💔
تازه نامزد کرده بود اومد پیش فرماندش
گفت: حاجی اجازمو بده برم سوریه ...
گفت: میزارم ولی الان نه ..
گفت: دارم زمین گیر میشم،بزار برم ..
میترسید عشق به خانومش،
باعث بشه نره برای دفاع از حرم ...
#شهید_عباس_دانشگر
#آھ_اے_شھادت...
@Revayateeshg
╰─🕊──🌷──🕊─╯
💔
حاجی، آرام دستش را بالا آورد و به انتهای افق اشاره کرد،
و گفت:
بسیجی! آنجا انتهای افق است ...
من و تو باید پرچم خود را در آنجا در انتهای افق برافرازیم.
هر وقت پرچم را آنجا زدی زمین، آن وقت بگیر و راحت بخواب؛
ولی تا آن وقت نه!
#حاج_احمد_متوسلیان
#دلتنگتیم... برگرد💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@Revayateeshg