eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
21.6هزار عکس
8.7هزار ویدیو
304 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی دلم گرفته پرٍ بغضم 😢 یه غم پنهون تو دلمه و دلتنگی های ظاهری بسیار یه فکر قشنگ می یاد تو ذهنت واسه خوشحال کردن و شادی دل کودکان و فرزندان غدیر واسه محبان و شیعیان مولاجانم ولی تو این مسیر فراز ونشیب ها حال دلت و میگیرند چه کنم چه کنم ها سد راهت میشن .................... اصلا حال دلم با این چیزا همیشه خوبه حال دلم با خوشحالی ولبخند یه کودک ناز یه شادی و برق چشمای دردونه های خدا خوبه اصلا حال دلم با خوشحالی وشادی دل مولام خوبه .................... داداش عزیزم رفیق شهیدم کسی که بندبند وجودم و تمام تار و پودم گره خورده به اسم زیبای شما ....چهره ی بهشتی شما رفتارهای علوی و فاطمی شما اصلا روحم عجین شده به برق چشمان نافذ و گره گشای شما مثل همیشه دلتنگی هام و واست آوردم رفیق شهیدم دعام کن که گره ی دلتنگی دلم باز بشه به نور مولا جان آقام امام علی جانم امامی که روزهای پیش رو دارند آماده میشن برای جشن و پایکوبی ولایت و امامتشان عالَم فداااااای خاک کف پاتون مولاجان ....... برادر شهیدم دعام میکنند و نزد شما برای من روسیاه آبرو خرج میکنند و شما هم منت بزارید و آمین بفرمائید 🤲🏻 من روسیاه و مشمول نضره الرحیمه ی خود کنید و گره ی دلتنگی ها و بار اندوهی که به دلم نشسته رو با دستان با کفایتتان و نگاه رحیمانه تان باز کنید. 😢😭😭😭 رفیق همیشگی ام ابراهیم جان دعام کن باشد که لحظه به لحظه بر ارتفاعاتتان به سمت مولا جان واهل بیت .ع. افزوده گردد ........ 🕊 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم بعدد ما احاط به علمک🕊
سخن بزرگان یک رگِ محبّت در سِرّ انسان است که صدق با خداست اسمش حَبل اللّٰه است آن حبل، مال امیرالمؤمنین است؛ چیزی که در قلب شماست محبّت امیرالمؤمنین و فرزندان اوست این محبّت انسان را به سلامت می برد و به علی(؏) ملحق می کند چون مالِ علی(؏) است .. • مرحوم اسماعیل دولابی(ره) • 🌾 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
🏴 انالله‌وانا‌الیه‌راجعون روح مادر شهیدان سید مهدی و سید صاحب محمدی به فرزندان شهیدش پیوست. جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
معرفی شهید شهیدان سید مهدی و صاحب محمدی "سید صاحب و سید مهدی، دو فرزند کوچک خانه آقای محمدی هستند که سید مهدی، 4 سال و نیم در جبهه بوده و سید صاحب هم با دستکاری شناسنامه اش، موفق می‌شود 2 سال در جبهه حضور داشته باشد تا اینکه سید مهدی در عملیات «مرصاد» و سید صاحب در «جاده کوشک» به فاصله 4 روز از هم به «شهادت» می‌رسند. اما این دو فرزند سادات خانه، بعد از شهادت، گویی به خواب بسیاری رفته‌اند و حاجت بسیاری از نیازمندان را هم داده‌اند! پدر شهیدان می‌گوید: سید صاحب، از بچگی حاجت می‌داده و زمانی که صاحب، بچه بود و مسجد می‌رفت برخی نذر می‌کردند و حاجت روا می‌شدند! " "محافظ آقا که خواب سید صاحب را دید پدر شهید، اول از همه به خواب «محافظ آقا» اشاره می‌کند و می‌گوید: یکی از محافظان آقا(اسمشان را هم به یاد نمی آورند) خواب سید صاحب را دیده و آمده بود منزل ما و با هم رفتیم به محل شهادت که گنبد و یادبود ساخته‌اند و مطمئن شد که خواب همین شهید را دیده است و حالا 7 باری می شود که با جمعی به منزل ما می‌آیند و هیئت بر‌پا می‌کنند." "پدر شهید می‌گوید: وقتی سید صاحب، یک ساله بود در مسجد امام حسین (ع) همه برای او نذر می‌کردند و حاجت می‌گرفتند. حتی یک بار در شش سالگی یک مسیحی به او نذر کرد و شفا گرفت! آقای محمدی با لهجه مازنی – عراقی تند تند تعریف می‌کند و می‌گوید: وقتی صاحب، 7 سال و 6 ماهش بود رفته بودیم جاده شمال و در مسیر راه به زیارت امامزاده هاشم رفتیم.  همان‌جا بی اختیار گفتم: «صاحب آنقدر مردم نذر تو می کنند، فکر می کنم آخر یک روز «امامزاده صاحب» می شوی!» " ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🦋❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
معرفی شهید شهیدان سید مهدی و صاحب محمدی "سید صاحب و سید مهدی، دو فرزند کوچک خانه آقای محمدی هستند
کارگر خانه شهدا حاجت روا شد! پدر شهید، به یک ماجرای دیگری هم اشاره می کند و می‌گوید: چند سال پیش دنبال کسی بودیم که بیاید و خانه را قیرگونی کند و بالاخره یک نفر پیدا شد و من اول بهش گفتم: نکند کارت را خوب انجام ندهی، اینجا خانه دو شهید سادات است. آه اینها دامن تو را می گیرد! این را که گفتم کارگر با ناراحتی گفت: 25 روز است که ماشینم را دزدیده اند و پیدا نمی‌شود. من گفتم: بگو «بسم الله الرحمن الرحیم، من کارم را درست انجام می دهم ان‌شاءالله مشکلم حل شود.» بعد از 2 ساعت کار کردن، بهش تلفن زدند و گفتند ماشینش را پیدا کرده اند! آقای محمدی ادامه می‌دهد و می‌گوید: مادر شهید یک روز رفته بود نماز جمعه و آنجا می بیند که یک خانمی خیلی بی‌تابی می‌کند و می‌گوید مریضی دارد که جانش در خطر است و حاج خانم هم زن بیچاره را با خودش به خانه آورد و برایش دعا کردیم و بعد از 10 روز حال مریضش خوب شد! پدر شهید از این سبک ماجرا ها بسیار در ذهن دارد که هر کدام را تند تند تعریف می‌کند. جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
کارگر خانه شهدا حاجت روا شد! پدر شهید، به یک ماجرای دیگری هم اشاره می کند و می‌گوید: چند سال پیش دن
"آقا نمی‌تواند خانه ما بیاید اما ما دیدار رفته ایم پدر شهیدان محمدی، بعد از تعریف خاطرات شیرین حاجت روا شدن مردم در همان اتاق بالای خانه، دوباره پله‌ها را یکی یکی پایین می‌آید و ما را پیش مادر مهربان شهدا می‌برد. مادری که روزهای متمادی جاده کربلا تا ایران را با فرزندان خردسال و به‌خصوص«سید صاحب» که در شکم داشته به سوی ایران طی کرده و هنوز در حال لعن کردن صدام است که همه چیز زندگی شان را از او گرفت. پدر شهیدان، سریع درب کمد خانه را باز می‌کند و یک قرآن را بیرون می‌آورد و به سرعت می‌بوسد و می‌گوید: این قرآن هدیه رهبری است به خانواده ما و مربوط به سال 91 است. (تا آخرین لحظه ای که در خانه بودیم، قرآن در دست پدر شهیدان محمدی است و دائم به این هدیه ابراز علاقه می کند.) وقتی از آقای محمدی، می پرسیم که در میان این همه مهمان و مسئول که خانه‌تان آمده‌اند، آیا آقا هم تشریف آورده‌اند، سریع می‌گوید: خانه ما جای خوبی نیست. چون کوچه تنگ و کنار خیابان اصلی و شلوغ است و امنیت ندارد که آقا تشریف بیاورند! اما من، مادر شهیدان و دختران و پسرم به دیدار آقا رفته‌ایم و از نزدیک آقا را زیارت کرده ایم. " جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
"آقا نمی‌تواند خانه ما بیاید اما ما دیدار رفته ایم پدر شهیدان محمدی، بعد از تعریف خاطرات شیرین حاجت
"سید صاحب را باردار بودم که از عراق بیرونمان کردند پدر و مادر شهیدان محمدی، دختر عمو و پسر عمو و از سادات بابلی مازندران هستند، اما آقای محمدی، از بچگی با خانواده‌اش در کربلا زندگی کرده و بعد دختر عمویش را عقد کرده و با خود به کربلا برده است. مادر شهیدان که مهربانی از صورتش می بارد، می‌گوید: 4 تا بچه داشتم و «سید صاحب» را هم باردار بودم که ما را از عراق بیرون کردند و همان موقع آقای محمدی آمده بود ایران و هیچ خبری از ما نداشت و من به همراه مادر شوهر و تعدادی از اقوام به سختی راهی ایران شدیم. در طول راه مصیبت‌های زیادی بر سر ما آمد و فقط قرآنی که همراه داشتم ما را نجات داد. تمام مسیر اجازه ندادم کسی متوجه بشود من باردار هستم و بعد  از حدود دو هفته ما به تهران آمدیم و اقوام برای ما این خانه را گرفتند تا در آن زندگی کنیم.همه زندگی ما در کربلا بود و حتی نتوانستیم سر سوزنی از وسایلمان را بیاوریم." "خادم زائران کربلا بودیم پدر شهیدان محمدی، می‌گوید: در کربلا مغازه داشته و کارش قاب سازی بوده و عمده وقتش را صرف خدمت به زائران امام حسین (ع) می کرده است. او هنوز هم می‌گوید: این کار افتخار من بود و هنوز هم برای مراسم‌های مذهبی از مردم پذیرایی می‌کنم. می‌گوید: نمی‌خواستیم به ایران بیائیم، صدام ما را بیرون کرد. از سید صاحب فقط دو تا پا در بهشت زهرا(س) است پدر شهیدان محمدی، می‌گوید: وقتی خبر شهادت بچه ها را آرودند، یکی یکی اطلاع دادند. اولی را گفتم در راه اسلام بوده است ناراحت نیستم! و‌ وقتی گفتند «سید مهدی» مجروح شده است، گفتم؛ بگویید شهید شده است! مکث کردند، گفتم، اشکالی ندارد برای اسلام بوده ناراحت نیستم! چون پیکر «سید صاحب» و همراهانش در کوشک منفجر شده بود.امروز در همان کوشک برایشان بارگاه ساخته اند و در ضمن از پیکر سید صاحب فقط دو تا پا آورده اند که در کنار مزار برادرش «سید مهدی» دفن شده است." جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
"سید صاحب را باردار بودم که از عراق بیرونمان کردند پدر و مادر شهیدان محمدی، دختر عمو و پسر عمو و از
شادی روح شهیدان عزیز و مادر این عزیزان فاتحه و صلوات+وعجل فرجهم جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 جزئیات شهادت سروان محمد قنبری در مراسم یادبود مرحوم پیرفلک از زبان جانشین فرمانده انتظامی استان خوزستان