eitaa logo
🕊راز پرواز افلاکیان 🕊
139 دنبال‌کننده
2هزار عکس
674 ویدیو
14 فایل
♥️🌷💫این شهدا حجت، نشانه و ستاره هستند در بین الطلوعین ظهور. 💫♥️🌷 #حاج_حسین_یکتا 🌸🍃گوش شنوا جهت😉 (انتقاد،پیشنهاد،تبادل،ارتباط با خادم) @gomnam_59 🌸🍃شروع فعالیت کانال :🌸🕊۹۹/۶/۱۴ 🕊🌸☺ شرایط کپی 🌸🍃صلواتی جهت تعجیل در امر ظهور💫😍
مشاهده در ایتا
دانلود
••🤍🕊•• اگرآدم‌‌جوانےاش‌رابراے صرف‌ڪند جوانےاش ... خدایا! من‌ازچیزهایےڪهـ‌دلم‌مےخواسٺ ؛ برایم‌‌جاذبهـ‌داشٺ؛ بخاطرٺوگذشٺم ... بهـ‌‌خاطرٺونگاهـ‌نڪردم؛ بخاطرٺونگفٺم ؛ بهـ‌خاطرٺوازهواےخودم‌گذشٺم، بهـ‌خاطرٺو... وٺعداداین" بهـ‌خاطرٺو"ها...اگر زیادبشود ، آن‌وقٺ‌ممڪن‌‌اسٺ‌‌‌آدم‌بهـ‌جایے برسد... :) @Besabkeshohada313
شـہدا نمـازشون سر وقتـ بود..🕊 نمـازشون قـضا نمـیشد..🕊 رفـقاۍ شـہیدتم نمـازشون سر وقتـ بود..🕊 مگہ نمـیخواهے زندگـیت عین شـہدا باشه..🕊 خـب نمـازت رو بخون..🕊 .دعـا.😊 @Besabkeshohada313
یادم افتاد مسیرِ حرم از سمتِ نجف؛ باز ڪردم هوسِ چایِ عراقی‌ها را ... 🌱☕️ 🌹 @Besabkeshohada313
🕊🍀 😊 نام:عمار بهمنی تاریخ ولادت:۱۳۶۴/۶/۲۵ وضعیت تاهل:مجرد تاریخ شهادت۱۳۹۵/۱/۲۴ محل شهادت:حلب سوریه نحوه شهادت:گلوله ای از سوی تکفیری ها که به سر او اصابت کرد محل مزار:شیراز _شهرستان فسا کتاب مربوط به شهید:قرعه ای از آسمان ■خيلي دوست داشتم مرگم را خودم انتخاب كنم و چه مرگي بهتر و بالاتر از شهادت و جهاد در راه حرم حضرت زينب(س) و حضرت رقيه(س)■ 😍 ⚘⚘⚘ ~~~~~~••••••●●● @Besabkeshohada313
😍 بعد از شهادت عمار یک پیامک در گوشی‌اش دیدم که برای یک نفر ارسال کرده بود و گفته بود که؛ ■"حاجی دل داره داغون میشه! یه کاری واسمون بکن دیگه! جون به لب رسیده. راهی نشون بده. جایی که نیرو برای عراق و سوریه اعزام می کنه، بهم معرفی کن تا ما هم بتونیم بریم. دلمون داره می ترکه. به خدا من نه استخدام شدن میخوام و نه پول. فقط رفتن و شدن مدافع حرم زینب(س) و امام حسین(ع)..."■🥺 عمار بدجور دلش گیر کرده بود و از پیامکش مشخص بود که دیگر نمی‌توانست روی زمین بماند...🕊 به هر دری می‌زد تا مسیر رفتن برایش هموار شود. هدفش مشخص بود و می‌دانست برای چه دارد می رود و آگاهانه راهش را انتخاب کرده بود. بعد از شهادت عمار خیلی‌ها شماتت کردند که چرا گذاشتید برود و جلویش را  نگرفتید. اما واقعاً دست ما نبود 🌸 عمار دعوت شده بود که برود 🌸و لیاقت پیدا کرد تا در این راه به درجه شهادت برسد☹ 🌷🌷🌷 ~~~~~~~•••••••●●● @Besabkeshohada313
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🌹( ) 💥بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم. دریکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت: میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟ 🔰خیلی دوست داشتم‌ مثل تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم. ✨پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا‌ گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد. ☘حضور قلب من کم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمی‌گشت چون باید مراقب این پیرمرد میبودم. ✅روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه می‌گویی آقا؟ این آقا زائر مولاست،این لباس قیمتش خیلی کمتر است... ☘ خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم. ✨ با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد... ✨یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد. 🌹جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند. بید در آن شرایط قرار می‌گرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم. ☘ صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود. 💥در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم. ❎ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم. ♻️یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان و برگردد؟ ✨ گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. ✨ صدای خس پای من بر روی برف از دور شنیده می‌شد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم... ✨ یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد. 🔮فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند! می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند. 🛡 برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم. 📘 تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیرمرد رد پایم را در داخل برگرفت و دنبال من آمد. 🌾وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت . ☘حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم! 🌒نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم. ⚡️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن می‌گرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد. وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت. ✨ همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. 💥سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند. من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند. 💮جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن می‌خواند چرا برنگشتی؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم... ♻️ خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...! ✨ادامه دارد.. @Besabkeshohada313
حاج حسین یکتا: مال وقفی موندنی شد! مال غیر وقفی بین ورثه تقسیم شد... خودمون رو وقف انقلاب و امام زمان و مردم کنیم. ┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄ | حاج حسین یکتا @Besabkeshohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 *هم‌اکنون سخنرانی حضرت آیت الله خامنه ای بصورت زنده ازشبکه‌ی‌اول سیما*
ندیدم آینه‌ای چون لباس‌خاکی‌ها همان قبیله که بودند غرقِ ‌پاکی‌ها به عشق زنده شدن، «عند ربِّهم» بودن شده ست حاصل آن‌ها ز سینه چاکی‌ها دلیل غربتشان، اهلِ خاک بودنِ ماست نه بی ‌مزار‌ شدن‌ها، نه بی پلاکی‌ها به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند: "زمین چقدر حقیر است، آی خاکی‌ها!" 🇮🇷هفته دفاع مقدس گرامی باد.🇮🇷 @Besabkeshohada313