#رمان_واقعی
#رمان_دوم
#به_سوی_او
🕊🕊🕊
#کرامات_و_معجزات_شهدا ✨
🌹 #قسمت_اول
💠راهی ترکیه شدیم،
به اصرار من
بجای دو هفته یک هفته موندیم ترکیه.
ونیز هم که نرفتم چون وسط مدارس بود،
عاشق درس و تحصیل بودم قرار بود دیپلم که گرفتم برای ادامه تحصیل برم خارج از کشور...
🍃بعداز یک هفته خوشگذرونی رفتم مدرسه. زنگ آخر خانم مافی مدیر دبیرستانم احضارم کرد دفتر
💠خانم مافی : خانم معروفی شما به دلیل بی حجابی و پرونده درخشان این دوره یک هفته اخراج موقت میشید از مدرسه
😤اون رگ سرتقیم باز اوج کرد با پرروبازی تمام گفتم برام مهم نیست...
🤨🤨🤨
⚠️من کلا دانش آموز شری بودم.
یادمه یه بار سال اول دبیرستان بودم برای عید مارو تعطیل نمیکردن.
منو یه اکیپ از بچه ها شیشه های مدرسه آوردیم پایین.
😱😱😱
💠بخاطر بی حجابیم از مدرسه اخراج شدم،
منم که غد و لجباز لج کردم مدرسه نرفتم دیگه...
ادامه دارد...
#رمان #عاشقانه #مذهبی #عاشقانه_مذهبی #رمان_عاشقانه_مذهبی
#یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Refighe_Shahidam313