eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
300 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺دُختَرها هم شـ‌هید مےشوند مثݪ شـ‌هیده "زینب ڪمایی"😍 #فرازی از #وصیت نامه #شهید_زینب_کمایی خدایا نگذار #نقاب #نفاق و بیطرفی بر چهره مان افتد و در این هنگامه جنگ حسین را تنها گذاریم . اینها از #یزدیان بدترند و جایگاهشان #اسفل #سافلین است و بس ... ماذا وجدک من فقدک و ماذا فقد من وجدک . چه یافت آنکسی که تو را گم کرد و چه گم کرد انکس که تو را یافت . ( قسمتی از مناجات امام حسین علیه السلام ) #مذهبی #چادرانه #حجـاب #شهدایی #عاشقانه_شهدایی #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
عاشقانه‌شهدایی همسر شهید: توی وصیت نامه اش برایم نوشته بود: اگر بهشت نصیبم شد ؛ منتظرت میمانم باه
مراسم عروسی ما به خواست خودمان نیمه شعبان در مسجد برگزار شد و من حجاب کامل داشتم . جالب است برایتان بگویم وقتی فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری ؟ می دانستم رضا دوست دارد شهید شود چون بارها گفته بود ، من هم در جواب فیلمبردار گفتم : ان شاءالله عاقبت ما ختم به شهادت شود ... من رضا را خیلی دوست داشتم فکر می کنم عشق ما خیلی خاص بود . بعد از رضا پرسید : شما چه آرزویی دارید ؟ گفت : همین که خانم گفت . روایت‌ازهمسر‌شهید جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
«‏رأيتكِ أماناً، ‏و الدنيا كلها حروب...⁩» ‏در دنيايی كه سراسر جنگ است، ‏تو پناهگاه منی...🤎🌱 ‏⁧#عاش
「🕊♥️」 یه شب بارونی بود.🌧 فرداش حمید امتحان داشت.📝 رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس ها .. همین طور که داشتم لباس میشستم دیدم حمید اومده پشت سرم ایستاده... گفتم اینجا چیکار میکنی؟ مگه فردا امتحان نداری؟ دو زانو کنار حوض نشست و دستهای یخ زدمو از تو تشت بیرون آورد و گفت: ازت خجالت میکشم من نتونستم اون زندگی که در شان تو باشه برات فراهم کنم دختری که تو خونه باباش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه .. حرفشو قطع کردم و گفتم : من مجبور نیستم با علاقه این کار رو انجام میدم همین قدر که درک میکنی و قدر شناس هستی برام کافیه... • به روایت همسر 💍• • 🎈• جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
📜 یکی از هم‌سنگرهایش در سوریه می‌گفت: من بستنِ کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم تا می‌نشست پشتِ فرمان کمربندش را می‌بست 💫یکبار به او گفتم:👇🏻 اینجا دیگر چرا می‌بندی..؟! اینجا که پلیس نیست گفت: می‌دانی‌چقدر‌زحمت‌کشیده‌ام با‌تصادف‌نمیرم..؟! جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
<•💞•> ‍ ‍ [عاشقانہ‌شہدایی] چندماہ بعد عقدمون من وآقامحمد رفتیم بازار واسه خرید..🛍 من دوتا شال خرید
.•❤️🌼🍃•. .• عقدمان‌خیلے‌ساده‌بود‌و‌بـےتڪلف .• همان‌طورڪہ‌احمد‌مےخواست🙃 .• خواستند‌خطبہ‌عقد‌را‌بخوانند .• دیدم‌ڪت‌تنش‌نیست✖ .• گفتم: .• پس‌ڪتت‌ڪو؟ .• گفت: .• یڪےاز‌بچہ‌ها‌مراسم‌عقدش‌بود .• ولےڪت‌دامادے‌نداشت .• ڪتم‌رو‌هدیہ‌دادم‌بهش... (: به‌روایت‌همسرشهید شہیداحمدرحیمے♥️ جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
.•❤️🌼🍃•. .• عقدمان‌خیلے‌ساده‌بود‌و‌بـےتڪلف .• همان‌طورڪہ‌احمد‌مےخواست🙃 .• خواستند‌خطبہ‌عقد‌را‌بخ
خرید عقدمان یک حلقہ ےنهصدتومانےبود براے من همین و بس. بعد از عقد، رفیم حرم بعدش گلزار شهدا شب هم شام خانہ ے ما صبح زود مهدے برگشت جبهہ جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
خرید عقدمان یک حلقہ ےنهصدتومانےبود براے من همین و بس. بعد از عقد، رفیم حرم بعدش گلزار شهدا شب هم ش
{♥️} حمید آقا از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی میکرد محل را ترک کند همیشه میگفت: دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ماجور دیگری نگاه کنند. به روایت همسر شهید جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═✌️🍂🌺❤️🌺🍂✌️═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
عاشقانہ شهدا بندهای پوتینش را که یک هوا گشادتر از پایش بود، با حوصله بست. مهدی را روی دستش نشاند وه
••°🕊 با چند تا از خانواده های سپاه توی یک خونه ساکن شده بودیم یه روز که حمید از منطقه اومد به شوخی گفتم: دلم می خواهد یه بار بیای ببینی اینجا رو زدن ومن کشته شدم . اونوقت برام بخونی فاطمه جان شهادتت مبارک بعد شروع کردم به راه رفتن واین جمله رو تکرار کردم . دیدم از حمید صدایی نمیاد . نگاه کردم دیدم گریه میکنه جا خوردم گفتم : تو خیلی بی انصافی هر روز میری توی اتش ومنم چشم به راه تو اونوقت طاقت اشک ریختن من رو ندارب ونمیزاری من گریه کنم حالا خودت گریه میکنی ؟ سرش رو بالا اورد وگفت :فاطمه جان به خدا قسم اگه تو نباشی من اصلا از جبهه بر نمیگردم . جهت تعجیل در فرج آقا و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰❄️➰✌️❁═┅┄
توی جبهه اين قدربه خدا می‌رسی، ميای خونه يه خورده ماروببين. شوخی می‌كردم..😊 آخر هر وقت می‌آمد، هنوز نرسيده، باهمان لباس‌ها می‌ايستاد به ما هم مگر چه‌قدر پهلوی هم بوديم؟ نصفه شب می‌رسيد. صبح هم نان و پنير به دست، بندهای پوتينش را نبسته، سوار ماشين می‌شد كه برود. ❤️ نگاهم كرد و گفت: «وقتی تو رو می‌بينم، احساس می‌كنم بايد دو ركعت نماز شكر بخونم.» ''به‌روایت‌همسرشهیدمحمدابراهيم‌همت'' ‹🦋💙›