❤️ گاهی
یک #حدیث
یا جمله قشنگ که پیدا میکرد،
با 🖍ـماژیک مینوشت روی 🗒ـکاغذ
و میزد به دیوار،
بعد در موردش با هم حرف میزدیم...
هر کدام هر چه فهمیده بودیم میگفتیم
آن جمله هم میماند روی دیوار و توی ذهنمان...
#رفیق_شهیدم #قهرمان_من
#شهید_مهدی_زین_الدین
#الگوی_شهیدسیدمیلادمصطفوی
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#حاج_حسین_یکتا اهلبیت فرمودن : کونوا لَنا زَیْناً... برای ما زینت باشید؛ 🌷ـشهید زینالدین از بس
۶۳/۰۸/۲۸ بود. ...
#رحیم_صفوی با #هلی_کوپتر آمده بود #مهاباد
که به یتیمهای #آقا_مهدی #تسلیت بگن.
صداش به زور از ته سینهاش در میومد:
-#شهادت #مزد مجاهدتهای آقا مهدی بود.
صدای گریهی بچهها بلندتر شد.
با هر جمله داغ رو بیشتر باور میکردند
و نالهشان بلند میشد.
نگاه مهربان آقامهدی از جلوی چشمم کنار نمیرفت.
هرجا رو نگاه میکردم، بود.
روزی که پای ارتفاعات لری کنار رود نشست و برای مظلومیت دو نوجوانی که در بغل هم شهید شده بودند، گریه کرد.
روزهایی که دلواپس بچهها تا #شیخ_ثله آمده بود.
روزهای #خیبر که گوشمون به اخبار بود و آقامهدی در #مجنون جانانه میجنگید.
روزی که در سخنرانیش #سیگار کشیدن را در #لشکر #ممنوع کرد.
هرجا ما بودیم، آقامهدی هم بود؛
حتی جلوتر از ما.
فرماندهای را از دست داده بودیم که مدام کنارمون بود.
دلسوزمون بود.
مثل برادر دوستمون داشت...
به روایت
#حاج_حسین_یکتا
(به مناسبت #سالروز_شهادت
#فرمانده_لشکر
۱۷ #علی_بنابی_طالب
#شهید_مهدی_زین_الدین)
#شهیدانه #شهدا #شهادت #عاشقانه #جنگ#دفاع_مقدس
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
داشت از قم بر میگشت #جبهه،وسط
راه یادش افتاد #خمس مالش رو
نداده بلافاصله از همونجا برگشت قم
خمس مالش رو پرداخت کرد و
راه افتاد به سمت جبهه...
#شهید_مهدی_زین_الدین
#خاکریز_خاطرات
#زندگی_به_سبک_شهدا
•-------••••*•🌿🌺🌿•*•••--------•
@Refighe_shahidam313
•------••••*•🌿🌺🌿•*•••---------•
باشه بعد...
نزدیک عملیات بود می دانستن
دختر👧 دار شده
یک روز دیدم سر پاکت نامه💌از
جیبش بیرون زده
گفتم:این چیه؟؟
گفت:عکس دخترمه☺️
گفتم: بده ببینمش🤗
گفت:خودم هنوز ندیدمش
گفتم:چرااا؟؟😲
گفت:الان موقع عملیاته،می ترسم
مهر پدر و فرزندی
کار دستم بده.
باشه بعد...
#شهید_مهدی_زین_الدین
#خاطرات_شهدا
•-------••••*•🌿🌺🌿•*•••--------•
@Refighe_shahidam313
•------••••*•🌿🌺🌿•*•••---------•
اقا مهدی "کلید همه ی مشکلات" رو
در #نمار جستجو می کردند.
از همه زود تر می آمد جلسه.تا بقیه بیایند،دو رکعت نماز می خواند.یک بار
بعد از جلسه،کشیدمش کنار و پرسیدم:
"نماز قضا می خوندی؟؟"
گفت:"نماز خواندم که جلسه به یک جایی
برسد.
همین طور حرف روی حرف تل انبار نشه.
بد هم نشد انگار...
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کلید_مشکلات
#نماز
🥀🖤
@Refighe_shahidam313
#رمان_واقعے
#بہسوےاو ✨
🌹#قسمت_چهل_ویک
مسئول اردوگاه و مسئول اتوبوس ما اجازه ندادن من برم برای خادمی هرچقدرم گریه کردم التماس کردم گفتن نه که نه.
من بقیه مناطق را با اشک و گریه سپری کردم. از جنوب که برگشتیم زمان آزمون ورودی حوزه اعلام شد ۱۵ اردیبهشت برای همین شدیدا مشغول خوندن دروس دبیرستان بودم.
📋بالاخره روز آزمون رسید، با استرس تمام تو جلسه حاضر شدم. گویا جواب این آزمون ۱۵ شهریور و اعلام جواب آزمون پرسش پاسخ اول شهریور بود
آزمون دادیم و از اونور اعلام شد باید برای بسیج ویژه شدن آزمون بدیم آزمون اواسط خرداد بود و اعلام جواب یک هفته بعد
👌روز آزمون بسیج بالاخره رسید مثل آزمون طلبگی اصلا استرس نداشتم.
😊روز اعلام جواب رسید بسیجی ویژه نشده بود، اما جزو گردان بسیج شده بودم. برام زیاد مهم نبود.
🍃خسته و کوفته از پایگاه برگشتم. بهمون گفتن از روز شنبه دوره های آموزشیمون شروع میشه.
این دوروز خوبه دیگه خونم پیش مامان اینا. تو فکرش بودم که یهو گوشیم زنگ خورد
-الو سلام زینب جان
+سلام حنانه گلم، حنانه من با یه سری از بچه ها میریم جمکران توام میای؟
-جدی؟ میشه منم بیام؟
+آره عزیزم آقا طلبیدتت اگه میای فردا بیام دنبالت ؟
-آره حتما ممنونم عزیزم به یادم بودی
+آقا طلبیدتت من چیکاره ام؟
-مرسی
😍❤️از ذوق تا صبح خوابم نبرد
بعدازنماز صبح حاضر شدم رفتم یه چای بخورم که بابام گفت : کله سحر کجا میری؟
-مسجد جمکران
+این امل بازی های تو کی تموم میشه
ما راحت بشیم.
نیم ساعت نشد زینب اومد
+برو چهارتا امل منتظرتن
-خداحافظ
🚗با ماشین شخصی رفتیم مستقیم رفتیم جمکران؛ مسجدی که مکانش توسط خود امام زمان(عج) تعیین شده بود شیخ حسن جمکرانی
تو حیاط مسجد با بچه ها نشستیم رو به روی گنبد
-آقا خیلی دوستت دارم آقا هنوز یادمه تو شلمچه روتونو ازم برگردوندید، میشه الان نگاهم کنید همیشه زیر نگاهتون باشم.
✅اون دوروز عالی بود. تو راه برگشت رفتیم مزارشهدای قم سرمزار شهید معماری و شهید صالحی.
🌟یکیشون مادرشو شفا داده بود و دیگری از بهشت اومده بود و زیر کارنامه دخترشو امضا کرده بود...
🌹 #شهید_مهدی_زین_الدین هم که گل سرسبدشون بود. فرمانده لشگر ۱۷علی بن ابی طالب
اون روز عالی بود واقعا. باید برگردیم و فردا کلاسام شروع میشه...
ادامه دارد...
#رمان #رمان_واقعی #به_سوی_او
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
@Refighe_Shahidam313
#آنچه زن و مرد باید بدانند
🔴 #سبک_زندگی_شهدا
💠 ناهار خونه پدرش بودیم. همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول غذا خوردن. رفتم تا از آشپزخونه چیزی برای سفره بیارم. چند دقیقه طول کشید. تا برگشتم نگاه کردم دیدم آقا مهدی دست به غذا نزده تا من برگردم و با هم شروع کنیم. این قدر کارش برام زیبا بود که تا الآن تو ذهنم مونده.
#شهید_مهدی_زین_الدین
╲\╭┓
╭💛 @Refighe_Shahidam313
┗╯\╲
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت سردار سلیمانی درمورد شهید زین الدین
📚#جهادگران_گمنام
#شهید_مهدی_زین_الدین
#شهید_دفاع_مقدس
📅 تاریخ شهادت
#08_27
#jihad
#martyr
8.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #نماهنگ | #شهادت_نامه
🌟مروری برزندگی #شهید_مهدی_زین_الدین
🔻 فرمانده لشکر ۱۷ علیبنابیطالب علیهالسلام
🗓 شهادت شهید مهدی زینالدین ۲۷ آبان ۶۳ براثر کمین دشمن در مسیر سردشت
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄