#ماجرای_شفا
دو سال و نیم بعد از شهادت محمد در سال 68 (تقریباً 28 سال قبل) حاج خانم از ناحیه پا دچار آسیبدیدگی میشود.
خودش مایل نیست پایش را برای #معالجه به دست پزشکان بسپارد.
میگوید که اولین کار آنها برداشتن #چادر از سر مریض است.
راضی نمیشود. پیش #شکسته_بندهای محلی و تجربی میرود،
اما باز هم نتیجه نمیگیرد و همچنان درد میکشد.
خودش این ماجرا را اینگونه توضیح میدهد:
«از اول #محرم که دچار شکستگی پا شده بودم، به #مسجد_المهدی هم رفت و آمد میکردم، اما نمیتوانستم کار کنم.
برنجها و سبزیهای ناهار روز #عاشورا مانده بود و متولی هیات میگفت:
اینجا کار زیاد است، اما کارکن کم داریم. مشغول کار شدم و زنها را جمع کردم. بالاخره برنجها و سبزیها را پاک کردیم و آماده عاشورا شدیم.»