🌷ـشهدا
از 😷ـنفس افتادن
تا ما نفس بکشیم...
حضور در #کردستان،
#ایمانی_قوی و دلی چون #شیر را می طلبید،
در #اردیبهشت سال 59 و در #جریان_عملیات_آزاد_سازی شهر #سنندج بعد از نبردی دلاورانه،
#مجروح شد و توسط #کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم #سپاهی که پوشیده بود،
#کفایت می کرد تا #خونخواران کومله تا لحظه #شهادت بلاهائی بر سر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است.
بعد از #مجروحیت و #اسارت سعید،
دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه #مفقود الاثر شد و تنها #سند و حکایت بعد از #اسارت ایشان خاطرات یک برادر #ارتشی است که از آن دوران دارد:
دشمنان برای اعتراف گرفتن، هر دو دستش را از بازو بریدند.
با #دستگاه های برقی تمام صورتش را سوزاندند.
بعد از آن پوستهای نو که جانشین سوخته شد همان پوستهای تازه را کنده و با همان جراحات داخل دیگ آب نمک انداختند.
او مرتب #قرآن را #زمزمه میکرد.
سرانجام او را داخل دیگ آب جوش انداخته و همان جا به دیدار معشوق شتافت.
(آخ آخ آخ آی خدا دلم تنگه💔)
کوموله ها جسدش را #مثله نموده و جگرش را به خورد هم سلولیهایش دادند و مقداری را هم خودشان خوردند!
😔😢😭💔😭😢😔
آی 🌷ـشهدا اگر 🤝ـدستمان را 🤛🤜ـنگیرید 💔ـمیمیریم..
#شهیدی_که_گوشت_بدنش_راخوردند
#شهید_احمد_وکیلی
#یادش_باصلوات
#شهدا #شهیدانه #شهادت #شهید
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4