eitaa logo
هیئت رزمندگان اسلام کهریزسنگ
229 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
5هزار ویدیو
16 فایل
کانال اطلاع رسانی مراسمات،برنامه هاو فعالیتهای فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی "هیئت متوسلین به حضرت زهرا سلام الله علیها " @Razmandegan_eslam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان می خورد که کودک کردی که همراه پدرش کنار آن ها نشسته بود دچار تهوع شد. او کلاه زمستانی اش را زیر دهان کودک گرفت و کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچه اش را تنبیه کند. با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می شود... مدت ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی آمد رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه م... با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی منبع :حدیث خوبان_ ص۲۵۴ شادی ارواح طیبه به ویژه الفاتحة مع الصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازدید از گردان یونس «گردان غواص لشکر ١۴ امام حسین علیه السلام» 🖌یادوخاطر عملیات کربلای۴ گرامی باد
عملیات کربلای چهار :  سلام و احترام؛ در اکثر عملیاتها مرحوم آیت الله طاهری در مقر فرماندهی لشگر و در کنار شهید حاج حسین خرازی حضور پیدا میکرد،اطلاعاتی خدمت ایشان مبنی بر لو رفتن عملیات داده شده بود و ایشان به عنوان تکلیف،از خواسته بودند تا مراتب را شخصا به اطلاع آقا محسن برساند،یک یا دوشب قبل از شروع عملیات گشتی های تیپ... مجدد به شناسایی رفته ولی آنها برنگشته بودند! عراقی ها چندین شب در منطقه عملیاتی در حال آماده باش کامل بودند! اما تا شب عملیات هیچکدام از گردان های غواص و پیاده از این موضوع باخبر نبودند، تصور همه بر این بود که حفاظت عملیات کاملا رعایت شده است، با به آب زدن گردان غواص و حرکت آنها در اروند برای گرفتن سرپل ها ،هواپيماهاي عراقي در چند نوبت،قبل از مغرب و بعداز آن، شروع به ریختن منور در آسمان منطقه عملياتي نمودند! با این اتفاق، بين همه بچه ها،مطرح شد، نكنه عمليات لو رفته باشد؟! اين گمان؛ يواش يواش به يقين تبديل شد؛با شروع عمليات و آتش سنگين دشمن، و زدن قایق ها بر روی آب، مكالمات بي سيم هاي گردانهای درگیر و اعلام وضعیت به لشگر، مشخص شد ،دشمن از حضور همه یگانها و نیروها در منطقه عملیاتی کاملا آگاه بوده است؛تنها كاري كه بلا استثناء همه  بچه ها در آن شرایط ميتوانستند انجام دهند، فقط توکل به خداوند متعال و دعا بود!علی رغم آماده باش دشمن،اما بچه های غواص موفق شدند سرپل های خود را در ساحل بلجانیه و ام الرصاص تصرف کنند،با دادن علامت توسط غواص ها، قایق ها،نیروهای گردان های امام حسین.ع.،امام رضا.ع.، حضرت ابوالفضل.ع. و امام محمد باقر.ع. را بسوی ساحل ابوالخصيب و بلجانيه حرکت داده اما به جز چند قایق،اکثر قایق ها وسط اروند و دقیقا روي آب مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفتند،در بین بچه ها مطرح شده بود که حاج علی باقری فرمانده گردان امام حسین علیه السلام بشهادت رسیده است،و مابقی نیروها شهيد و زخمي و جريان اروند آنها را با خود برده است! اما با این وضعیت، تعدادي از قايقها خود را به ساحل جزيره ام الرصاص رسانده وبچه ها با هزار زحمت وارد جزيره شده بودند؛ظاهرا،عراقيها در داخل نيزارها،از قبل كمين كرده وبطرف بچه ها شليك ميكردند؛ دستور حاج حسین خرازی فرماندهی لشگر مبنی بر توقف سایر گردان های لشگر بود،به دستور برادر عزیز حاج ناصر بابائی  فرمانده گردان موسی ابن جعفر.ع. قرار شد، بچه های گردان در کانال های کنار اروند مستقر شوند، در آن شب زمستانی و سرد،خواب از چشمان همه ربوده شده بود،همه مشغول خواندن قرآن ودعا بودند، لحظه ای ذکر از لبان نیروها قطع نمیشد،علی رغم‌ وضعیت منطقه و آتش سنگین دشمن،اما تعداد زیادی از بچه های گردان موسی ابن جعفر.ع.علاوه بر دعا، نماز شب خود را در حالت نشسته و در حالیکه به دیوار کانال ها تکیه داده بودند،به جا آوردند،آن نماز با تمام نمازهای شبهای قبل، متفاوت بود،انگار در آن شب،توجه و حضورقلب بچه ها،بیشتر و به قول معروف،سیم ها کاملا وصل شده بود،شب در حال سپری شدن،و درگیری در آنسوی اروند،کماکان ادامه داشت، لحظات به کندی و سختی سپری میشد،نگرانی در چهره تمام نیروها مشهود بود،اما همه راضی به رضای خداوند متعال بودند، كم كم به وقت نماز صبح نزديك و حالا، بچه ها داخل سوله ها و كانال كنار اروند خود را براي نماز و خواندن دعا آماده ميكردند؛هر کس حال و هوای خودش را داشت،فرماندهان گردان هم لحظه به لحظه اتفاقات آنطرف آب و مکالمات بی سیم های گردان های درگیر با لشگر، را رصد میکردند و منتظر فرمان و کسب تکلیف از جانب فرماندهی لشگر بودند، هوا كم كم رو به  روشنی میرفت؛به غير از آتش سنگین دشمن؛ گوشهايمان به مكالمات بي سيم ها گرم و تیز شده بود...... ...