eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
10.4هزار ویدیو
327 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ گاهی یک #حدیث یا جمله قشنگ که پیدا می‌کرد، با 🖍ـماژیک می‌نوشت روی 🗒ـکاغذ و میزد به دیوار، بعد در موردش با هم حرف می‌زدیم... هر کدام هر چه فهمیده بودیم می‌گفتیم آن جمله هم می‌ماند روی دیوار و توی ذهنمان... #رفیق_شهیدم #قهرمان_من #شهید_مهدی_زین_الدین #الگوی_شهیدسیدمیلادمصطفوی #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#حاج_حسین_یکتا اهل‌بیت فرمودن : کونوا لَنا زَیْناً... برای ما زینت باشید؛ 🌷ـشهید زین‌الدین از بس
۶۳/۰۸/۲۸ بود. ... با آمده بود که به یتیم‌های بگن. صداش به زور از ته سینه‌اش در میومد: - مجاهدت‌های آقا مهدی بود. صدای گریه‌ی بچه‌ها بلندتر شد. با هر جمله داغ رو بیشتر باور می‌کردند و ناله‌شان بلند می‌شد. نگاه مهربان آقامهدی از جلوی چشمم کنار نمی‌رفت. هرجا رو نگاه می‌کردم، بود. روزی که پای ارتفاعات لری کنار رود نشست و برای مظلومیت دو نوجوانی که در بغل هم شهید شده بودند، گریه کرد. روزهایی که دلواپس بچه‌ها تا آمده بود. روزهای که گوشمون به اخبار بود و آقامهدی در جانانه می‌جنگید. روزی که در سخنرانی‌ش کشیدن را در کرد. هرجا ما بودیم، آقامهدی هم بود؛ حتی جلوتر از ما. فرمانده‌ای را از دست داده بودیم که مدام کنارمون بود. دلسوزمون بود. مثل برادر دوستمون داشت... به روایت (به مناسبت ۱۷ ) #دفاع_مقدس http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
داشت از قم بر میگشت ،وسط راه یادش افتاد مالش رو نداده بلافاصله از همونجا برگشت قم خمس مالش رو پرداخت کرد و راه افتاد به سمت جبهه... •-------••••*•🌿🌺🌿•*•••--------• @Refighe_shahidam313 •------••••*•🌿🌺🌿•*•••---------•
باشه بعد... نزدیک عملیات بود می دانستن دختر👧 دار شده یک روز دیدم سر پاکت نامه💌از جیبش بیرون زده گفتم:این چیه؟؟ گفت:عکس دخترمه☺️ گفتم: بده ببینمش🤗 گفت:خودم هنوز ندیدمش گفتم:چرااا؟؟😲 گفت:الان موقع عملیاته،می ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد... •-------••••*•🌿🌺🌿•*•••--------• @Refighe_shahidam313 •------••••*•🌿🌺🌿•*•••---------•
اقا مهدی "کلید همه ی مشکلات" رو در جستجو می کردند. از همه زود تر می آمد جلسه.تا بقیه بیایند،دو رکعت نماز می خواند.یک بار بعد از جلسه،کشیدمش کنار و پرسیدم: "نماز قضا می خوندی؟؟" گفت:"نماز خواندم که جلسه به یک جایی برسد. همین طور حرف روی حرف تل انبار نشه. بد هم نشد انگار... 🥀🖤 @Refighe_shahidam313
✨ 🌹 مسئول اردوگاه و مسئول اتوبوس ما اجازه ندادن من برم برای خادمی هرچقدرم گریه کردم التماس کردم گفتن نه که نه. من بقیه مناطق را با اشک و گریه سپری کردم. از جنوب که برگشتیم زمان آزمون ورودی حوزه اعلام شد ۱۵ اردیبهشت برای همین شدیدا مشغول خوندن دروس دبیرستان بودم. 📋بالاخره روز آزمون رسید، با استرس تمام تو جلسه حاضر شدم. گویا جواب این آزمون ۱۵ شهریور و اعلام جواب آزمون پرسش پاسخ اول شهریور بود آزمون دادیم و از اونور اعلام شد باید برای بسیج ویژه شدن آزمون بدیم آزمون اواسط خرداد بود و اعلام جواب یک هفته بعد 👌روز آزمون بسیج بالاخره رسید مثل آزمون طلبگی اصلا استرس نداشتم. 😊روز اعلام جواب رسید بسیجی ویژه نشده بود، اما جزو گردان بسیج شده بودم. برام زیاد مهم نبود. 🍃خسته و کوفته از پایگاه برگشتم. بهمون گفتن از روز شنبه دوره های آموزشیمون شروع میشه. این دوروز خوبه دیگه خونم پیش مامان اینا. تو فکرش بودم که یهو گوشیم زنگ خورد -الو سلام زینب جان +سلام حنانه گلم، حنانه من با یه سری از بچه ها میریم جمکران توام میای؟ -جدی؟ میشه منم بیام؟ +آره عزیزم آقا طلبیدتت اگه میای فردا بیام دنبالت ؟ -آره حتما ممنونم عزیزم به یادم بودی +آقا طلبیدتت من چیکاره ام؟ -مرسی 😍❤️از ذوق تا صبح خوابم نبرد بعدازنماز صبح حاضر شدم رفتم یه چای بخورم که بابام گفت : کله سحر کجا میری؟ -مسجد جمکران +این امل بازی های تو کی تموم میشه ما راحت بشیم. نیم ساعت نشد زینب اومد +برو چهارتا امل منتظرتن -خداحافظ 🚗با ماشین شخصی رفتیم مستقیم رفتیم جمکران؛ مسجدی که مکانش توسط خود امام زمان(عج) تعیین شده بود شیخ حسن جمکرانی تو حیاط مسجد با بچه ها نشستیم رو به روی گنبد -آقا خیلی دوستت دارم آقا هنوز یادمه تو شلمچه روتونو ازم برگردوندید، میشه الان نگاهم کنید همیشه زیر نگاهتون باشم. ✅اون دوروز عالی بود. تو راه برگشت رفتیم مزارشهدای قم سرمزار شهید معماری و شهید صالحی. 🌟یکیشون مادرشو شفا داده بود و دیگری از بهشت اومده بود و زیر کارنامه دخترشو امضا کرده بود... 🌹 هم که گل سرسبدشون بود. فرمانده لشگر ۱۷علی بن ابی طالب اون روز عالی بود واقعا. باید برگردیم و فردا کلاسام شروع میشه... ادامه دارد... 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 @Refighe_Shahidam313
زن و مرد باید بدانند 🔴 💠 ناهار خونه پدرش بودیم. همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول غذا خوردن. رفتم تا از آشپزخونه چیزی برای سفره بیارم. چند دقیقه طول کشید. تا برگشتم نگاه کردم دیدم آقا مهدی دست به غذا نزده تا من برگردم و با هم شروع کنیم. این قدر کارش برام زیبا بود که تا الآن تو ذهنم مونده. ╲\╭┓ ╭💛 @Refighe_Shahidam313 ┗╯\╲
8.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | 🌟مروری برزندگی 🔻 فرمانده لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام 🗓 شهادت شهید مهدی زین‌الدین ۲۷ آبان ۶۳ براثر کمین دشمن در مسیر سردشت جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄