eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
300 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
چن کلوم حرفای اهالی رفیق شهیدم 👇😊👇
هدایت شده از حرفاتونෆ࿐•°|ོ
پیام شما 👇 سلام به همه ی رفقای شهیدم میخواستم یه خاطره بگم ویه شهید رو معرفی کنم امسال سالروز شهادت سردار دلها به مسجد محل رفتم وسخنران خیلی ازشهداتعریف کردن جاتون خالی یه شهید گمنام هم آوردن بعدم کلی ازشهیدعباس دانشگر و کسایی که بهشون متوسل شدن وناامیدشون نکردن حرف زدن منم تصمیم گرفتم اگه مشکلی داشتم به شهید دانشگرمتوسل شم چهارشنبه ای یه اتفاق خیلی خیلی بد واسم افتاد که پیش خودم میگفتم دیگه زندگیم نابود شد.. درحین ناامیدی به شهید عباس دانشگرمتوسل شدم و ایشون روبه صاحب اسمشون حضرت عباس قسم دادم کمکم کنن وخداراشکرمشکلم روز بعدش حل شد ازتون میخوام واسم دعاکنیدخیلی مشکلاتم زیاده10 ساعت پیشپاسخ سلام به همه ی رفقای شهیدم میخواستم یه خاطره بگم ویه شهید رو معرفی کنم امسال سالروز شهادت سردار دلها به مسجد محل رفتم وسخنران خیلی ازشهداتعریف کردن جاتون خالی یه شهید گمنام هم آوردن بعدم کلی ازشهیدعباس دانشگر و کسایی که بهشون متوسل شدن وناامیدشون نکردن حرف زدن منم تصمیم گرفتم اگه مشکلی داشتم به شهید دانشگرمتوسل شم چهارشنبه ای یه اتفاق خیلی خیلی بد واسم افتاد که پیش خودم میگفتم دیگه زندگیم نابود شد.. درحین ناامیدی به شهید عباس دانشگرمتوسل شدم و ایشون روبه صاحب اسمشون حضرت عباس قسم دادم کمکم کنن وخداراشکرمشکلم روز بعدش حل شد ازتون میخوام واسم دعاکنیدخیلی مشکلاتم زیاده ❄️ جواب رفیق شهیدم 👇 سلام گرامی ممنون از حضور شما در رفیق شهیدم و ارسال خاطره😊✌️ احتمالا شهید دانشگرو قبلا معرفی کردم ان شاءالله مجدد انجام میدم الهی نگاه شهدا بدرقه زندگیتون آرامش نصییتون به شرط لیاقت دعاگو هستم اهالی رو🤲😊✌️
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
این دستان الکس گریگوری، قهرمان انگلیسی 33 ساله قایق سواری جهان است که پس از ثبت 11 رکورد جهانی در سف
تو کتاب کیمیاگر جمله قشنگیو خوندم که میگفت : هرگاه انسان باتمام وجود چیزی رابخواهد، تمام جهان در جهت تحقق خواسته اش، او را یاری خواهند کرد، یعنی رفیق، میخوام بگم اگه چیزی به دلت افتاد جا نزن، ناامید نشو، مطمئن باش که ته ته ته قصه تو رسیدنه، پس تلاشتو بکن ... جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✨°•"♥️"•°✨ عشق که تــــو باشی مگر می شود پروانه نشد و دورت نچرخید عشق که تــــو باشی مگر می شود که
باش و روشن ڪن جہانم را...🍃 وگرنہ بےحضورِ تـو؛ در جہانِ من بہ غیر از خاڪ و خاڪستر ڪہ چیزے نیست!💔 قهرمان من 🕊 •♥️• °• جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#سلام‌بر‌ابراهیم۱ پارت۷📚 روزی حلال یادم هست که در همان سال های پایانی دبستان
سلام‌بر‌ابراهیم۱✨ پارت۸📚 ورزش باستانی اوایل دوران دبیرستان بود که ابراهیم با ورزش باستانی آشنا شد . او شب ها به زورخانه حاج حسن می رفت . حاج حسن توکل معروف به حاج حسن نجار ، عارفی وارسته بود . او زورخانه ای نزدیک دبیرستان ابوریحان داشت . ابراهیم هم یکی از ورزشکاران این محیط ورزشی و معنوی شد . حاج حسن ، ورزش را با یک یا چند آیه قرآن شروع کرد . سپس حدیثی می گفت و ترجمه می کرد . بیشتر شب ها ، ابراهیم را می فرستاد وسط گود ، او هم در یک دور ورزش ، معمولاً یک سوره قرآن دعای توسل و یا اشعاری در مورد اهل بیت می خواند و به این ترتیب به مرشد هم کمک می کرد . از جمله کارهای مهم در این مجموعه این که ؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب می رسید ، بچه ها ورزش را قطع می کردند و داخل همان گود زورخانه ، پشت سر حاج حسن نماز جماعت می خواندند . به این ترتیب حاج حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب ، درس ایمان و اخلاق را در کنار ورزش به جوان ها می آموخت . فراموش نمی کنم ، یکبار بچه ها پس از ورزش در حال پوشیدن لباس و مشغول خداحافظی بودند . یکباره مردی سراسیمه وارد شد! بچه خردسالی را نیز در بغل داشت . جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
15:15
امام رضایِ من! خـدا کند همه ی "؏ــشق" ها به هم برسند من و تـو نیـز❤️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
امام رضا(؏) همیشه‌ به‌ اصحاب‌ خود می فرمود: بر شما باد به‌ اسلحه‌ پیامبران‌؛ گفته‌ شد: اسلحه‌ پیام
و دردهایی که فقط در آغوش "تـو" آرام میگیرد .. امام_رضای_قلبم❤️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
و دردهایی که فقط در آغوش "تـو" آرام میگیرد .. امام_رضای_قلبم❤️ #چهارشنبه_های_امام_رضایی #امام_رضا
خدایا! (در زمینه خدمت و یاری رسانی به امام زمان) شخص دیگری را جایگزین ما نکن که این تبدیل هر چند بر تو آسان است ولی بر ما بسی گران خواهد بود .. - فرازی از دعای امام رضا(؏) برای امام زمان(عج) مفاتیح الجنان بعد از دعای عهد جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معرفی_شهید 🤚سلام° و عرض ادب خدمت همراهان #سنگر #رفیق_شهیدم ان شاءالله که رضایت ❤️ـخدا و 🤝ـدستگ
✋✋نیت کنید که مهمان امشب ما حاجت میــده ان شاءالله😊 یا_زهرا_سلام_الله_علیها 🌷 میزبان امشــب ما 👇 وما همه مهمان این عزیز هستیم✋ 🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن😔 🌺هر کسی با هر شهیدی خو گرفت معرفی شهید عباس دانشگر تاریخ تولد : 1372/02/18 محل تولد : سمنان تاریخ شهادت : 1395/03/20 محل شهادت : حومه جنوبی حلب - سوریه وضعیت تاهل : متاهل محل مزار شهید : امامزاده علی اشرف سمنان عباس دانشگر فرزند مؤمن، هجدهم ارديبهشت 1372 در شهرستان سمنان در خانواده‌اي متدين به دنيا آمد. وی پنجم مهر 1390 وارد دانشگاه امام حسين(ع) شد و رخت رزمندگي به تن كرد. عباس كه 23 بهمن 1394 دختر عمويش را به همسري برگزيده بود، كمتر از سه ماه بعد در اول ارديبهشت سال 1395 عازم سوريه شد و به جمع مدافعان حرم پیوست. شهید عباس دانشگر ساعت سه و نيم عصر پنج‌شنبه بیستم خرداد 95 به درجه رفیع شهادت نائل شدند.... جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
jundi allah: عباس بعد از یک ماه نامزدی آمد پیش من؛ گفت «می‌خواهم به بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمی‌خوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را می‌فرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار می‌کنی که الان بروی؟ عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمین‌گیر میشم می‌ترسم وابستگی من را زمین‌گیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت. عباس به چیزهایی که ما به آن  آلوده بودیم آلوده نبود. مراقب چشمش بود، مراقب نفسش بود اینطوری نبود که هر شب بخواند ولی نماز شب می‌خواند. خلوت داشت, سجده‌های طولانی داشت اگر این‌ها نباشه، اگر نباشی خدا عاشقت نمی‌شه . عباس دنیا را رها کرده بود و عاشق خدا شده بود. از آن طرف جوانی هم می‌‌کرد. جوانی او حلال بود ولی حواسش بود دچار غفلت نشود. عباس عاشق بود و به گفته‌ی حضرت آقا، اگر کسی می‌خواهد شهید شود باید اول در دنیا شهید شود تا شهید بشه عباس به اندازه‌ی اسم خودش ظاهر شد و برای خانم زینب(س) کاری ابوالفضلی کرد. * عباس همانند خانم فاطمه زهرا(س) شهید شد. بدنش بین دو دیوار سوخت و پهلویش مجروح شد. * عباس شب جمعه شهید شد؛ می‌دانم چرا شب جمعه را انتخاب کرد؛ شب جمعه همه شهدا مهمانند نزد آقایشان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام). عباس را چند بار در خواب دیده‌ام، یک بار دیدم در جمعی هستیم عباس هم هست. در خواب آگاهی داشتم که او شهید شده. به او گفتم «عباس تو که شهید شدی این جا چه کار می‌کنی؟» گفت: «مگر نمی‌بینید من بین شما هستم.!!!» این را آنقدر با صلابت گفت که توی خواب شک کردم که عباس شهید شده باشه... نحوه به شهادت رسیدن  عباس دانشگر عزیز از زبان سردار اباذری :  "عباس بین در و دیوار سوخت" وقتی که اباذری هم کم آورد... تقصیر نداشت ،عباس پنج سال، همیشه کنارش بود... اباذری راز را فاش کرد، راز شهادت عباس را... آخر میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید. اباذری ميگفت بچه ها رو قبل رفتن جمع كردم تو اتاقم گفتم ١٠نفريد مطمئن باشيد كه ٢تا٣نفرتون يا شهيد ميشن يا مجروح... گذشت... گفت از اين جمع همشون هم قسم شده بودن كه عباس رو عمليات ها نبرن و كلا مواظبش باشن اين آخرين بار هم خطي كه اينا بودن كلا ٨ يا ٩ نَفَر از بچه هاي دانشگاه امام حسین بودن كه عباس خبر دار ميشه بچه ها وضعيتشون خوب نيست. عباس و يه نَفَر دیگه با ماشين ميرن جلو، يه جايي کنار دیوار پارك ميكنه. وقتی خواستن بيان پايين، با موشك ضد تانك ماشین رو میزنن، تا پياده بشه "بين در و ديوار" نارنجک منفجر میشه و ميسوزه. حاجي گريه ميكرد ،شونه هاش میلرزید...حاجی گفت من جنازشو ديدم نه پهلو مونده بود...نه صورت... نه چشم...عباس خوش سیما بود،... سیمای قشنگشم گذاشت و رفت .. آره حقش بود مثل زهرا (س) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی حاجی براش اسم گذاشت ''عباس،جوان مومن انقلابی'' جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
jundi allah: عباس بعد از یک ماه نامزدی آمد پیش من؛ گفت «می‌خواهم به #سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به
یکی از همرزمان شهید مدافع حرم، عباس دانشگر درباره چگونگی بازگشت پیکر این شهید توسط دوستان و همرزمانش در سوریه می گوید: روستایی که تا یک هفته پیش تا مرز سقوط رفته بود با همت، شجاعت و رشادت های عباس و چند نفر از دوستان اینطور نشد و ما یک هفته زیر آتش سنگین و حملات دشمن مقاومت کردیم. وقتی روز آخر روستا سقوط کرد و ما مجبور به ترک روستا شدیم به ما گفته شد که باید روستای پشتی را پر کنید تا دشمن نتونه از این جلوتر بیاد. یکی از بچه هامون زخمی شده بود و قرار شد ما او ن رو به بهداری برسونیم. منم به عباس گفتم بیا همراه ما بریم و این دوستمون رو برسونیم بهداری ولی عباس قبول نکرد.  قرار شد عباس با فرمانده تیپ بروند سمت منطقه جدید. دوباره بهش گفتم: عباس اینجا دیگه کاری نیست و بقیه هستند، بیا بریم. ولی بازم عباس قبول نکرد. سر یک سه راهی راه ما از هم جدا می شد. ما می خواستیم بریم به راست و سمت بهداری ولی عباس و بقیه به سمت چپ. نگاهای آخر ما بود، لبخند روی لبش بود و داشت به من نگاه می کرد که از هم جدا شدیم. تقریبا دو ساعت بعدش به ما خبر رسید که عباس به شهادت رسیده و نمیشه جنازه عباس رو برگردوند عقب. شب اون منطقه خیلی ناامن بود و اصلا امکانش نبود که بشه پیکر عباس رو عقب آورد.عباس شب جمعه پیکرش تنها افتاده بود. ما صبر کردیم و تقریبا ساعت 11 یا 12 جمعه بود که رفتیم به منطقه شهادت عباس. به ما گفته بودند که اونجا به دوتا ماشین موشک تاو اصابت کرده و شما باید احتمالا پیکر عباس رو کنار ماشین جلویی پیدا کنید. ما تا نزدیکی های دشمن رفتیم ولی ماشینی پیدا نکردیم. بعد خبر دار شدیم که اون ماشینی که ازش گذشتیم همون ماشینی بوده که پیکر عباس کنارش قرار داشته. داشتیم برمی گشتیم، یه مسجد حوالی اون منطقه بود و ما که از کنار این مسجد رد شدیم،  یکی از دوستان گفت: به حق همین مسجد ان شاالله که پیکر عباس رو پیدا می کنیم.  آخه ما سر پیدا نشدن پیکر یکی دیگه از دوستان شهیدمون خیلی زجر کشیدیم و طاقت نداشتیم که دیگه پیکر عباس هم برنگرده. وقتی دوباره رسیدیم به ماشین‌ها، من بین ماشین سوخته و دیوار، یک جسد سوخته دیدم که هرچه نزدیک تر می شدیم بیشتر شمایل عباس در آن دیده می‌شد. چون عباس قد بلند و هیکل رشیدی داشت و وقتی رسیدیم بدون دیدن چهره اش و بدون هیچ تردید تشخیص دادم که این عباس است، چون دوتا انگشترهای عباس را در دستش دیدم. فهمیدم که خود عباس است. یکی از این انگشترها رو یکی از بچه های سوریه بهش یادگاری داده بود و به عباس گفته بود که من شهید میشم و وقتی که این انگشتر رو دیدی یاد من کن، ولی عباس از همه جلو زد. ولی کجا بودی ببینی که الآن عباس خودش شهید شده و تو باید یادش کنی. جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
یکی از همرزمان شهید مدافع حرم، عباس دانشگر درباره چگونگی بازگشت پیکر این شهید توسط دوستان و همرزمانش
دلنوشته بسم رب الشهداءوالصدیقین🕊 سلام بر تو ای عباس سلام بر تو ای فدایی حضرت زینب(س) چند کلمه ای با تو حرف دارم تو از همان کودکی راه بندگی را آموختی و فقط نُه سالت بود که معتکف شدی در آن سجده های عاشقانه کودکانه😇 چه گفتی که خدا تو را اینگونه به آغوش کشید؟🤔 تو ثابت کردی که مذهبی ها هم تمیز ومرتب هستند🤩 عباس برایت حقوق و مزایا مهم نبود اما امروز کسانی هستند که حتی به حقوق خود راضی نیستند و پول مردم را از چنگشان در می آورند😔 تازه داماد!توفقط سه ماه داماد بودی! آن هم دامادی که کنار همسرش نبود و بعد شهید شد😭💔 عباس عزیزم!تو حتی در تیر رس دشمن هم نمازت راخواندی،نمازی عاشقانه......... بین تو و خالقت😇 چه گذشت که فقط چند ساعت بعد از نماز تو را در آغوش گرفت؟؟ عباس برایمان دعا کن..... 💔😭 به قلم:زهرا رجبی جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
دلنوشته بسم رب الشهداءوالصدیقین🕊 سلام بر تو ای عباس سلام بر تو ای فدایی حضرت زینب(س) چند کلمه ای با
بسم الله الرحمن الرحیم آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم,  شهید شهادت را به چنگ می آورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد اما من چه! سیاهی گناه چهره ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده, حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر,  من سکون را دوست ندارم.  عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است, سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده,  انسان کر میشود,  کور میشود, نفهم میشود, گنگ میشود و باز هم زندگی میکند .بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را, انسان بی هوش نمیکشد,  انسان خواب نمیفهمد,  درد را, انسان با هوش و بیدار میفهمد.  راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم.  قلب چند نفرمان به درد آمد ؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟  خدایا تو هوشیارمان کن,  تو مرا بیدار کن, صدای العطش میشنوم صدای حرم می آید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.  مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم, روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم, مرده ام تو مرا دوباره حیات ببخش, خوابم تو بیدارم کن.  خدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (س) به حرمت نگاه خسته ی زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج) به ما حرکت بده.  شهید عباس دانشگر 1395/2/2
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
بسم الله الرحمن الرحیم آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره
عباس از کودکی شجاع و نترس بود. وقتی کوچک بود او را با خودم به مسجد و مراسم اهل بیت می‌بردم. از 8-9 سالگی به‌صورت مرتب نماز خواندن را شروع کرد. بزرگ‌تر هم که شد بیشتر وقتش را در مسجد بود. در جلسات بسیج شرکت می‌کرد و یا در حال تدارک مراسمات و پشتیبانی هیئت‌های مذهبی بود. عباس جوان خوش‌رو و شوخ‌طبعی بود، همه اهل محل و مسجدی‌ها دوستش داشتند. اهل مطالعه هم بود. علاقه زیادی به داستان انبیا و قصه‌های قرآنی داشت. .. عباس از کودکی شجاع و نترس بود. وقتی کوچک بود او را با خودم به مسجد و مراسم اهل بیت می‌بردم. از 8-9 سالگی به‌صورت مرتب نماز خواندن را شروع کرد. بزرگ‌تر هم که شد بیشتر وقتش را در مسجد بود. در جلسات بسیج شرکت می‌کرد و یا در حال تدارک مراسمات و پشتیبانی هیئت‌های مذهبی بود. عباس جوان خوش‌رو و شوخ‌طبعی بود، همه اهل محل و مسجدی‌ها دوستش داشتند. اهل مطالعه هم بود. علاقه زیادی به داستان انبیا و قصه‌های قرآنی داشت. جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
عباس به روایت همسرش همسر عباس و نامزدی کوتاهشان   عباس آقا پسرعموی بنده بودند که در 29 دی ماه سال 94 به من پیشنهاد ازدواج دادند. عباس روز خواستگاری دو برگه به همراه خود آورده بود که روی آن چیزهایی که در زندگی آینده برایش مهم بود را تیتروار نوشته بود. او به داشتن یک زندگی ساده و تهیه وسایل زندگی از کالاهای ایرانی تأکید بسیاری داشت. من خیلی مخالف رفته به سوریه عباس بودم و اجازه نمی‌دادم که برود، ولی او با حرف‌هایش مرا هم راضی کرد. قرار بود عید به سوریه اعزام شوند، ولی به دلایلی اعزامش به تأخیر افتاد به همین خاطر دوم اردیبهشت ماه اعزام شد. روزی که قرار بود عباس آقا به سوریه برود من در مدرسه بودم. روزهای قبل از آن هم امتحان داشتم. به همین خاطر نتوانستیم زیاد باهم صحبت کنیم. وقتی به خانه آمدم دیدم که برایم یک نامه نوشته و آن را روی میزم گذاشته بود. خوشحال شدم که عباس برایم نامه نوشته، ولی وقتی نامه را خواندم خیلی نگران شدم چون نوشته‌هایش بوی رفتن می‌داد. احساس کردم آخرین نوشته‌هایش در این دنیا است. خیلی جملات عارفانه نوشته بود. در نامه نوشته بود "رفتم تا وابسته نشوم" چون می ترسید به دنیا وابسته شود و نتواند از آن دل بکند و فراموش کند که در آن سوی مرزها چه اتفاقاتی دارد می‌افتد. عباس آقا بسیار مهربان و خوش رو بود. خیلی هم شوخ طبع و بذله گو. وقتی در جمعی حضور پیدا می‌کرد با حرف‌هایش همه را به خنده می‌آورد و همه به خاطر این خصوصیتی که داشت او را دوست داشتند. عباس آقا گاهی از سوریه به من زنگ می‌زد و احوال پرسی می‌کرد. وقتی از سوریه زنگ می‌زد درباره اوضاع آنجا حرفی نمی‌زد و بیشتر من درباره اتفاقاتی که افتاده بود با او صحبت می‌کردم. در تلگرام هم با هم در ارتباط بودیم. یک هفته از رفتنش گذشته بود که در تلگرام برایم نوشت که "یک هفته به اندازه یک ماه برایم گذشت" وقتی می‌خواست به سوریه برود حرفی از شهادت نزد. شاید می‌ترسید که من اجازه ندهم برود و مانع رفتنش شوم. هر وقت هم که زنگ می زد می‌گفت: جای ما امن است و همین باعث دلگرمی من شده بود.   بعد از یک ماه و اندی که از ماموریت عباس می‌گذشت، یک روز برادر شوهرم به پدرم زنگ زد و خبر شهادت را به پدرم داد، ولی پدر به ما چیزی نگفت. بعد از ظهر آن روز خیلی نگران بودم و مدام ذکر می‌گفتم. فقط به ما گفت عباس مجروح شده است. حالم خیلی بد شد. ولی با این حال خدا را شکر کردم که همسرم زنده است. دوباره گوشی پدرم زنگ خورد که دیدم درباره مراسمات صحبت می‌کنند. آنجا بود که فهمیدم عباس به آرزویش که شهادت بود، رسیده. خوشحالم که همسرم به آرزویش رسیده، اما تحمل دوری عباس واقعا برایم خیلی سخت است. جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
عباس به روایت همسرش همسر عباس و نامزدی کوتاهشان   عباس آقا پسرعموی بنده بودند که در 29 دی ماه س
راستی دردهایم کو؟: روایتی از زندگی شهید مدافع حرم عباس دانشگر مجموعه روایت‌هایی از اثرگذاری ویژه شهید مدافع‌حرم عباس ‌دانشگر در رفتار و سبک‌زندگی جوانان شهدای مدافع‌حرم، موج جدیدی از اسلام‌خواهی را نه تنها در ایران که در سراسر جهان اسلام ایجاد کرده‌اند. آنها داشته‌های دفاع‌مقدس را غنی کردند و فصول دیگری بر کتاب قطورش افزودند. شهید عباس دانشگر یکی از شهدای مدافع‌حرم دهه‌هفتادی است که روی نسل‌جوان امروزی تاثیرگذاری ویژه‌ای داشته است. شهیدی که خود مصداق بارز تعبیر «جوان مؤمن انقلابی» در کلام مقام معظم رهبری  شد. جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🤚سلام° و عرض ادب خدمت همراهان ان شاءالله که رضایت ❤️ـخدا و 🤝ـدستگیری 🌷ـشهدا شامل حال همه ما باشه در دنیا و آخرت 🌹🌹🌹 امروز با معرفی خدمت بزرگواران بودم شادی روح شهدا بخصوص شهید محمد حسین رییسی تاختی فاتحه+صلوات+وعجل فرجهم ان شاءالله ک این دنیا و آخرت شفیع همه مون باشن با ارسال پیامهای معرفی شهدا در ثوابش شریکش باشید که زنده نگه داشتن یاد کمتر از نیست اجرتون با 🌷ـشهدا با تشکر جهت و پذیرای شما بزرگواران هستم 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/954901 جوابتو👇ببین https://eitaa.com/joinchat/42401864Caf7e7e9e7b ❤️❤️ 🌺🌺 😔😔 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
تو کتاب کیمیاگر جمله قشنگیو خوندم که میگفت : هرگاه انسان باتمام وجود چیزی رابخواهد، تمام جهان در ج
وارن بافت می‌گوید:«بهترین سرمایه گذاری ممکن، سرمایه گذاری بر روی خودتان است» ۳۰ روش برای سرمایه گذاری بر روی خودتان ۱.روزانه مطالعه کنید. ۲.سالم‌تر غذا بخورید. ۳.آشپزی بیاموزید. ۴.سحرخیز باشید. ۵.از تعلل‌کردن دست بردارید. ۶.زمان خود را مدیریت‌ کنید. ۷.بیشتر سفر کنید. ۸.به یک روال ثابت، پابند بمانید. ۹.پول خود را سرمایه گذاری کنید. ۱۰.خودتان را به چالش بکشید. ۱۱.موفقیت را تجسم کنید. ۱۲.دیگران را ببخشید. ۱۳.نگران خودتان باشید. ۱۴.یادداشت بردارید. ۱۵.به پادکست‌های صوتی گوش کنید. ۱۶.وسایل به‌دردنخور نخرید. ۱۷.خردمندانه دوستانتان را انتخاب کنید. ۱۸.با خانواده‌ خود در ارتباط بمانید. ۱۹.از دوستان زهرآگینتان فاصله بگیرید. ۲۰.هر روز، ۱٪ بهتر شوید. ۲۱.کسب و کارتان را شروع کنید. ۲۲.شکایت نکنید. ۲۳.مشاوری باتجربه بیابید. ۲۴.چیز جدیدی بیاموزید. ۲۵.هدف‌گذاری کنید. ۲۶.برای هفته خود برنامه‌ریزی کنید. ۲۷.با مدیتیشن(مراقبه) مأنوس شوید. ۲۸.با شکرگزاری مأنوس شوید. ۲۹.برای زندگی‌تان برنامه داشته باشید. 30.نرمش کنید جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
کلام شهید خواب امام حسین(؏) رو دیدم حضرت بازوبندی روی دست راستم بستند؛ روی بازوبند نوشته بود: "فد
کلام شهید و سلام بر او که می گفت: «ما فرزندان مدرسه ای هستیم که در آنجا یاد گرفتیم آزاد زندگی کنیم ما امنیت را از دشمن التماس نمی کنیم ما حق خود را با خونهایمان که برای سربلندی نذر شده و بر آزادگی ایستاده است، باز پس می گیریم» • 🕊• سالروز_شهادت جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄