▫️همیشه می‌گفت: بانوی دو عالم مزار نداره، اگه شهید شدیم باید خجالت بکشیم مزار داشته باشیم‌شهید شد و پیکرش برنگشت💔 #شهید_میثم_نظری 🕊🌷 #حضرت_زهرا #رفیق_شهیدم #رفیق_شهید #شهید_مدافع_حرم جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم

📿 نماز از منظر شهدا 🌷 ■ میثم تحت تاثیر معلم دینی 🧕🏻خواهر شهید مدافع حرم میثم نظری: 🥺میثم به‌خاطر روحیاتش خیلی در مدرسه اذیت می‌شد 😔و احساس می‌کرد که در این مسیر آینده‌ای ندارد 📖اما در این میان معلم دینی دوران دبیرستانش تأثیر عمیقی بر او گذاشت، طوری که او نماز شب و نماز اول‌وقتش ترک نمی‌شد. 🥀خواهرش شهادت میثم را ثمره تأثیر عمیقی می‌داند که معلم دینی میثم بر او گذاشت. ✌️🏻او گفت غیرت میثم زبانزد خاص و عام بود طوری که در محل نمی‌گذاشت به کسی بی‌احترامی شود؛ اما این غیرت باعث نشده بود که او با بی‌احترامی و خشونت با دیگران برخورد کند. منبع: دفاع پرس #شهید_میثم_نظری #نماز اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂

📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم به نیابت از شهدا شهید امروز شهید میثم نظری 🌷 🔹 صفحه سیصد و بیست قرآن کریم، سوره مبارکه طه با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. #شهید_میثم_نظری اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂

🔹 امروز؛ صفحه سیصد و بیست قرآن کریم سوره مبارکه طه را هدیه می‌کنیم به شهید میثم نظری 🌷 #شهید_میثم_نظری در ادامه همراه باشید با معرفی شهید 👇👇👇

✋نیت کنید حاجتهاتونو از شهدا طلب کنید مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن ✨امروز مهمان شهید شهید میثم نظری هستیم ویژه سالروز ولادت 🎊 نـام پـدر :قاسم تـاریخ تـولـد :۱۳۶۷/۱۲/۱۹ مـحل تـولـد :تهران سـن :۲۷ سـال دیـن و مـذهب :اسلام شیعه تـاریخ شـهادت :۱۳۹۴/۱۰/۲۱ کـشور شـهادت :سوریه مـحل شـهادت :خان طومان مـحل مـزار :امامزاده «علی ابن جعفر» کن شهید مدافع حرم “میثم نظری”در سن ۲۷ سالگی به عنوان نیروی بسیجی داوطلب به همراه نیرو‌های یگان ویژه «فاتحین» تهران به سوریه اعزام شد و در راه دفاع از حریم اهل بیت در دی‌ماه سال ۹۴ به همراه ۱۲ نفر از همرزمانش در «خان‌طومان» حلب به شهادت رسید، اما پیکر وی به همراه چند شهید دیگر به میهن بازنگشت و در سوریه باقی ماند و بعد از گذشت سه سال به میهن بازگشت و پیکر این شهید در امامزاده علی بن جعفر(ع) کن به خاک سپرده شد #شهید_میثم_نظری #زندگینامه در طول روز همراه به روایت خانواده شهید 👇👇👇

↔️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬆️⬆️ 🎊ویژه سالروز ولادت زندگی نامه شهید میثم نظری✨ از بچگي‌اش اهل زياده‌خواهي نبود و تا زماني که سرکار برود، هيچ‌وقت از پدر و مادرش درخواست پول توي جيبي نکرد وقتي به سن نوجواني رسيده بود، مادرش به اجبار پول داخل کيفش مي‌گذاشته و مي‌گفته: «ميثم تو بايد داخل جيبت پول داشته باشي». روح خيلي لطيفي داشت در کوچه‌شان مسجدي به نام صاحب‌الزمان(عج) بود ميثم قبل از رسيدن به سن تکليف به آنجا مي‌رفت و نماز مي‌خواند وقتي مادرش نماز امام زمان(عج) را مي‌خواند ميثم مي‌شنود و ياد مي‌گيرد آن روزها 9 ساله بود که اين نماز را در مسجد مي‌خواند و يکي از نمازگزاران مسجد که مرد مسني بود، فکر مي‌کرده ميثم فقط خم و راست مي‌شود و الکي اين نماز را مي‌خواند، ولي خوب که دقت کرده، مي‌بيند با وجود سن کم، تمام نماز را صحيح مي‌خواند بعد از تمام شدن نماز، او را بغل کرده، بوسيده و گفته: «تو با اين سن و سال، نماز امام زمان(عج) را درست خوانده‌اي، ولي بعضي‌ها که سن‌شان هم زياد است، اين نماز را بلد نيستند.» بعد از آن ماجرا يک روز دختر همان آقا که منزل‌شان هم روبه‌روي مسجد بود، به منزل پدر ميثم مي‌رود و به مادر ميثم مي‌گويد: «اکرم خانم خوش به سعادتت، پسر تو با اين سن، نماز امام زمان(عج) مي‌خواند.» از همان دوران کودکي عضو بسيج مدرسه مي‌شود پدر ميثم بنا بود و وقتي ميثم حدوداً 12 ساله شد و توانست ظرف گچ را بلند کند، تابستان‌ها با پدرش سرکار مي‌رفت اگر پدرش هم کاري نداشت، با شوهر همسايه‌شان که لوله کش گاز بود، مي‌رفت دوست داشت با همان سن کمي که دارد کار کند و پول توجيبي خودش را فراهم کند هر کاري هم که مي‌توانست انجام مي‌داد به اندازه‌اي پول حلال برايش مهم بود که اگر حين کار کمي استراحت مي کرد و چاي مي‌خورد، به بابا مي گفت:«آقا، يک ساعت، اضافه کار کنيم تا اين بنده خدا از کار ما راضي باشد» پدر و مادرش هيچ‌وقت به او نگفتند که کار کند، ولي خودش غيرت داشت. هيچ‌گاه به پدرش نمي‌گفت به من پول بده مگر اين که خيلي ضروري بود دوم دبيرستان بود که براي اولين مرتبه تجديد شد و با پولي که تابستان کار کرده بود، هزينه کلاس تجديدي را تهيه کرد مادرش هميشه حرص مي‌خورد چرا از ما پول نمي‌گيرد و گاهي به اجبار به او پول مي‌دادند وقتي براي بنايي با پدرش سرکار مي‌رفتند، ميثم گاهي گچ را شل درست مي‌کرد که پدرش داد مي‌زد و مي‌گفت: «چرا شل ساختي؟» مي‌گفت: «خاله‌زا دو دقيقه ديگه گچ آماده مي‌شود، نفس تازه کن تا آماده کنم» براي پدرش سه تا اسم گذاشته بود و هر دفعه با يکي از آن‌ها او را صدا مي‌زد مي‌گفت: «پدرم که هستي، داداش نداري، برادرتم هم هستم و چون پسرخاله‌ات هم دور است، پسرخاله‌ات هم هستم». #شهید_میثم_نظری در طول روز همراه باشید با ادامه ماجرا 👇👇👇

⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬆️⬆️ ویژه سالروز ولادت شهید میثم نظری 🌷 وقتي که به #سپاه رفت و براي آموزش، به مدت 6 ماه به اروميه رفته بود پدرش مي‌گفت در شهر غريب هستي و وقتي مي‌خواستند به او پول بدهند، مي‌گويد: «همان پول کرايه ماشينم را که مي‌دهيد کافي است، من به پول احتياج ندارم.» بعد از گرفتن ديپلم، وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد و به‌عنوان تکاور به کشورش خدمت کرد، ولي هيچ‌گاه از درجه‌اي که داشت، نامي نبرد، چرا که معتقد بود درجه را بايد خدا بدهد و خدا بالاترين درجه را به او هديه کرد ازدواج شهيد زماني که ميثم، وارد سپاه شد، به مادرش گفته: «مي‌خواهم ازدواج کنم» مادرش مي‌گويد: «ميثم‌جان اجازه بده کمي بگذرد، چون آغاز زندگي تو حداقل 10 ميليون تومان پول مي‌خواهد، دوست داريم سن تو کمي بيشتر شده، پخته‌تر شوي و بعد از مدتي کار کردن ازدواج کني، همسرداري خيلي سخت است.» پدرش کارگر فصلي بوده، ميثم مي‌گويد: «مامان، ازدواج امر خدا و سنت رسول‌الله(ص) است، وقتي ازدواج مي‌کني، خداوند همه چيز را فراهم مي‌کند، من هم به خدا توکل مي‌کنم و نمي‌ترسم، چون خدا همه کارها را جور مي‌کند». شب‌هاي محرم حاج‌آقايي در حسينيه محل، سخنراني مي‌کرده است. درباره ازدواج خودش به ميثم مي‌گويد: «من وقتي مي‌خواستم عقد کنم، فقط پول يک شاخه گل و محضر را داشتم.» ميثم به مادرش مي‌گويد: «اگر مي‌ترسي، من شماره اين حاج‌آقا را به شما بدهم و صحبت کنيد» در واقع مي‌خواست مادرش را قانع کند، چون مادرش راضي نبوده. خانواده معجزه خداوند را در ازدواج ميثم ديدند. نترسيد و توکل کرد. وقتي مي‌خواست ازدواج کند فقط يک موتور و 500 هزار تومان پول داشت که آن مقدار را هم، به مادرش گفته بود براي ثبت‌نام مکه در بانک بگذارم، چون دوست داشت قبل از ازدواج، حج عمره برود، ولي زمان ازدواج، آن را براي مراسم عقد خرج کرد و خدا همه شرايط را فراهم کرد... #شهید_میثم_نظری #ازدواج در طول روز همراه ما باشید با ادامه داستان شهید 👇👇👇

ویژه سالروز ولادت شهید میثم نظری به روایت خواهر میثم در تاکسی با زن بدحجابی مواجه می‌شود که با بی‌مبالاتی فاصله خود را با میثم رعایت نمی‌کرده و میثم با نقشه‌ای جالب خود را از ورطه گناه می‌رهانَد.. او گفت میثم ساعت ۹ شب با او تماس گرفت و پس از سلام و احوال‌پرسی مختصر گفت که بیماری واگیرداری گرفته که حتی از فاصله‌ای کوتاه قابل سرایت است.. زیرکی میثم جواب داد، بدون درگیری و ناراحتی، زن بدحجاب از او فاصله گرفت #حجاب #شهید_میثم_نظری در ادامه همراه باشید 👇👇👇

⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬆️⬆️ ✨ویژه سالروز ولادت شهید میثم نظری ✨ روایتی از شهید میثم نظری از زبان حاج آقا پناهیان آخ خدای من! جهاد خیلی قشنگ است، فقط سختی‌هایش را نبینید، زیباست! فوق‌العاده است! یکی ازشهدای مدافع حریم که اوایل همین هفته مراسم شهادتش بود- و بدنش را هم نیاوردند؛ چون بدنی نداشت که بیاورند. می‌گفتند: چیزی نبود که بیاوریم! بابایش می‌گفت: «در کار و کاسبی در خیابان جمهوری که تعمیرکار موبایل بود، بین همه مشهور به «حلال‌خوری» شده بود. یک‌ قِران پول اضافی از کسی نمی‌گرفت. گفته بود که من می‌خواهم به سوریه بروم و یک مدت هم برای تمرین و آموزش می‌رفت؛ آموزش‌های سخت! بابایش می‌گفت: خیلی دیروقت می‌آمد. من خوابیده بودم، می‌آمد می‌گفت: «بابا، بابا!» وقتی می‌دید که من خوابیده‌ام، مرا بوس می‌کرد و می‌رفت. و ‌من گاهی که بیدار بودم، اخم می‌کردم که «چرا این‌قدر دیروقت آمده‌ای؟ چرا این‌موقع آمده‌ای؟!» می‌گفت: وقتی خبر شهادتش را آوردند، در این چند شب اخیر، خیلی دلم گرفته بود. یک شب خیلی منتظر شدم، یعنی دیگر نمی‌آید؟ بعد می‌گفت: خدا شاهد است، یک‌دفعه‌ چشم‌هایم را باز کردم و دیدم که توی اتاق است! لبخند می‌زد. و من بیدار بودم! او ‌گفت: «بابا...» یک لبخندی به من زد، اصلاً غمش از دلم رفت. لذا این پدر شهید پیراهن سیاه نپوشیده بود و می‌‌گفت: «آن لبخند، کار خودش را کرد. الآن این‌قدر خوشحال هستم...» آن لبخند کار خودش را کرد #شهید_میثم_نظری در ادامه همراه باشید 👇👇👇

⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬆️⬆️ ✨ویژه سالروز ولادت شهید میثم نظری ✨ مادر شهید از کنایه‌ها و کم لطفی‌های مردم گله کرد اما پدر، صحبت‌هایش را برید و گفت مردم گناهی ندارند، مقصر رسانه‌ها و دولت هستند که حقایق جنگ سوریه را برای آن‌ها روشن نمی‌کنند و فضا را برای شایعات مهیا می‌کنند میثم ماهانه ۱۰ تا ۱۵ میلیون درآمد داشت و نیاز مالی نداشت که برای پول به سوریه برود در ثانی هیچ‌کسی راضی نمی‌شود جگرگوشه‌اش را برای پول قربانی کند. مادر گفت که به ما سپرده بود که به هیچ‌کس درباره اعزام به سوریه صحبت نکنیم چون میثم عادت داشت تا کارهای خیرش را برای کسی تعریف نکند، پدر برایمان گفت که میثم در حوادث سال ۸۸ از طریق بسیج محل بارها به مناطق درگیری فرستاده شده بود ولی ما تازه باخبر شدیم . برایمان از مردمی تعریف کرد که پس از شهادت پسرشان به خانه آمدند و از کمک‌ها و کارهای خیری که میثم برایشان انجام داده بود تعریف کردند، کارهایی که قبل از شهادتش از آن بی‌خبر بودیم. #شهید_میثم_نظری در ادامه همراه باشید با وصیتنامه شهید 👇👇👇

⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬆️⬆️ ویژه سالروز ولادت وصیت‌نامه شهید میثم نظری درمورد ولایت‌فقیه، شهدا و ائمه اطهار (علیه‌السلام): شهدا را فراموش نکنیم، شهدا زنده‌اند من هرچه خواسته‌ام از شهدا و امام رضا (علیه‌السلام) گرفته‌ام شما هم هرچه می‌خواهید از شهدا بخواهید که شهدا زنده‌اند و یقین داشته باشید به وجود و حضور شهدا. و هرگز خارج از اسلام عمل نکنید و حتى در کوچک‌ترین مسئله خود که در آن ابهام دارید به مرجع تقلیدتان رجوع کنید. گوش به حرف ولی‌امر مسلمین خود امام خامنه‌ای باشید..... پایان... ✨جهت شادتر شدن روح پاک‌شون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 هدیه کنیم به مادر مهربان ان شاءالله دستگیر و شفیع‌مون باشن در دنیا و آخرت 💛 #شهید_میثم_نظری #وصیتنامه اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂