شهید بالازاده حدود سه سال در جبهههای جنگ #حق_علیه_باطل با دشمن جنگید و خیلی کم به خانه و نزد #خانواده اش میآمد و هر وقت هم که چند روزی به مرخصی میآمد، در #مساجد و #منابر و #مجالس"، روز و شب به #تبلیغ و #جذب #نیروی_داوطلب_بسیجی برای اعزام به جبهه میپرداخت.
وی حتی راضی نبود که پدر و مادرش متوجه #مجروحیت و آثار زخم های دشمن بر بدن #نحیف و ظریفش شوند شبها در کنار پدر و مادر با #لباس_رزم میخوابید، تا مبادا پدر و مادرش متوجه ناراحتیها و آثار مجروحیت او شوند.
شجاعت و #درایت را با هم داشت و همه در حیرت که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه های #تیپ_عاشورا چهره #مهربان و #جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند بیشتر اوقات کنار فرماندهاش شهید «مهدی باکری» دیده می شد.
سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در #جزیره_مجنون در #عملیات_بدر ، با فاصله بسیار کمی از شهادت مرادش یعنی #شهید_مهدی_باکری ، #بال در بال #ملائک گشود و #میهمان #سفره #حضرت_قاسم (ع) شد.
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
در #شناسايى افراد #ضدّ_انقلاب فعّاليّت مستمر داشت و با بحث و گفتگو سعى بر #ارشاد افراد نا آگاه مى كرد.
پدرش #خاطره اى را در اين خصوص اين گونه نقل مى كند:
«قبل از شروع جنگ و در زمان درگيرى حزب اللّه با اشرار و ضدّ انقلاب، همراه #شهيد_چراغچى در خيابان كوهسنگى با منافقين درگير شد.
ضدّ انقلاب چندين بار او را تهديد كرده بود كه روزى او را هدف گلوله قرار خواهد داد، امّا شخص ديگرى را به طور اشتباه مورد اصابت قرار دادند و شهيد كردند.»
وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى مدّت كمى با كاركنان كميته انقلاب اسلامى(دادگاه ويژه مواد مخدّر) همكارى كرد و در سال 1360 عضو #سپاه_پاسداران شد.
در ابتدا به طور موقّت عضو بود و سپس به صورت رسمى در آمد.
وى اكثر اوقات فراغتش را با #جهاد_سازندگى همكارى مى كرد.
بيشتر تابستانها براى همكارى با جهاد سازندگى و دروى گندم به روستاها مى رفت و در خدمات رسانى به روستاها از قبيل:
ساختن حمّام و مراكز بهداشتى فعّاليّت بسيار داشت.
به #ورزش، به خصوص #كوهنوردى علاقه بسيار داشت.
در رشته جودو موفّق به دريافت كمربند شده بود.
به #مطالعه كتابهاى علمى - مذهبى به خصوص كتابهاى شهيد مطهّرى علاقه وافرى داشت.
كتابهاى آموزش نظامى و كتابهاى سياسى را نيز مطالعه مى كرد.
چون در بخش فرهنگى سپاه بود، بيشترين مطالعه را در آن مكان داشت. علاوه بر اين به خطّاطى و طرّاحى و #گلسازى با خمير و #گلكارى نيز مى پرداخت.
در واقع هر كارى را كه براى #جذب و #ارشاد ديگران مؤثّر مى دانست،
فرا مى گرفت و به بهترين شكل انجام مى داد كه در واقع انجام كارش هدفدار بود.
به خواندن به موقع #نماز مقيّد بود و صبحها زودتر از ديگران بر مى خاست و سايرين را بيدار مى كرد و همواره ديگران را براى نماز به موقع تشويق مى كرد.
بيشتر، نمازهايش را در مسجد مى خواند.
نمازهايش طولانى بود و در خلوت انجام مى شد و حالاتى عرفانى - معنوى داشت. در جلسات مذهبى به خصوص #دعاى_كميل و #نماز_جمعه و #جماعت شركت مى كرد. #نمازهاى_نافله و شب را با #تواضع و #فروتنى به جا مى آورد و نيمه هاى شب به راز و نياز با #خدا مى پرداخت.
به #نماز_غفيله اهميّت بسيارى مى داد و آن را ترک نمى كرد.
و در مشكلات، به خدا #توكّل مى كرد و نماز مى خواند. به #قرائت_قرآن علاقه بسيار داشت و در دوره هاى قرآن حضور مى يافت.
به #ائمه_اطهار(ع) به خصوص #حضرت_زهرا(س) بسيار علاقه مند بود.
در #عزادارى ائمه(ع) به خصوص ايّام عزادارى امام حسين(ع) شركت فعّال داشت.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4