✅ خداوندا! با تو عهد میبندم که:
حرمت و کرامت انسانها را پاس بدارم و جان و مال دیگران را محترم بشمارم، چرا که تو خود، انسان را تکریم کردهای و ما را به رعایت مال و جان یکدیگر واداشتهای
💡۞ وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ
ما انسان را (با اعطاء عقل، اراده، اختیار، نیروی پندار و گفتار و نوشتار و غیره) گرامیداشتهایم.
الإسراء / ۷۰
🌷 پروردگارا! با تو عهد میبندم که:
اگـر چیزی را با گوشهایم نشنیدم و با چشمهایم ندیدم، آن را با ذهنی کوچک ابداع نکنم و با دهانی بزرگ به اشتراک نگذارم ...
👈 و از چیزی پیروی مکن که از آن آگاهی نداری، بیگمان گوش و چشم و دل، همه، بازخواست خواهند شد
📕الإسراء/۳۶
امتحانای مدرسه تموم شد...
به لطف خدا....
تابستان امسال بعد از دوسال کرونایی
خیلی می چسبه....
بچه ها چند روزی خستگی در کنن، بعدش چی؟
برنامه تون چیه؟
چقد خوبه، جهادی و پر انرژی، همه بیان پای کار و شادی و تلاش، برای هدر ندادن
این فرصت های ناااب زندگی...
#مخصوصا استفاده حداکثری ازامکانات درجه یک مساجد✅
این خانه های با برکت خدا
با همه ی آدمهای خوب
میشه هم بازی کرد، هم یادگرفت و هم یاد داد،(کوچیک و بزرگ)
#طرح و ایده های تازه بدین ...💐👏👏
بسم الله....
✨رسانه خدا
به نام خدا 📚قصه امشب.... سفر شانزدهم را راه افتاد شاید برای آن که به همه بگوید که حواستان هست! ا
به نام خدا
📚قصه امشب
▫️سفر نوزدهم بود....
با دلی خسته و بی تاب که انگار جوان تر شده بود پس از اینهمه انتظار ؛ اما جسمش ناتوانی را فریااد می زد.
دل تنگی فراتر از طاقتش شده بود.
دیگر تنها کلام امام بود که آرامَش می کرد؛ نامهء امام جواد ع به عمویش را بلندبلند برای خودش زمزمه می کرد و اشک حسرت می ریخت.
نامه ای که امام به خط زیبای خودشان برای عموعلی نوشته بودند:
«ای علی، خداوند تورا پاداش نیکو سازد
و تورا در بهشت جای دهد و از رسوایی دنیا و آخرت بازدارد و تو را با ما محشور کند، من تو را آزمودم و در خیرخواهی و اطاعت و خدمت و بزرگداشت ما و انجام واجبات تو را امتحان کردم. پس اگر بگویم هرگز مانند تورا ندیده ام امیدوارم راست گفته باشم.
خداوند ورود به جنات فردوس را پاداش تو قرار دهد، مقام تو بر من پوشیده نیست و خدمت تودر گرما وسرما، درشب وروز از ما پنهان نیست. بنابراین از خداوند درخواست می کنم آن گاه که تمام خلایق را در رستاخيز جمع می کند تو را چنان مشمول رحمتش قرار دهد که مورد رشک قرار بگیری... انّه سَمیع الدعاء»
زمزمه ء این کلمات به او فهمانده بود که باید شب و روز و گرما و سرما را رها کند و ساعت و ثانیه ها را دریابد و او آیا چنین بود..؟
حج نوزدهم بی دیدار یار تمام شد و علي خودش هم می دانست که عموعلی گامی متفاوت برداشته بود.
_ومن علی بن ابراهیم بن مهزیار در برابر امامم چگونه بوده ام و چگونه هستم؟...
قصه دلدادگی ادامه داره....
باهم باشیم😍🙏
@Resan_110_khoda
🍉قاچ8از قصه شیدایی علی بن مهزیار.
کتاب سفر بیستم، نرجس شکوریان فرد. ص70
#سلامفرمانده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام تو ای بهترین سر آغاز... 🌸✨
💡خبر!
فقط مریم بود و خدا و فرشتگان.....
👈این از #اخبارغیبی است که به تو وحی می کنیم. آندم که قرعه زدند تا کدامشان
مریم را سرپرست باشد و آنگاه که با هم به کشمکش برخاستند با آنها نبودی،
فرشتگان گفتند : « ای مریم! خدا به کلمهء خود بشارتت می دهد. نام او مسیح، عیسی پسر مریم است و در دنیا و آخرت #آبرومند و از مقربان باشد. با مردم در گهواره، ودر میانسالی سخن خواهد گفت و از صالحین است»💖
سلااام...... 😍✋
صبح عالی به خییر....
چه خبر و کلمه ای بهتر ازکلام خدا برای شروع یک رووز خووب و آبرومند از زندگی.. ☀️🍃
@Resan_110_khoda
خوش باشین الهی... ☺️
از یکی از شاگردان آیت الله کشمیری پرسیدم
چکار کنم تا ملائک
مرا برای نماز شب بیدار کنند ؟!
فرمودند
غذای فرشتگان تسبیح است
قبل از خواب با آنها صحبت کن
و تسبیحات اربعه بخوان
و به آنها هدیه کن
وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكَارِ... 41آل عمران
شامگاه و پگاه او را تسبیح گوی
@Resan_110_khoda
✨رسانه خدا
☀️یکشنبه های ذی القعده... و 4 رکعت نمازِ بافضیلت بسیار به سفارش رسول خدا ص.... 🌸💖
یادآوری...
نماز یکشنبه های ذی القعده 🌸😊
✨رسانه خدا
به نام خدا 📚قصه امشب ▫️سفر نوزدهم بود.... با دلی خسته و بی تاب که انگار جوان تر شده بود پس از ای
.
به نام خدا
📚قصه امشب
دل که عاشق شود، بی شک معشوق صدایش زده است. این صدا دل را بی تاب می کند و راهی.....
بعد از نوزده بار راهی شدن به ديار یار، حالا باید چه می کرد؟
یکبار با همین حال زار خواب رفته بود.
تمام این سالها برای علی بن مهزیار طولانی گذشته بود که در خواب کسی او را مخاطب قرار داد :
"ای علی بن ابراهیم، خداوند به تو فرمان
داده که امسال نیز حج به جا بیاوری، به حج برو که صاحب الزمان را خواهی دید."
بیدار که شد اثری از صاحب صدا نبود، خودش بود و روشنایی خبری که شبش را از تیرگی درآورده بود.
بعد از سالها، بعد از صدها ماه و بعد از هزاران شب، روزش رسیده بود...
وعده ء دیدارش داده بودند.
_دیدار یار غائب دانی چه کیف دارد ؟
_سلام علی آل یس.
تو آرزو شده ای عزیز دل!
نشست و سجده کرد، الحمدللّه رب العالمین، هزار باره شد و زمین خیس اشک...!
حالش حال اشک بود و ندبه....
_متی ترانا و نراک....
✍ ادامه دارد .....
لطفا با هم باشیم😍🙏
@Resan_110_khoda
🍉قاچ 9از داستان شیدایی علی بن مهزیار.
کتاب سفر بیستم. نرجس شکوریان فرد. ص76تا79
#سلامفرمانده