🏴 #روایت_کربلا | اباالفضل العباس اولین کسی بود که آمادگی شهادتش را اعلام کرد
▪️رهبر انقلاب: شب عاشورا، امام حسین میفرمایند فردا ما جنگ نهاییمان که شهادت همه ما در آن است، انجام خواهد گرفت. بعد میفرماید: من به همه شما اجازه دادم، حتی یک نفر شما هم نماند، اشکالی ندارد؛ هیچ عهدی از من به گردن شما نیست، بروید. شب را شتر راهوار خودتان قرار بدهید و راه بیفتید بروید.
اول کسی که در مقابل این حرفها پاسخ داد، اباالفضل العباس بود؛ عباس بن علی علیهالسلام بلند شد ایستاد، گفت: برادر! ما چرا این کار را انجام بدهیم؟ برای اینکه چند روزی بعد از تو بیشتر زنده بمانیم! خدا به ما آن روز را نشان ندهد که ما بعد از تو زنده بمانیم، تو کشته بشوی و ما زنده باشیم. ۱۳۶۴/۷/۲۴
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#حضرت_عباس
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁🖤❤️🥀❤️🖤❁═┅┄
🔴🔵 علی اکبر (ع) در بیان امام زمان(عج)
🌕 امام زمان ارواحنافداه در زیارت ناحیه مقدسه، اینگونه حضرت علی اکبر علیه سلام رو برای ما معرفی می کند...
🔺 «السلام علیک یا أول قتيل من نسل ځير سليل من سلاله ابراهیم خلیل؛
حضرت در ادامه این درسنامه می فرماید:
🔺 أشهد انك أولى بالله وبرسوله
«و جعلنا الله من ملاقیک ومرافقيک
...وأبرء إلى الله من قاتلیک و اسئل الله مرافقتك في دار الخلود و أبرء إلى الله من أعدائک اولی الجحود و السلام علیک و رحمة الله و بركاته
🔸 امام زمان ارواحنافداه علی اکبر علیهالسلام را به امتیازاتی مخصوص، وصف نموده است:
🔹 ۱. سلام و صلوات بر علی اکبر علیهالسلام را بعد از سلام و صلوات برجد مظلوم خود، حضرت حسین بن على علیهالسلام قرار داده است و پس از آن شروع به زیارت سایر شهدا نموده است و ایشان را اولین شهید آل هاشم در صحرای کربلا معرفی کرده است.
🔹 ۲. علی اکبر علیهالسلام را از هر کس به خدا و رسولش نزدیکتر معرفی نموده است.
🔹 ٣. از خداوند درخواست می نماید که همواره توفیق زیارت حضرت علی اکبر علیهالسلام را داشته باشد.
🔹 ۴. از خداوند مسألت می نماید که در روز واپسین، همنشین علی اکبر علیهالسلام باشد.
🔹 ۵. شدت لعن و نفرین آن حضرت بر قاتلان علی اکبر علیهالسلام حاکی از شدت غضب آن حضرت نسبت به آن جفا پیشگان است.
📚 بحارالانوار، ج۹۸، ص۲۶۹
2.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 طرح #زیارت_نیابتی | کربلای معلی
🏴 ویژه تاسوعا و عاشورای حسینی
🔹️علاقهمندان برای شرکت در این طرح میتوانند به تارنمای ستاد بازسازی عتبات عالیات و بخش «نایب الزیاره» مراجعه کرده و به نام خود یا نیابت از اموات و درگذشتگان، در خواست زیارت نیابتی را ثبت کنند :
🔻فرم ثبت نام زیارت نیابتی:
👇🏻👇🏻👇🏻
https://atabat.org/fa/forms/4
✅ شرکت در این طرح بصورت رایگان است
🔺️ ستاد بازسازی عتبات عالیات
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق ⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت #
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق
⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه
و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت #امام_حسین (ع) و یاران باوفایش...
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁🖤➰🥀➰🖤❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق ⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت #
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
🌿﷽🌿
☆ با کــاروان عــشـق☆
● برنامه هشتم
🍃آيا محمّد بن حَنَفيّه را به ياد مى آورى؟ برادر امام حسين(ع) را مى گويم. همان كه به دستور امام ( در موقع حركت از مدينه )، به عنوان نماينده امام در آن شهر ماند.
اكنون او براى انجام مراسم حج و ديدن برادر به سوى مكّه مى آيد.
او شب هشتم ذى الحجّه به مكّه مى رسد، امّا همين كه وارد شهر مى شود به او خبر مى دهند كه اگر مى خواهى برادرت حسين(ع) را ببينى، فرصت زيادى ندارى. زيرا ايشان فردا صبح زود، به سوى كوفه حركت مى كند.
مگر او اعمال حج را انجام نمى دهد؟
محمّد بن حنفيّه با عجله خدمت برادر مى رسد. امام حسين(ع) را در آغوش مى گيرد. اشكش جارى مى شود و مى گويد: "اى برادر! چرا مى خواهى به سوى كوفه بروى؟ مگر فراموش كردى كه آنها با پدرمان چه كردند؟ مگر به ياد ندارى كه با برادرمان، حسن(ع)، چگونه برخورد كردند؟ من مى ترسم كه آنها باز هم بىوفايى كنند. اى برادر، در مكّه بمان كه اين جا حرم امن الهى است".
🔰امام مى فرمايد: "اى برادر! بدان كه يزيد، براى كشتن من در اين شهر، برنامه ريزى كرده است".
محمّد بن حنفيّه، با شنيدن اين سخن به فكر فرو مى رود. آيا امام حسين(ع) كنار خانه خدا هم در امان نيست؟ او به امام مى گويد: "برادر، به سوى كشور يمن برو كه آنجا شيعيان زيادى هستند".
امام نيز مى فرمايد: "من در مورد پيشنهاد تو فكر مى كنم".
⚜محمّد بن حنفيّه اكنون آرام مى گيرد و نزد خواهرش زينب(س) مى رود تا با او ديدارى تازه كند. امشب اوّلين شبى است كه لشكر يزيد در مكّه مستقر شده اند. بايد به هوش بود و بيدار!
آيا موافقى امشب، من و تو كنار خانه امام نگهبانى بدهيم؟
جوانان بنى هاشم جمع شده اند. عبّاس را نگاه كن! او هر رفت و آمدى را با دقّت زير نظر دارد. مگر جان امام در خطر است؟ چرا بايد چنين باشد، مگر اين جا حرم امن خدا نيست؟ به راستى، چه شده كه حقيقت حرم، اين گونه جانش در خطر است؟
سى نفر از هواداران بنى اُميّه كه قرار است نقشه قتل امام را اجرا كنند، اكنون خود را به مكّه رسانيده اند. آنها به جايزه بزرگى كه يزيد به آنها وعده داده است فكر مى كنند، امّا نمى دانند كه نقشه آنها عملى نخواهد شد.
✳️امام حسين(ع) عاشق صحراى عرفات است. او هر سال در آن صحرا، دعاى عرفه مى خواند و با خداى خويش راز و نياز مى كند. هيچ كس باور نمى كند كه امام يك روز قبل از روز عرفه، مكّه را ترك كند؟
امروز امام به فكر صحراى ديگرى است. او مى خواهد حج ديگرى انجام دهد. او مى خواهد با خون وضو بگيرد تا اسلام زنده بماند.
امت اسلامى گرفتار خواب شده است. همه اين مردمى كه در مكّه جمع شده اند بر شيطان سنگ مى زنند، امّا دست در دست شيطان بزرگ، يزيد مى گذارند. آنها نمى دانند كه بيعت با يزيد، يعنى مرگ اسلام! يزيد تصميم گرفته است تا اسلام را از بين ببرد. او كه آشكارا شراب مى خورد و سگ بازى مى كند، خليفه مسلمانان شده و قرآن را به بازى گرفته است.
اكنون امام، مصلحت ديده است كه براى بيدارى بشريّت بايد هجرت كند. هجرت به سوى بيدارى. هجرت به سوى آزادگى.
‼️همسفر من! برخيز! مگر صداى شترها را نمى شنوى؟ مگر خبر ندارى كه كاروان امام حسين(ع) آماده حركت است؟
اين كاروان به سوى كوفه مى رود. همه سوار شده اند. كجاوه ها را نگاه كن! زينب(س) هم عزم سفر دارد. همه اهل و عيال امام همراه او مى روند.
امام رو به همه مى كند و مى فرمايد: "ما به سوى شهادت مى رويم".
〽️آرى، امام آينده اين كاروان را بيان مى كند. مبادا كسى براى رياست و مال دنيا با آنها همراه شود.
خواننده عزيزم! ما چه كار كنيم؟ آيا همراه اين كاروان برويم؟ گمانم دل تو نيز مثل من گرفتار اين كاروان شده است.
يكى فرياد مى زند: "صبر كنيد! به كجا چنين شتابان؟".
آيا اين صدا را مى شناسى؟ او محمّد بن حنفيّه است كه مى آيد. مهار شتر امام حسين(ع) را مى گيرد و چنين مى گويد: "برادر جان! ديشب با شما سخن گفتم كه به سوى كوفه نروى. گفتى كه روى سخنم فكر مى كنى. پس چه شد؟ چرا اين قدر عجله دارى؟"
امام حسين(ع) مى فرمايد: "برادر! ديشب، پس از آن كه تو رفتى در خواب پيامبر را ديدم. او مرا در آغوش گرفت و به من فرمود كه اى حسين، از مكّه هجرت كن. خدا مى خواهد تو را آغشته به خون ببيند".
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#امام_حسين
#محرم
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁➰🖤❤️🖤➰❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
🍃اشك در چشم محمّد بن حنفيّه حلقه مى زند.
( إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ اجِعُون).
اين سفرى است كه بازگشتى ندارد. اين آخرين ديدار با برادر است. پس برادر را در آغوش مى گيرد و به ياد آغوشِ گرم پدر مى افتد.
محمّد بن حنفيّه با دست اشاره اى به سوى كجاوه زينب(س)، مى كند و مى گويد: "برادر! اگر به سوى شهادت مى روى چرا اهل و عيال خود را همراه مى برى؟". امام در جواب مى فرمايد: "خدا مى خواهد آنها را در اسارت ببيند".
💢چه مى شنوم؟ خواهرم زينب(س) بر كجاوه اسيرى، سوار شده است؟
آرى! اگر زينب(س) در اين سفر همراه امام حسين(ع) نباشد، پيام او به دنيا نمى رسد.
من با شنيدن اين سخن خيلى به فكر فرو مى روم.
شايد بگويى چرا خدا اراده كرده است كه اهل و عيال پيامبر اسير شوند؟ مگر خبر ندارى كه اگر امام حسين(ع)، آنها را در شهر مى گذاشت، نمى توانست به هدف خود برسد.
❌يزيد دستور داده بود كه اگر نتوانستند مانع حركت امام حسين(ع) به كوفه شوند، نقشه دوم را اجرا كنند. آيا مى دانى نقشه دوم چيست؟
يزيد خيال نمى كرد كه حسين(ع) زن و بچّه اش را همراه خود ببرد، به همين دليل، نقشه كشيد تا موقع خروج امام از مكّه، زن و بچّه آن حضرت را اسير كند تا امام با شنيدن اين خبر، مجبور شود به مكّه باز گردد تا ناموسش را از دست دشمنان نجات دهد و در اين بازگشت است كه نقشه دوم اجرا مى شود و امام به شهادت مى رسد.
✳️ولى امام حسين(ع)، يزيد را به خوبى مى شناسد. مى داند كه او نامرد است و اين طور نيست كه فقط با خود او كار داشته باشد. بنابراين، امام با اين كار خود، دسيسه يزيد را نقش بر آب مى كند.
💠نگاه كن! كاروان حركت مى كند. ياران امام همه پا در ركاب آن حضرت هستند. اين كاروان چقدر با عجله مى رود.
خطر در كمين است. قبل از اينكه هواداران يزيد بفهمند بايد از اين شهر دور شوند. اشك در چشمان امام حسين(ع) حلقه زده است. او هجرت پيامبر را به ياد آورده است.
پيامبر نيز در دل شب از اين شهر هجرت كرد. امام حسين(ع) هم در تاريكى شب به سوى كوفه پيش مى رود.
🔸هوا روشن مى شود. صداى اسب هايى از دور، سكوت صبح دم را مى شكند. چه خبر شده است؟ آيا سپاه يزيد مى آيد؟
آرى، امير جديد مكّه فهميده است كه امام حسين(ع) از مكّه مى رود. براى همين، گروهى را به سرپرستى برادرش به سوى امام مى فرستد تا هر طور شده است مانع از رفتن حسين(ع) بشوند.
آنها، راه را بر كاروان امام مى بندند. يكى فرياد مى زند: "اى حسين! كجا مى روى؟ هر چه زودتر بايد به مكّه برگردى!".
🔹آنها آمده اند تا راه را بر حرم واقعى ببندند. به دست هاى آنها نگاه كن! كسى كه لباس احرام بر تن دارد نبايد وسيله نبرد در دست بگيرد، امّا اينان تازيانه در دست دارند.
وقتى كه آنها تازيانه ها را بالا مى برند، جوانان بنى هاشم مى گويند: "خيال مى كنيد ما از تازيانه هاى شما مى ترسيم". عبّاس، على اكبر و بقيّه جوانان پيش مى آيند.
🔻غوغايى مى شود. نگاه كن! همه آنها وقتى برق غضب عبّاس را مى بينند، فرار مى كنند.
كاروان به حركت خود ادامه مى دهد...
مردم، گروه گروه به سوى مكّه مى آيند. فردا روز عرفه است. اينان آخرين گروه هايى هستند كه براى اعمال حج مى آيند. هر طرف را نگاه كنى مردمى را مى بينى كه لباس احرام بر تن كرده اند و ذكر "لبّيك" بر لب دارند، امّا آنها با ديدن اين كاروان كه از مكّه بيرون آمده تعجّب مى كنند و به هم مى گويند كه مگر آنها مشتاق انجام مناسك حج نيستند. چرا حج خانه خدا را رها كرده اند؟ خوب است جلو برويم و علّت را جويا شويم، امّا چون نزديك مى آيند امام حسين(ع) را مى بينند و راهى جز سكوت نمى گزينند.
♦️همه گيج مى شوند. ما شنيده بوديم كه او عاشق صحراى عرفات است و اوّلين حجّ گزار خانه خداست. پس چرا حج را رها كرده است؟
آنها نمى دانند كه او مى رود تا حج راستين خود را انجام دهد.
نگاه كن! آنجا حاجيان همراه خود قربانى مى برند تا در منى قربانى كنند و اين جا امام حسين(ع) براى مناىِ كربلا، قربانى شش ماهه مى برد.
⚫️او مى خواهد درخت اسلام را با خون خود آبيارى كند.
● ادامه دارد...
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#امام_حسين
#محرم
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁➰❤️🥀❤️➰❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#رفیقشھیدم أشھدأنّ شمـازندهتر ازما هستید! ✌️✌️ مرگ در مسلڪ ققنوس ندارد جایۍ . . 🍁🧡🍁
کلامِ شهید🌷
مطمئن بآش هرڪسۍ با امٰام حسیْن .؏.
رفیق بشھ ، تغییر میڪنھ ...!
#امام_حسين
#قهرمان_من
#شهید_ابراهیم_هادی
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁➰🥀➰❁═┅┄
روز تاسوعا به یاد سرداری که با دشمن دست نداد مانند عباس دست هایش رو دشمن قطع کرد
به دشمن غضبناک نگاه کرد مانند عباس چشمهایش رو دشمن نشانه گرفت
مانند عباس(ع)جلوی دشمن حسین(ع)سر
خم نکرد دشمن سرش رو نشانه گرفت
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
تاسوعای حسینی
#جهادگران_گمنام
#ما_ملت_امام_حسینیم
#نسل_حسینیم 🏴
#محرم
#jihad
#martyr