#شهیدانہ
مےگفت:
یہ کارے کن من برم سپاهـ✌️🏼
بهش گفتم:
امید جان شما ماشاءالله
برقکارے و فنےت خوبہ
چرا میخاے برے؟!
گفت:
آخہ تو این لباس زودتر میشه
بہ آرزوے شهادت رسید..🙃
#شهید_امید_اکبری
@Revayateeshg
میگفت:
یه کاری کن من برم سپاه !!!
بش گفتم:
امید جان شما ماشالله برقکاری و فنی ت خوبه چرا میخای بری؟؟؟
گفت:
آخه تو این لباس زودتر میشه به آرزوی شهادت رسید....
#شهید_امید_اکبری🌼
#روایت_عشق🌷
#شهیدانه🌿
@Revayateeshg
بعدازظهر عاشورای امسال پشت ترک موتورش بودم تو اصفهان ، رسیدیم به یه چهار راه خلوت پشت چراغ قرمز ایستاد ، بهش گفتم:
امید چرا نمیری ماشینی که اطرافت نیست بهم گفت:
رد کردن چراغ خلاف قانونه و امام گفته رعایت نکردن قوانین راهنمایی رانندگی خلاف شرعه پس اگر رد بشم گناهه داداش، من شب تو هیئت اشک چشمم کم میشه...🌱🌸
#شهید_امید_اکبری
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
@Revayateeshg
میگفت:
یه کاری کن من برم سپاه !!!
بش گفتم:
امید جان شما ماشالله برقکاری و فنی ت خوبه چرا میخای بری؟؟؟
گفت:
آخه تو این لباس زودتر میشه به آرزوی شهادت رسید...
#شهید_امید_اکبری
#روایت_عشق
#شهیدانه
•┈┈•❀🌷❀•┈┈•
@Revayateeshg