eitaa logo
ریکاورے | 𝑹𝒆𝒄𝒐𝒗𝒆𝒓𝒚
714 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
﷽ از دِل تا قلـــم .☁️؛ قلمی که مینویسـد از درونِ قلبم !🕊 در این کنج از فضای مجازی ، عقایـدم را در قالبِ هنر،مرقوم و ثبت میکنم/ انتشار: مستحبِ موکّد . . ‌ •انتقادوتبادل: @yeganeh84gh •کانال دوم با فضایی متفاوت : https://rubika.ir/mahepenhan1401
مشاهده در ایتا
دانلود
ناشناس شهید ابراهیم محمد شهاب ابراهیم برای اینکه از عبادت لذت ببرد، سعی می کرد اکثر اوقات در مسجد نماز بخواند، ولی گاهی اوقات نمی توانست به مسجد برود، و من از این اتفاق خاطره ای به یاد می آورم... یک روز که ابراهیم در خانه مشغول نماز خواندن بود من یواشکی از پشت سرش به نماز خواندنش نگاه می کردم، انگار ابراهیم اصلا در این دنیا نبود او غرق عشقبازی با معشوق خود بود. منتظر ماندم تا نمازش تمام شود... نمازش که تمام شد به سجده رفت سجده ای طولانی آنقدر که فکر کردم در حال سجده به دیدار حق تعالی شتافته ترسیدم... رفتم در کنارش و با دست او را تکان دادم، فهمیدم برادرم در حال سجده به خواب رفته، صدایش کردم تا بیدار شود، وقتی که بیدار شد با ناراحتی گفت چرا بیدارم کردی. گفتم: برادرم دیدم سجده ات خیلی طولانی شد راستش ترسیدم... ابراهیم گفت: خواب دیدم که حضرت زهرا سلام الله علیها در فاصله ای در روبه روی من ایستاده و من خوابیده بودم وقتی که ایشان را دیدم سریعا بلند شدم و به سمت ایشان حرکت کردم... داشتم به ایشان می رسیدم که بیدارم کردی...🥀💔 راوی:خواهرشهید درس:نماز و اهل بیت •|ما جامانده ی قافله ی عشقیم افسوس😢🥀شهدا نظری😔•| تشکر از شما بزرگوار🌸♥️