eitaa logo
پایگاه‌بسیج‌ریحانه‌النبی‌(ع)
336 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
77 فایل
قرارگاه فرهنگی مسجدامام‌حسین( علیه‌السلام) پایگاه بسیج ریحانه النبی علیها السلام "پردیسان شجاعت محله حسینیه" ادمین کانال @tasinm19 روابط عمومی @NO0RAa @romisa_0
مشاهده در ایتا
دانلود
رقیه نامه شباهت های حضرت رقیه سلام الله علیها به اهل بیت صلوات الله علیهم ➖شبیه حضرت زهرا سلام الله علیها دائما گریان بود گریه هایت مثل زهرا هادم است کرده ویران کاخ هرچه ظالم است اشک زهرا در مدینه، تو به شام ظلم و ظالم گشت عاصی، شد لئام ناله ات در امتداد فاطمه کرده رسوا دشمنان دین همه وَ رُوِيَ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ بَاكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ ◾️روایت شده كه حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از پدرش دائماً سر خود را مى بست، جسمش ناتوان بود، قوّت خود را از دست داده بود، چشمانش گریان و قلبى سوخته داشت، ساعت به ساعت غش مى كرد 📓مناقب (ابن شهرآشوب)، ج‏3، ص: 362 📓تسلية المجالس، ج‏1، ص: 567 📓بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏43، ص: 181 قَالَ سیدنا الصَّادِقُ صلوات الله علیه: الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (صلوات الله علیه)‏ . . . وَ أَمَّا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حَتَّى تَأَذَّى بِهَا أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ قَالُوا لَهَا قَدْ آذَيْتِنَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ ◾️حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه: بسيار گريه‏كنندگان پنج نفرند: آدم و يعقوب و يوسف و فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله) و على بن الحسين (امام سجاد صلوات الله علیه) . . . و اما فاطمه در فراق پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آن قدر گريه كرد كه اهل مدينه اذيت شدند و به او گفتند: ما را با گريه بسيار خود اذيت كردى‏ 📓الخصال، ج‏1، ص: 272 حضرت رقیه سلام الله علیها آنقدر گريه كرد روى دامن امام زين العابدىن عليه السّلام حتّى غشى عليها و انقطع نفسها تا آنكه غش كرد و نفس وى قطع شد امام عليه السّلام به گريه درآمد اهل بيت رسالت به شيون درآمدند فضجّوا بالبكاء و جدّدوا الأحزان و حشوا على رؤسهم التّراب و لطموا الخدود و شقوا الجيوب و قام الصيّاح آن ويرانه از ناله اسيران يك بقعه گريه شد دختر بيهوش افتاده مخدّرات در خروش برسر مى ‌زدند و سينه مى ‌كوبيدند خاك به سر مى ‌كردند و گريبان مى ‌دريدند كه صداى ايشان در بارگاه به گوش يزيد رسيد طاهر بن عبد اللّه دمشقى گويد سر يزيد روى زانوى من بود بر او نقل مى‌ گفتم سر پسر فاطمه هم ميان طشت بود همين كه شيون از خرابه بلند شد ديدم سرپوشى از سر طبق به كنار رفت سر بلند شد تا نزديك بام قصر به صوت بلند فرمود اختى سكتّى ابنتى خواهر من زينب دخترم را ساكت كن طاهر گويد پس ديدم آن سر برگشت رو به يزيد كرد فرمود يا يزيد من با تو چه كرده بودم كه مرا كشتى و عيالم را اسير كردى يزيد از اين ندا و از آن صدا سر برداشت پرسيد طاهر چه خبر است گفتم ظالم نمى‌ دانم در خرابه اسيران را چه اتفاق افتاده كه در جوش و خروشند و ديدم سر مبارك حسين را كه از طشت بلند شد و چنين و چنان گفت‌ يزيد غلامى فرستاد برو خبرى بياور غلام آمد احوال‌پرسى كرد گفتند دخترى صغيره از امام عليه السّلام در خواب جمال پدر ديده آرام ندارد بس كه گريه كرده غلام آمد و واقعه را به جهت يزيد نقل كرد آن پليد گفت ارفعوا راس ابيها اليها بيائيد سر پدرش را براى او ببريد تا آرام بگيرد پس آن سر مطهّر را در ميان طشت نهادند و رو به خرابه آوردند كه اى گروه اسيران سر حسين عليه السّلام آمد فاتوا بها الطّشت يلمع نوره كالشّمس بل هو فوقها فى البهجة 📓از مدينه تا مدينه ص 961 و 962 ( سید محمد جواد ذهنی تهرانی)