eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
300 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار قسمت 3⃣6⃣ خیلی آهسته گفت: « آروم باش. » دوباره به انگشتر خیره شدم. خود خودش بود. من ديده بودم كه يك بار سيد به زمين خورد و گوشه ی نگين اين انگشتر پريد. بعد هم ديده بودم كه همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد. هيچ راهي هم براي پيدا كردن مجدد آن نبود. حالا همان انگشتر در دستان سيد قرار داشت!! با تعجب گفتم: « تو رو خدا بگو چي شده؟! » هرچه اصرار كردم بي فايده بود. سيد حرف نمي زد. مرتب مي خواست موضوع بحث را عوض كند اما اين موضوعي نبود كه به سادگي بتوان از كنارش گذشت! راهش را بلد بودم. وقتي رسيديم تهران و اطراف ما خلوت شد به چهره او خیره شدم. بعد سيد را به حق مادرش قسم دادم! كمي مكث كرد. به من نگاه کرد و گفت: « چيزي كه مي گويم تا زنده هستم جايي نقل نكن، حتي اگر توانستي، بعد از من هم به كسي نگو؛ چون تو را به خرافه گويي متهم مي كنند. وقتي آن شب از هم جدا شديم. من با ناراحتي به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبيند. قبل از خواب به مادرم متوسل شدم. گفتم: "مادر جان، بيا و آبروي مرا بخر! " بعد هم طبق معمول سوره ی واقعه را خواندم و خوابيدم. نيمه شب بود كه براي نماز شب بيدار شدم. مفاتيح من بالاي سرم بود. مسواك و تنها انگشترم را روي آن گذاشته بودم. موقع برخواستن مفاتيح را برداشتم و به بيرون اتاق رفتم. وضو گرفتم و آماده ی نماز شب شدم. قبل از نماز به سمت مفاتيح رفتم تا انگشترم را در دست كنم. يكباره و با تعجب ديدم كه دو انگشتر روي مفاتيح است!! با تعجب ديدم انگشتري كه در حمام دانشکده تهران گم شده بود روي مفاتيح قرار داشت! با همان نگيني كه گوشه اش پريده بود، نميداني چه حالي داشتم . » 🌱 راوی: مجید کریمی 🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار قسمت 4⃣6⃣ 💫 فراز و نشیب هر كسي اول زندگي با سختي هايي روبه رو است. اصلًا شروع هر زندگي با سختي است. اختلاف سليقه هايي وجود دارد كه البته عادي است؛ چون دو نفري كه با هم ازدواج مي كنند از دو فرهنگ و خانواده ی متفاوت هستند. موضوع مهم اين است كه در اين مواقع دو نفر، خود را به طبع يكديگر در آورند. به خصوص اگر همسر روحيه اي مانند سيد داشته باشد. حقوق پاسداري او كم بود. از آن حقوق بايد اجاره خانه مي داديم، امورات خانه را هم مي گذرانديم. سيد، بسيار انفاق مي كرد. اگر هم نمي توانست كمك مالي به كسي كند، از لحاظ فكري ياري مي رساند. به او مي گفتم: « آقا، تعادل را رعايت كنيد. » مي گفت: « خداوند خودش روزي رسان است بايد انفاق كنيم، حتي اگر زياد هم نداشته باشيم. » حقيقتًا پولي كه سيد به خانه مي آورد بركت داشت. اگر مسئله و مشكلي پيش مي آمد، به من نمي گفت. علت را كه مي پرسيدم مي گفت: « زنها انسان هاي حساس و با عاطفه اي هستند، نمي خواهم ذهن شما را درگير كنم و باعث ناراحتي شما شوم. » در برابر مشكلات و گرفتاري ها منطقي برخورد مي كرد. بهترين راه حل را انتخاب مي كرد. هر گاه فكرش به جايي نمي رسيد، به مسجد جامع مي رفت و دو ركعت نماز مي خواند و از خدا كمك مي گرفت . ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 شاهدان اسوه داستان و زندگینامه شهدا https://telegram.me/shahedaneosve
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار قسمت 5⃣6⃣ مي گفت: « اگر به مشكلي برخورد كردي، بهترين راه اين است كه نماز بخواني و از خدا كمك بگيري و توسل داشته باشي. آن وقت خدا هم راه را به شما نشان مي دهد. » سخت ترين لحظات زندگي زماني بود كه بيمار مي شد. ماه دي، ماه عجيبي بود جالب آنكه يازدهم دي روز تولدش بود. در ديماه ازدواج كرديم و دخترمان هم هشتم دي به دنيا آمد و سيد در يازدهم دي شهيد شد. آخرين بار كه مريض شد وقتي بود كه از مراسم دعاي توسل برمي گشت. بیشتر وقت ها ساعت دوازده شب بر مي گشت. آن شب با حال عجيبي به خانه برگشت. به او گفتم: « امشب چه خبر شده؟ » گفت: « احساس عجيبي دارم. » تا به حال او را اين گونه نديده بودم مي گفت: « آقا امضا كردند. ديگر دارم ميرم. » بعد گفت به يكي از دوستانش زنگ بزنم و بگويم كه با او كار دارد. نزديك صبح، خيلی تب كرده بود. مي خواستم مرخصي بگيرم كه او قبول نكرد. گفت: « دوستم مي آيد و مرا به دكتر مي رساند. » قبل از آنكه دوستش او را به بيمارستان ببرد، غسل شهادت كرد. به او هم گفته بود: « آقا آمده و پرونده ام را امضا كرده! » وقتی مي خواستند او را به بیمارستان ببرند مي گفت: « این آخرین باری است که شما را اذیت مي کنم. » يك هفته بعد هم شهيد شد. هميشه به خودم دلداري مي دادم. همان سال اول ازدواج مي گفتم: « ان شاءالله پنجاه سال با هم زندگي مي كنيم. اما سيد مي گفت: ” بگذار حالا پنج سال با هم باشيم، بقيه اش طلبت. “ » هيچ وقت فكر نمي كردم اينقدر سریع از پيش ما برود. زهرا پنج سال بيشتر نداشت كه پدرش شهيد شد. براي او شهادت پدرش ناباورانه بود. بهت را مي توانستم در چشمانش ببينم. براي پدرش خيلي دلتنگي مي كرد. عيدها كه مي شد گريه مي كرد. زهرا قبل از امتحاناتش سر مزار پدرش مي رفت و از او كمك مي گرفت. به او مي گفت: « من تلاش مي كنم ولي پدر، تو هم براي من دعا كن. » 🌱 راوی: همسر شهید 🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار قسمت 6⃣6⃣ 💫 هیئت رهروان امام خمینی(ره) خیلی ساده و با اخلاص مي خواند. سوز درونی او در صدایش تأثیر گذاشته بود. رفته رفته در مداحی مسلط شد. بیشتر ادعیه و زیارت ها را در همان دوران جنگ حفظ کرد. وقتی به مرخصی مي آمد به همراه دوستان رزمنده به منازل شهدا مي رفت. با قرائت دعای توسل و کمیل، یاد رفقای خود را زنده نگه مي داشت. با پایان جنگ این روند ادامه داشت. کم کم جمعیت هیئت زیاد شد. پس از ارتحال ملکوتی امام(ره) به همراه دوستان مسجد جامع، هیئت رهروان امام(ره) را راه اندازی کردند. منازل شهدا کفاف جمعیت شرکت کننده را نمي داد. بنابراين بیت الزهرا (سلام الله علیها ) در محله ی ششصد دستگاه محل تشکیل جلسات هیئت شد. مدتی بعد هم، محل ساختمان فعلی هیئت در رو به روی امامزاده یحیی انتخاب و خریداری شد. سید، یکی از مداحان خوش صدا و با اخلاص بود که مردم بسیار به او علاقه داشتند. خیلی ها سید را از مداحی در بیت الزهرا ( سلام الله علیها ) مي شناختند. یک بار به طور اتفاقی پشت سرش به سمت هیئت ميرفتم. متوجه شدم از مسیر مستقیمی که به بیت الزهرا (سلام الله علیها ) مي رسيد، حرکت نمي کند! دائم از کوچه پس کوچه ها عبور مي کرد. کلاه و کاپشن را روی سرش کشیده بود. سعی مي کرد تا آنجا که مي شد در دید مردم نباشد. برای من عجیب بود. اما مي دانستم سید به اخلاص خیلی اهمیت مي دهد. علاقه ای نداشت که مردم او را به هم نشان بدهند و بگویند. ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 شاهدان اسوه داستان و زندگینامه شهدا https://telegram.me/shahedaneosve
❤️ـخدایا ⭐️ـستاره‌هاى آسمانت را سقف خانه ❤️ـعشقم کن تا زندگی‌اش مانند ستاره 🌟ـبدرخشد طراح امین دریانورد +وعجل_فرجهم http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام سحرخیزان عزیز
عاشقان پنجره باز است 📣📣📣اذان میگویند... به فرموده رهبری و مراجع گفته شده که نماز صبح رو باید 8 دقیقه بعداز اذان خوند...
✨ذڪر روز لا الہ الا الله المڪ و الحےالقیـوم... :) نیست خدایے جز خدای یڪتا پادشاه برحق آشکار (۱۰۰مرتبـہ)
•🌈🖇 بسـم الله الرَّحمـن الرَّحیـم اللهمّ طَهّرنے فیہِ من الدَنَـسِ والأقْذارِ وصَبّـرنی فیہِ علے ڪائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنے فیہِ للتّقے وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِڪَ یا قُـرّةَ عیْنِ المَساکین. خدایا پاڪیزه ام کن در این روز از چرڪ وڪثافت وشڪیبائیم ده در آن به آنچہ مقدر است شدنے ها وتوفیقـم ده در آن برای تقوے وهم نشینے با نیڪان به یاریت اى روشنى چشـم مستمندان. 🌙😍 🥀🕊 @Refighe_shahidam313
¤☆✭.¸¤ •—»ღ.· · ◦•●◉✿ """ ✿◉●•◦ به توکل نام اعظمت "بسم الله الرّحمن الرّحیم" ◦•●◉✿ """ ✿◉●•◦ ـღ.· ღ«—• ¸.✭☆´¯¤ 🌅صبح خود را با سلام به چهارده معصــوم علیهم السلام شروع کنیم..🌅 بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا ❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن... 🏳 زیارتنامه "شهــــــداء" 🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... +وعجل فرجهم http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
برا حال دلمون یه ✋ـسلام بدیم به ارباب 🍂💔🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ شهدا با معرفتند! ♥️ نشان به آن نشانه که اول آنها دست رفاقت به سویت دراز کردند... هی رها کردی و به موازاتش باز دستت را گرفتند... 🌷شهدا با معرفتند! نشان به آن نشانه که هربار سمت گناهی فقط نیم نگاهی کردی، خودی نشان دادند... 🌷شهدا با معرفتند! نشان به آن نشانه که خون دادند تا تو جاری شوی... بی منت، بی ادعا، بی چون و چرا... 🌷شهدا با معرفتند! پا که در مقتلشان گذاشتی، قسمشان دادی به رفاقتشان... یقین داشته باش، حاضرند باز هم تا پای جان بروند تا تو جان بگیری... 🌷شهدا رفیق بازند! باور کن!!... .. +وعجل_فرجهم @Refighe_Shahidam313
🤲🌷🤲🌷🤲🌷🤲🌷🤲🌷 اگر دنبال آمرزش گناهان و حاجت روایی هستید هر كه دعای مجیر را در «ايام البيض» [روزهاى سيزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزيده می شود، هرچند 👈به عدد دانه هاى باران 👈و برگهاى درختان 👈و ريگ هاى بيابان باشد.   و خواندن آن براى: 👈شفای بيمار 👈و اداى دين 👈و بی نيازى 👈و توانگرى 👈و رفع غم و اندوه سودمند است. (مفاتیح الجنان) +وعجل_فرجهم @Refighe_Shahidam313
شهدا را بیاد بسپاریم نه بخاک مختصری از شهید عباس دانشگر عباس دانشگر در1372/2/18در سمنان چشم به جهان گشود عباس پسری و بود عباس در و در حال دانش اموختگی بود وتازه دوماه از نامزدی اش میگذشت که هوایی شد واز دانشگاه افسریه به اعزام شد وبالاخره در1395/3/20درماه در شربت نوشید و به دست مردم در امامزاده اشرف محلات به خاک سپرده شد شهید عباس دانشگر قسمتی از آخر من کجا و شهدا کجا، خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم، من ریزه‌خوار سفره‌ی آنان هم نیستم. شهید شهادت را به چنگ می‌آورد، راه درازی را طی می‌کند تا به آن مقام می رسد اما من چه؟! سیاهیِ گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده. حرکت جوهره‌ی اصلی انسان است و گناه زنجیر. من سکون را دوست ندارم، عادت به سک‍ـون بـلای بزرگ پیروان حق است. سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم به‌سمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده. انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفـهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگـی می‌کند، بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم... +وعجل_فرجهم @Refighe_Shahidam313
سلام امشب هوای دل همه هوای 🕌ـکربلا بود... 😔😔💔💔😔😔 دلا شکسته اس آقا به داد دلمون برس که این روزا همه دلگیرن نمیدونم یا شایدم دلاشون گیره... خاک کربلا پاگیره وقتی که بری دوباره عطش رفتن داری به قولی بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کــربلاتو 😭😭💔💔😭😭 شب جمعه من اگر هوایت نکنم چه کنم... یه سلام از راه دور به اربابمون کنیم ان شاءالله که تو این ایام دست همه مارو بگیره ✋✋❤️💚❤️✋✋
شبتون حسینی
•🌈🖇 بسـم الله الرحمـن الرحیـم اللهمّ لا تؤاخِذْنے فیہِ بالعَثراتِ واقِلْنے فیہِ من الخَـطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنے فیہ غَـرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عـزّ المسْلمین. خدایا مؤاخذه نکن مرا در ایـن روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها وبیهودگیها وقرار مده مرا در آن نشانہ تیر بلاها وآفات اے عزت دهنده مسلمانان 🌙😍 🥀🕊 @Refighe_shahidam313