eitaa logo
روایت عشق🖤
1هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
159 فایل
﷽ 🔸تبادلツ👇🏻 تبادل باهر تعداد عضوی انجام میشه مهم محتواست😊 ❤️ @Azii0_0zii شما مهمان شهدا هستید😍😊 🌺کپی به شرط صلوات برای ظهور اقا و دعا برای شهادت خادمین کانال😊🌹 🌺لفت به شرط صلوات برای سلامتی آقا eitaa.com @Revayateeshg
مشاهده در ایتا
دانلود
+حاجے ما با شهدا چیه؟!🤔 _فرق ما با شهدا تو هست...🕊 +ماهم که همون عقاید رو داریم...🙄 _درسته...! ولی اونا به عقاید و باورهاشون میکردند🥀 «*»•°•♥️•°•«*» @Revayateeshg
🍃 حِیف اَز شُما کِ هَمچُو مَنِی نوکَرَت شدِه😔 @Revayateeshg
+میگفٺ↓ بچه‌ها‌یجورےرفتار‌ڪنید سالِ‌دیگه‌این‌موقع‌ به‌مادراتون‌بگن مادَرِ‌شھید...(: . مادرهامون‌مادر‌شھید‌بشن‌صلوات @Revayateeshg
مرا امیدِ وصلِ تو زنده می دارد... ☑️ @Revayateeshg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذکر امروز پنجشنبه:🌾 لا اله الا الله الملک الحق المبین ✨🌱 100 مرتبه ☘ @Revayateeshg
✨ص29✨ هدیه به شهید حسین ثابت خواه🌷 شادی روحش صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @Revayateeshg
نماز را سروقت مي خواند. يک بار در ماه مبارک رمضان بود که از سپاه آمد، هوا بسيار گرم و او تشنه بود. دوش گرفت و يخ روي سينه اش گذاشت تا کمي از عطشش کم شود، ولي همچنان تشنه بود. نزديک افطار که شد، وضو گرفت تا نمازش را بخواند. به او گفتم: افطار کنيد، بعد نماز بخوانيد، چون تشنه هستيد. گفت: نماز مقدم تر است. در نماز بسيار گريه کرد. حدود يک ساعت با خدا راز و نياز کرد. دعا خواند، بعد روزه اش را افطار کرد.» در بيمارستان بستري بود. وقتي براي ملاقات رفتيم، مادرش گریه میکرد. گفت: براي من گريه نکنيد. براي همرزمان ديگرم گريه کنيد. حال آن ها از من بدتر است. با اين که شيميايي شده بود، بسيار دلير و فعال بود. عده اي براي مصاحبه آمده بودند، او گفت: ما نمي ترسيم و جبهه ها را خالي نمي گذاريم. با اين که چشم هايم کور شده است و شما را نمي بينم، ولي ما روحيه مان را از دست نمي دهيم. در مقابل مشکلات صبور بود و سعه ي صدر داشت. » به سالخوردگان احترام مي گذاشت و مي گفت: «بايد به آن ها کمک کنيم، دستشان را بگيريم و به آن ها احترام بگذاريم.» به پدر و مادرش احترام مي گذاشت. مادرش مي گويد: «در ماه مبارک رمضان مريض شدم. او از من پرستاري مي کرد و در موقع افطار برايم آب ميوه مي آورد. مي گفت: شما بايد استراحت کنيد تا هرچه زودتر حالتان بهتر شود. من نمي توانم زحمت هاي شما را جبران کنم. دوست دارم شما را به مکه ببرم.» به اقوام و فاميل سر مي زد و به آن ها کمک مي کرد. مي گفت: «احترام به فاميل واجب است.» در درس ها به بچه ها کمک و آن ها را به خواندن درس تشويق مي کرد. حتي در مسائل مذهبي، مثل روزه، آن ها را تشويق مي کرد و هر کس که روزه مي گرفت به او جايزه مي داد. با اين کار بچه ها به نماز و روزه اهميت مي دادند. از افراد بدحجاب و دروغ گو متنفر بود. با کساني که با مسجد ارتباط نداشتند، با صحبت و راهنمايي سعي داشت تا به راه راست هدايت شوند. با عوامل فساد، فحشاء و ضد انقلابيون برخورد قاطعانه داشت. بسيار مهربان بود. به مردم کمک مي کرد. حقوقش را به خانواده هاي محروم مي داد و از آن ها سرکشي مي کرد. «نماز صبح را که مي خواند، در نماز بلند بلند گريه مي کرد. به او مي گفتم: چرا گريه مي کني؟ مي گفت: با خداي خودم راز و نياز مي کردم.» نماز را سروقت مي خواند. نماز شب او ترک نمي شد. در جلسات دعاي توسل و دعاي کميل شرکت مي کرد و برادرهايش را هم با خود به اين مجالس مي برد. به روایت مادربزرگوارشهید مسئول تعاون قرارگاه رمضان سردارشهید_حسین_ثابت‌خواه ولادت : ۱۳۴۵/۵/۵ مشهد شهادت : ۱۳۶۶/۲/۱۰ بانه ، بمباران شیمیایی @Revayateeshg
. ششمین روزِ روزھ را هرسآل روضھ قحط آب میخوانیم ؛ هَر ڪجآ شیر خوارھ ای دیدیم شعرِ "بس ڪن رباب" میخوانیم💔 👑 @Revayateeshg
... رَبِّ شَهرِ رَمَضان ! شهر مرا هم دریاب این زمین مرکز عُشّاق‌ِحُسِین،ایران است 👑 •• ↷ #ʝøɪɴ ↯ @Revayateeshg
رمان☺️💫
💖💐💕🔆 📚داستان واقعی و بسیار جذاب سی ام ادامه تحقیقم از زندگی نامه شهید همت شهیدی که از خواب غفلت بیدارم کرد چشامو شفا داد ☘فعالیت های پس از پیروزی انقلاب: بعد از پیروزی انقلاب در جهت ایجاد نظم ودفاع از شهر و راه اندازی كمیته انقلاب اسلامی شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله كسانی بود كه سپاه شهرضا را با كمك دوتن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشكیل داد. با درایت و نفوذ خانوادگی كه درشهر داشتند مكانی را بعنوان مقر سپاه دراختیار گرفته و مقادیر قابل توجهی سلاح از شهربانی شهر به آنجا منتقل كردند و از طریق مردم، سایر مایحتاج و نیازمندیها را رفع كردند. به تدریج عناصر حزب اللهی به عضویت سپاه درآمدند. هنگامی كه مجموعه سپاه سازمان پیدا كرد، او مسؤولیت روابط عمومی سپاه را به عهده داشت. به همت این شهید بزرگوار و فعالیتهای شبانه روزی برادران پاسدار در سال 58، یاغیان و اشرار اطراف شهرضا كه به آزار واذیت مردم میپرداختند، دستگیر و به دادگاه انقلاب اسلامی تحویل داده شدند و شهر از وجود افراد شرور و قاچاقچی پاكسازی گردید. از كارهای اساسی ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی منطقه بود كه در آگاه ساختن جوانان و ایجاد شور انقلابی تأثیر بسزایی داشت. اواخر سال 58 برحسب ضرورت و به دلیل تجربیات گرانبهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و كنارك (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت كرد و به فعالیتهای گسترده فرهنگی پرداخت. 💐نقش شهید در كردستان و مقابله با ضدانقلاب: شهید همت در خرداد سال 1359 به منطقه كردستان كه بخشهایی از آن در چنگال گروهكهای مزدور گرفتار شده بود، اعزام گردید. ایشان با توكل به خدا و عزمی راسخ مبارزه ی همه جانبه ای را علیه عوامل استكبار جهانی و گروهك های خودفروخته در كردستان شروع كرد و هر روز عرصه را برآنها تنگتر نمود. از طرفی در جهت جذب مردم محروم كُرد و رفع مشكلات آنان به سهم خود تلاش داشت و..... برای مقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری از خود نشان می داد تا جایی كه هنگام ترك آنجا، مردم منطقه گریه میكردند و حتی تحصن نموده و نمیخواستند از این بزرگوار جدا شوند. رشادتهای او دربرخورد با گروهك های یاغی قابل تحسین وستایش است. براساس آماری كه از یادداشتهای آن شهید به دست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مهر 59 تا دیماه 60 (بافرماندهی مدبرانه او) عملیات موفق در خصوص پاكسازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ارتش بعث داشته است. این انسان پارسا تا آخرین لحظات حیات خود، دست از دعا ونیایش برنداشت. نماز اول وقت را برهمه چیز مقدم میشمرد و قرآن و توسل برنامه روزانه او بود. او به راستی همه چیزش را فدای انقلاب كرده بود. آن چیزی كه برای او مطرح نبود خواب وخوراك و استراحت بود. هر زمان كه برای دیدار خانواده اش به شهرضا میرفت، درآنجا لحظه ای از گره گشایی مشكلات و گرفتاریهای مردم باز نمی ایستاد و دائماً در اندیشه انجام خدمتی به خلق الله بود. شهید همت آنچنان با جبهه وجنگ عجین شده بود كه در طول حیات نظامی خود فرزند بزرگش را فقط شش بار و فرزند كوچكتر خود را تنها یكبار در آغوش گرفته بود. . . . ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @Revayateeshg
🌸 خدایا یاریمان کن تا با گوش‌هایمان سخنان بیهوده نشنویم و با چشمانمان به لهو و لعب نشتابیم 🍃 👑 @Revayateeshg
↓🌸💭 خدایا میشود به جای‌تمام‌کسانی‌که‌دوستشان‌داشتہ‌ام، و مرا دوست نداشتند.... تو مرا" دوســت" بدارے؟! 🖐🏻:) [ اݪلّہُمَـ عَجِّݪ ݪِوَݪیڪ اݪّفَرَج🍃 ] ♥️🌿 @Revayateeshg
💧 دࢪ یڪ جلسه‌اۍ رسول‌خدا(ص)سخن مےگفتند و یڪ نفࢪ دࢪمیان جمعیٺ،با صداۍ بلند گࢪیہ مے‌کرد.رسول‌خدا(ص)فرمود:اگࢪ بین شما آدم‌هایۍ باشند کہ کوهے از گناه با خودشان آوࢪده باشند،با گࢪیۀ این مرد،همہ‌شان بخشیده مے‌شوند.یعنے با گࢪیۀ یڪ نفࢪ دࢪ جلسۀ رسول‌خدا(ص)همہ بخشیده مےشوند.(خَطَبَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله، فَبَکى‏ رَجُلٌ بَینَ یَدَیهِ،فَقالَ:لَو شَهِدَکُم کُلُّ مُؤمِنٍ کانَ عَلَیهِ مِنَ الذُّنوبِ أمثالَ الجِبالِ الرَّواسی،لَغُفِرَ لَهُم بِبُکاءِ هذَا الرَّجُلِ؛وذلِکَ أنَّ المَلائِکَةَ لَهُ تَدعو لَهُ رَحمَةَ اللَّهِ،وتقَولُ:اللَّهُمَّ شَفِّعِ البَکّائینَ فیمَن لا یَبکی؛ربیع الأبرار ج 3/ص410) حالا ببینید دࢪآن محافلے کہ دࢪ 🌙 و محرم‌ها شرکٺ مے‌کردیم و صداۍ گࢪیہ‌ها دࢪ آن مجالس بلند مے‌شد،چہ خبࢪ اسٺ! چࢪا کسانے کہ مےروند دࢪاین جلساٺ حضوࢪ پیدا مے‌کنند،این‌قدࢪ لذٺ مےبࢪند؟ 🔮 @Revayateeshg