📎فـرازی از #وصـیتنامه
🔰خدايا،
خدايا،
تكّه تكّه ام كن و تكّه هايم را به مادرم نرسان
كه او مادر وهب است.
و بدنم را بسوزان و خاكسترم را به صبا بده تا چون صحابه عزيز پيامبر(ص) به فرات و دجله بپيوندم.»
🔰به دوستان مى گويم كه غم بودنم با ماتم نبودن عزيزان بسيار سنگين تر است از غم نبودنم در بين شما.
آن چه به شما كردم جز ستم نبود و طلب عفو و رحمت از همگان را دارم و همه را بخشيدم.
سعى كنيد در همه ى لحظات عمر، خدا و مصلحت خدا را در نظر داشته باشيد؛ چرا كه آن هنگام كه خداوند از ما نظر لطف خود را بازگرداند، ديگر ما را توان يارى نخواهد بود.»
#لالههای_آسمونی
🔺وقتی #شهید شد ،
پدرش آمدند و گفتند:
من و شما پدر و مادر شهيد شديم.
بسيار خوشحال بودند، امّا من بيهوش شدم كه اورژانس آمد و من را بهوش آورد.
يك لحظه خوابم برد و ديدم كه هادى با لباس سفيد آمد و دستش را روى صورتم گذاشت و مى گويد:
مامان، مامان،
گفتم:
جان مامان، چى شده؟
شما كه شهيد شدى.
🔺گفت: بلند شويد.
مى دانى اين چه لباسى است كه خريده ام؟ اين لباسى است كه با قطره قطره خونم خريده ام.
شما دوست داريد.
تا خواستم فرياد بزنم، گفت: مامان، هر زمان كه ياد من افتاديد دستتان را روى قلب تان بگذاريد، سوره والعصر را ۳ مرتبه بخوانيد، قسم مى خورم كه خدا به شما صبر مى دهد.»
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_غلامعلی_چرخنده🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۱۲/۲۵ گرگان ، گلستان
شهادت : ۱۳۶۵/۵/۲۷ ماهیدشت ، باختران
#معرفی_شهید #رفیق_شهیدم
با ما همراه باشید
👇👇👇
🦋🦋 رفیق شهیدم 🦋🦋