فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وجود حضرت #رقيه سلام الله عليها
👤جناب آقای دکتر محمد دولتی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌑 نگاش به سمت آسمون- محمود کریمی
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌹 🍃
🍃 🍃 گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
🔘"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
✳️کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست...
💠با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود، چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟
♻️ ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نميشود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.
🌹خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.
▪️شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيريات" را بطلبي...
📘مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤:
سخنران :حجت الاسلام #انصاریان
آیاباید برای امام حسین(ع)بلندگریه کرد؟...
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛
یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود ؟
اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!!
در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟
دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه !
تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود ؟
گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه !
یک شعله پیرهنش را بگیرد ، چه میشود؟
در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه !
یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟
اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ،
تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟
دست گناهکار مرا روز رستاخیز ،
یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟
❣﷽❣
💠 #تفسیر_زیارت_عاشورا
⬅️ #قسمت 1⃣
📕در کتاب ″المحاسن- ج۱، ص۲۶۶″ از امام صادق (ع) سوال کردند ما چطور نسبت به کسی بدانیم که او هم ما را دوست دارد یانه؟ ایشان می گویند هر گاه کسی را دوست داشتی، دوستی خودت را به او اظهار کن. در بحث رابطه ی زن و شوهر هم گفتند اگر مردی زنش را دوست دارد و یا بر عکس حتما اظهار کند فقط اظهار قلبی فایده ندارد، اظهار زبانی هم باید انجام بشود.
👌این اظهار عشقی که ما نسبت به یک نفر داریم یا می تواند زبانی باشد یا می تواند قلبی باشد و یا می تواند عملی باشد. حالا این موضـوع را وصل به بحث ائمه می کنیم👇
💞ما نسبت به امام حسین (ع) عشقی داریم حالا می خواهیم این عشقمان را به امام ثابت بکنیم راه زبانی اش؛ خواندن زیارت عاشورا است یا همین سلام هایی که به محضر ایشان می دهیم. راه قلبی اش؛ خُب عشق امام حسین در دلهای ما هست. در روایت هم داریم که اگر می خواهید بدانید چقدر عشق امیرالمومنین (ع) در قلب شما هست، ببینید وقتی اسم حضرت علی برای شما برده می شود چه احساسی به شماها دست می دهد در این صورت می توانید نسبت خودتان به امیرالمومنین (ع) و سایر ائمه را احساس کنید.
📜ما در دعای معرفت دعایی که آخر مفاتیح است و با «اَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﻋَﺮﱢﻓْﻨﻰ نَفْسَکَ» شروع می شود در این دعا یک قسمتی داریم که خیلی قشنگ است و شاید خیلی ها بخوانند و از کنارش رد بشوند اما به عمقش توجه نکنند. می گوید؛ «اَﻟﻠﻬُﻢَ لَیَّن قَلْبِی لِوَلی امِرِکْ» خدایا قلب من را نسبت به ولی امر امام زمان (عج) نرم کن.
💢در خیلی از مواقع پیش می آید انسان به خاطر گناهانی که در طول روز و یا در طول عمرش انجام می دهد این گناهان یک غباری را در دل او می اندازند و انسان با بحث استغفار کردن و توبه هایی که از گناهان خودش می کند آن گرد و غبار را از قلب می زداید. اما اگر این توبه انجام نشود قلب تیره و تیره تر می شود تا جایی که اسم امام زمان می آید، روضه اباعبدالله خوانده می شود اصلا طرف عین خیالش هم نیست.❌
👈اظهار محبت قلبی هم همین طور است هر وقت اسم امام حسین شنیده می شود دلها به سمت ایشان میل پیدا بکند و انسان یاد ایشان را بکند. اظهار نظر عملی هم می توانیم بگوییم رفتن به هیئت ها، سینه زنی ها، نذری هایی که می دهند اظهار نظر عملی نسبت به امام حسین می شود و یا می توانیم بگوییم اظهار نظری که نسبت به یک فرد می کنیم می تواند در قالب هدیه دادن باشد همین قدر یک انسانی به یک انسان دیگر هدیه می دهد یعنی می خواهد بگوید من تو را دوست دارم این خودش یک اظهار نظر عملی است.
⚠️در بحث اظهار محبت نسبت به خدا و ائمه بالاترین درجه اش جان نثاری است که انسان جان خودش را در راه اهل بیت و خدا می دهد. زیارت عاشورا یک محبت دو نفر را نسبت به انسان و امام حسین (ع) یاد می دهد. از این طرف می خوانیم امام حسین با جهادی که در راه خدا کرد و با تمام خانواده اش و تمام جان و مالش در راه خدا قیام کرد و شهید شد تا راهی برای سیر و سلوک افراد باشد افرادی که از طریق توسل به امام حسین به درجات بالا برسند و از آن طرف هم به ما یاد می دهد که ما با خواندن این زیارت یک اظهار نظر زبانی و یا حتی قلبی را نسبت حضرت مهدی (عج) داشته باشیم.
🔹 #ادامه_دارد ...
🎤استاد احسان عبادی
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشورا 1
هدایت شده از 💕ارتباط باخدا💕☝
4_6010125407204935711.mp3
6.11M
●به قولت عمل کن دوباره●😭😭😭😭
#لطفا ازدوستان خوددعوت کنید👇
╔═🌎🌙══════╗
@RazehKhelghat97
╚══════🌎🌙═╝
🌹 🍃 مقتل خوانی
#خواب حضرت زینب
🌸 داستان از کابوس حضرت زینب(س) در کودکی آغاز میشود:
«پریشان و آشفته از خواب پریدى و به سوى پیامبر دویدى.
بغض، راه گلویت را بسته بود، چشمهایت به سرخى نشسته بود، رنگ رویت پریده بود، تمام تنت عرق کرده بود و گلویت خشک شده بود.
دست و پاى کوچکت مى لرزید و لبها و پلکهایت را بغضى کودکانه، به ارتعاش وامى داشت. خودت را در آغوش پیامبر انداختى و با تمام وجود ضجه زدى. پیامبر، تو را سخت به سینه فشرده و بهت زده پرسید: «چه شده دخترم ؟»
تو فقط گریه مى کردى.
پیامبر دستش را لابه لاى موهاى تو فرو برد، تو را سخت تر به سینه فشرد، با لبهایش موهایت را نوازش کرد و بوسید و گفت: «حرف بزن زینبم! عزیز دلم! حرف بزن»
تو همچنان گریه مى کردى.
پیامبر موهاى تو را از روى صورتت کنار زد، با دستهایش اشک چشمهایت را سترد، دو دستش را قاب صورتت کرد، بر چشمهاى خیست بوسه زد و گفت: «یک کلام بگو چه شده دخترکم! روشناى چشمم! گرماى دلم!» هق هق گریه به تو امان سخن گفتن نمى داد.
پیامبر یک دستش را به روى سینه ات گذاشت تا تلاطم جانت را درون سینه فرو بنشاند و دست دیگرش را زیر سرت و بعد لبهایش را گرم به روى لبهاى لرزانت فشرد تا مهر از لبانت بردارد و راه سخن گفتنت را بگشاید:
حرف بزن میوه دلم! تا جان از تن جدت رخت برنبسته حرف بزن!
قدرى آرام گرفتى، چشمهاى اشک آلودت را به پیامبر دوختى، لب برچیدى و گفتى: «خواب دیدم! خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است. طوفانى که دنیا را تیره و تاریک کرده است. طوفانى که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت مى کند. طوفانى که خانه ها را از جا مى کند و کوه ها را متلاشى مى کند، طوفانى که چشم به بنیان هستى دارد.
ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختى کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید. خودم را سخت به آن چسباندم تا مگر از تهاجم طوفان در امان بمانم. طوفان شدت گرفت و آن درخت را هم ریشه کن کرد و من میان زمین و آسمان معلق ماندم. به شاخه اى محکم آویختم. باد آن شاخه را شکست. به شاخه اى دیگر متوسل شدم. آن شاخه هم در هجوم بی رحم باد دوام نیاورد.
من ماندم و دو شاخه به هم متصل. دو دست را به آن دو شاخه آویختم و سخت به آن هر دو دل بستم. آن دو شاخه نیز با فاصله اى کوتاه از هم شکست و من حیران و وحشتزده و سرگردان از خواب پریدم...»
کلام تو به اینجا که رسید، بغض پیامبر ترکید.
حالا او گریه مى کرد و تو مبهوت و متحیر نگاهش مى کردى.
بر دلت گذشت تعبیر این خواب مگر چیست که...
پیامبر، سؤال نپرسیده تو را در میان گریه پاسخ گفت:
آن درخت کهنسال، جد توست عزیز دلم که به زودى تندباد اجل او را از پاى در مى آورد و تو ریسمان عاطفه ات را به شاخسار درخت مادرت فاطمه مى بندى و پس از مادر، دل به پدر، آن شاخه دیگر خوش مى کنى و پس از پدر، دل به دو برادر مى سپارى که آن دو نیز در پى هم، ترک این جهان مى گویند و تو را با یک دنیا مصیبت و غربت، تنها مى گذارند.»
#امان ازدل زینب
#لطفا ازدوستان خوددعوت کنید👇
╔═🌎🌙══════╗
@RazehKhelghat97
╚══════🌎🌙═╝
✅✅✅✅✅ قابل توجه عزیزان و سروران گرامی که برای ایام عاشورا، به عتبات عالیات مشرّف می شوند
ورود موبایل به تمامی اماکن مقدّسه عراق، به طور رسمی، کاملا آزاد شده است. لذا در صورت لزوم، فایل ها، روضه و هر آنچه در حرم ها به آنها نیاز است، تهیه نموده و همراه داشته باشید.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💕ارتباط باخدا💕☝
❣﷽❣ #در_ظهر_عاشورا_چه_گذشت...( #قسمت_اول) مقدمه: ضمن عرض سلام خدمت مخاطبین بسیار خوب و گرامی🌹 ✳
❣﷽❣
⚫️ #در_ظهر_عاشورا_چه_گذشت..
( #قسمت_دوم)
🔴اتمام حجت
✳️ امام حسین علیه السلام بر اسب رسول خدا که مرتجز نام داشت سوار شد و با صدای بلند در مورد معرفی خود چنین فرمود:
☑️مردم!به سخنم گوش بدهید و عجله نکنید تا آنچه را حق است به شما بگویم و راه عذر را بر شما ببندم.
❗️در نسب من بنگرید،من کیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا عموی من نیست؟ آیا جعفر که با دوبال در بهشت پرواز میکند عموی من نیست؟
آیا فرمایش رسول خدا در مورد من و برادرم به شما نرسیده که فرمود این دو سید و آقای جوانان بهشتند؟ پس چرا آماده ریختن خون من شده اید؟
🔥در این موقع شمر گفت: بخدا نمیفهمم چه میگویی!
🌹حبیب در پاسخ گفت: راست گفتی زیرا خداوند قلبت را مهر کرده و سخن حق را نمیفهمی.
🌸 در این هنگام امام حسین علیه السلام فرمود: وای برشما! ایا کسی از شما را کشته ام که خونش را از من طلب میکنید یا مالی از شما برده ام یا کسی را مجروح کرده ام که در مقام تقاص و قصاص من بر آمده اید؟
💥سپس فریاد زد: ای شیث،ای حجار و ای قیس و ای یزید!مگر برای من نامه ننوشتید که میوه های ما به ثمر رسیده و اگر بیایی سپاه آماده در خدمت تو هست؟
⚡️جمعیت که جوابی برای سخنان امام نداشتند چون در اینکه او پسر پیغمبر و بی گناه هست شکی نداشتند فلذا سکوت کردند
⚡️و فقط قیس ابن اشعث که به حیله گری معروف بود گفت: خوب چرا تسلیم حکم یزید نمیشوی که به آنچه میخواهی برسی و آرزویت برآورده بشود؟
🌷 امام در جوابش فرمود: نه بخدا مانند اشخاص خوار و ذلیل دست در دست شما نمیگذارم و مانند برده هم فرار نمیکنم،بلکه با شهامت و شهادت در برابر ظلم و ستم ایستادگی میکنم و شهادت را برتسلیم و خفت فرار،ترجیح میدهم.
🔘بخدا سوگند بعد از این زندگی درازی نخواهید داشت و مانند میله وسط سنگ آسیا دائم در نگرانی و اضطراب به سر میبرید.حالا ابتدا با همفکران خود مشورت کنید و اگر توجیه نشدید آنگاه قصد کشتن مرا بکنید و مهلت ندهید که من بر خدای جهانیان توکل جسته ام و هیچ چیز خارج از قدرت او نیست...
🌟بعد از سخنان امام حسین برخلاف انتظار سپاهیان کوفه، اولین فرمانده شان حربن یزید ریاحی به امام حسین پیوست و حالت تزلزلی در سپاه کفر ایجاد شد که باعث ترس عمر سعد شد و ترسید که اگر بیشتر تعلل کند سپاهش متلاشی گردد.
🔥بهمین خاطر پرچم به دست گرفت و اولین تیر را به سمت سپاه امام حسین رها کرد و گفت: گواهی دهید نزد امیر که اولین تیر را من به سوی حسین پرتاب کردم...
✍ #ادامه_دارد...
📕اعیان الشیعه ج 1 ص602
📒ابصارالعین ص11
📗نفس المهموم ص 236
📘ارشاد مفید ص 235
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم عزادارى شب سوم ماه محرم
هيأت رايةالعباس ( عليهالسّلام )
با مداحى حاج محمود كريمى
دوشنبه ١١ شهريور ١٣٩٨
.
💠بر امام حسین(ع) گریه کنید و بگریانید❗️
🌺حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی:
🔰یک وقتی یک نفر در خواب دیده بود که امام حسین علیه السلام، از حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام پرسیده بودند که: «روضه خوانها چند نفر هستند؟ صورتشان را بده من ببینم»
⭕️صورت را که به امام حسین علیه السلام مےدهند، نام بعضے از روضه خوان ها را قلم می زنند. زمان شاه بعضی روضه خوانها و واعظ ها از طرف دولت به گلستان دعوت میشدند، شاه آن بالا می نشست و اینها روضه میخواندند. امام حسین علیه السلام نام این روضه خوان ها را خط می زند.
💦آن کسی که این خواب را دیده بود متوجه میشود که نام« آسید عبدالهادی» هم جزو روضه خوان هاست. تعجب میکند چون که آسید عبدالهادی مرجع بودند. بعد از رحلت آقای بروجردی رحمت الله، آسید عبدالهادی مرجع شد.
☀️فردای آن شب خدمت آسید عبدالهادی رسید و گفت: که آقا من یک چنین خوابی دیده ام که اسم شما را جزوه روضه خوان های امام حسین علیه السلام نوشته بودند.
🌏ایشان فرموده بودند: درست است من کتابی خواندم روایاتی بود راجع به فضیلت گریاندن بر امام حسین علیه السلام؛ مثل این روایت که مَنْ بَکیٰ؛ کسی که خودش بر مصیبت امام حسین علیه السلام گریه کند، أَوْ اَبْکیٰ یا مردم را بر مصیبت آن حضرت علیه السلام بگریاند یعنی روضه بخواند و دیگران را به گریه بیندازد، أَوْ تَباکیٰ یا گریہ اش نمےآید، اما تباکی کند، مثل گریه دروغین که دختر بچه ها مےکنند، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة؛ بهشت بر او واجب میشود.
🌾من این روایات را مطالعه کردم و با خودم گفتم: «عجب، ما خودمان چرا این کار را نکنیم؟ من در هفته یک شب کتاب مقتل را به دست میگیرم و برای زن و بچه ام روضه میخوانم»
💌بعد آسید عبدالهادی فرمودند: معلوم می شود که این کاری که ما کردیم مورد قبول واقع شده است، که اسم ما را هم جزو روضه خوان ها نوشته اند!
✔️ آیا تمام واقعه عاشورا به ما رسیده است؟
🔰در محضر بزرگان:
🔴اکثر واقعه عاشورا و مقاتل را دشمنان اهلبیت نقل کرده اند و آنها نیز پایین ترین مراتب آن حادثه را میتوانند بیان کنند.
✳️راز آن این است که اگر قرار بود واقعه عاشورا را، همانطور که اتفاق افتاده، از زبان معصوم برای ما نقل میکردند، عمر شیعه کوتاه میشد...
✨از آیت الله بهجت ره نقل شده است که فرمودند:
اصل واقعه عاشورا چندبرابر بیشتر از چیزی هست که به ما رسیده است...
🌸 حضرت بقیة الله هرروز کربلا را میبیند و چه وسعتی دارد جان ایشان...
قلب ایشان در فشار است که کل ماسوی الله عزادارند...
🍃عاشورا روزی است که همه مخلوقات در همهی مراتب وجودیشان بر اباعبدالله گریه کردهاند...
🌟حضرت اباعبدالله الحسین، پنجمین نفر اصحاب کساء است.
اگر دقت کنید عدد پنج در نوشتار به شکل دایره است(٥)
💐آن چهار نفر دیگر نیز خامس بودند که آنها را شهید کردند و امام حسین علیهالسلام فقط باقی مانده بود(نقطه اتصال عدد پنج رو دقت کنید).
🌸که دایرهی نظام هستی به واسطه او متصل شده بود و چون او را شهید کردند نظام هستی از هم گسست، لذا کل هستی در عزای او مغموم است...
🍃 🌼
@rafiei110.mp3
1.71M
🔊فایل صوتی #کوتاه
🔰 عزادار اصلی محرم کیست...⁉️🔰
#استاد_مسعود_عالی
#لطفا ازدوستان خوددعوت کنید👇
╔═🌎🌙══════╗
@RazehKhelghat97
╚══════🌎🌙═╝
@rafiei110.mp3
25.33M
💾🔊 #دانلود_سخنرانی استاد #عالی
📝 « سلوک با اباعبدالله » جلسه دوم
#لطفا ازدوستان خوددعوت کنید👇
╔═🌎🌙══════╗
@RazehKhelghat97
╚══════🌎🌙═╝
⇝✿✵ #کــــــبــزرگــانــــلام ✵✿⇜
💠🔹از بیانات آیت الله مجتهدی
↫◄ گریه بر امام حسین علیهالسـلام
علاوه بر اینکه توفیـق آور است،
بلکـه باعـث از بیـن رفتن گنـاهـان
و جلب توجه رحمت #خـداوند به بندهاش
به #خشنـودی اهـل بیـت علیهم السلام
و موجب ڪسـب #حسنـات
و سنگینـی نامه اعمـال است.
↫◄ خلاصـه هر چـه هسـت در #گریـه
بر امـام حسیـن علیهالسـلام است.
↫◄ گریه و بیتـابی در هر چیـزی که جزع آور است برای آدم ناپسند است!
مگر گریه بر #حسیـنبنعلی علیهالسلام
آدمی در آن پـاداش خـواهد داشت.
📚 بحـارالانوار، جلد۴۴، صفحه۲۹۱
🌼 🍃 شفا يافتن مريض با تربت امام حسين❗️
🔰در امالي روايت شده است: حسين بن محمد بن عبدالله از پدرش نقل مي کند: در مسجد مدينه مشغول نماز خواندن بودم، دو مرد عرب را ديدم که در يک طرف من نشسته اند و مشغول صحبت هستند، يکي از آن دو به ديگري گفت: هيچ مي داني بر من چه گذشته است؟
🍃در بدنم دردي به وجود آمده بود که هيچ يک از طبيب ها نمي توانستند مرض مرا تشخيص بدهند تا حدي که از خودم نااميد شدم، روزي پيرزني به نام ام سلمه که همسايه ما بود به خانه ما آمد و از حال من سؤال کرد و گفت: اگر من درد تو را دوا کنم چه مي گويي؟ گفتم: غير از اين، آرزويي ندارم!
🍃آن زن پير به خانه خود رفت و بعد از لحظاتي وارد منزل من شد و همراه خود ظرفي پر از آب آورد و گفت: اين آب را بخور تا خوب شوي. گفتم: اشکالي ندارد، آن آب را خوردم و لحظه اي از اين جريان نگذشته بود که صحيح و سالم شدم و دردي را در بدن احساس نکردم. مدتي آن واقعه گذشت. ديگر اثري از آن مرض وجود نداشت. روزي آن پيرزن به خانه ما آمد، به او گفتم: اي ام سلمه! به من بگو آن چه شربتي بود که به من دادي و درد مرا برطرف کرد؟
🍃پيرزن گفت: با اين دانه تسبيح که در دست دارم، پرسيدم: اين چه تسبيحي است؟ گفت: اين تسبيح با خاک کربلا درست شده است، آن زن پير ديد که من خيلي عصباني شده ام، از خانه ما بيرون رفت، هنوز به خانه اش نرسيده بود که دوباره همان درد در من ظاهر شد و نمي توانستم از آن خلاص شوم و هيچ چيز نمي توانست درد مرا علاج کند، در اين هنگام بود که مؤذن بالاي مناره رفت و شروع کرد به اذان گفتن و من هم مشغول نماز شدم و بعد از آن متوجه نشدم که او کجا رفت و وضعيت من چگونه شد.
📚منبع: کرامات حسينيه و عباسيه ؛ موسي رمضانيپور نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان صفحات 22 و 23
🍃 🌼