: ۲۷ سال
🌱محل مزار : گلزار شهدای همدان
✨شهید محمد غفاری درشب جمعه و چند روز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمد. وقتی به تقویم نگاه می اندازیم او درست مصادف با شهادت امام هادی (علیه السلام ) به دنیا آمد و بر همین اساس نام او را محمدهادی می گذارند. عجیب است که او عاشق و دلداده امام هادی (علیه السلام) شد.
✨محمد رشته تجربی درس می خواند با اینکه در بسیج و هیئت بسیار مشغول بود اما از شاگردهای ممتاز بود در کنکور شرکت کرد کارشناسی تغذیه دانشگاه خرم آباد قبول شد اما نرفت؛ برای پسر درس خوانی مثل محمد رشته پایینی بود .
✨خیلی تلاش کرد کنکور سال بعد شرکت کرد محمد رشته دندان پزشکی دانشگاه شیراز قبول شد
✨همه بهش میگفتند آقای دکتر .اما پاسدار شدن را به دکتر بودن ترجیح داد . عاشق سپاه بود.
✨دانشگاه امام حسین(ع) درس خواند، با همکاری یکی از فرمانده هان در زمینه مسائل نظامی کتاب نوشت. اعتقاد داشت که باید اطلاعات و سطح آگاهی اش بالا برود.
✨علاقه زیادی به نظام داشت و از بچگی هر چی اسباب بازی میخواست بخره اسلحه می خرید. از اینجا به عنوان دانشجوی همدان رفت تهران ولی نیروی همدان بود.
✨محمد نفراول چتر بازی و راپل شد.
او آموزش خلبانی هم دیده بود، طوری شده بود که دست راست فرماندهشان به حساب میآمد و ایشان روی محمد خیلی حساب باز کرده بود.
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋