eitaa logo
روایت عشق🖤
873 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
159 فایل
﷽ 🔸تبادلツ👇🏻 تبادل باهر تعداد عضوی انجام میشه مهم محتواست😊 ❤️ @Azii0_0zii شما مهمان شهدا هستید😍😊 🌺کپی به شرط صلوات برای ظهور اقا و دعا برای شهادت خادمین کانال😊🌹 🌺لفت به شرط صلوات برای سلامتی آقا eitaa.com @Revayateeshg
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🍃 در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعه‌ی اثنی عشری آفریدی ✨🍃 @Revayateeshg
❤️پنج درس از پنج شهید❤️ از سمت چپ تصویر بخوانید: : (شیعه به دنیا آمده ایم تا مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم!) : (به برادر برادر گفتن نیست! به شبیه شدنه!) : ( ظهور اتفاق می افتد، مهم این است که ما کجای ظهور ایستاده ایم) : ( شهادت خوب است اما تقوی بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند) : (سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد) شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 @Revayateeshg
یه تنه یه گردان بود...👌 🔹دانشگاه‌ش تموم شده بود و از آلمان چندتا دعوت نامه بورسیه تحصیلی براش اومده بود... 🔸همان ایام بود که حضرت آقا تو یکی از سخنرانی‌هاش گفتند باید به سمت غنی سازی اورانیوم و انرژی صلح آمیز هسته‌ای بریم... 🔹تا این رو شنید، دست رد زد به سینه همه دعوت‌نامه ها و خارج رفتنها. موند پای کار کشور امام زمان...✨ گفت: کشور مرتضی علی و شیعه خانه امام زمان نباید چند سال دیگه دستش دراز باشه پیش بیگانه...‼️ رفت و با خون دل، تاسیسات هسته‌ای نطنز رو راه انداخت... @Revayateeshg
از حرم امام رضا(ع) آمدیم بیرون ... نیمه شب بود؛ زمستان ... هوا عجیب سرد بود ... پیرمرد می‌رفت سمت حرم ... سلام حاجی! جوابمان را داد ... از زور سرما خودش را مچاله کرده بود ... آب توی چشم‌هایش جمع شده بود ... مصطفی شال گردنش را باز کزد، انداخت دور گردن پیرمرد ... @Revayateeshg
تخت گاز می رفت . هر چند ماه یک بار ، یک مسئولیت بالاتر و مهم تر می گرفت . خواهرش به شوخی می گفت : «مصطفا!این جوری ، چند ماه دیگر دبیر کل سازمان ملل می شوی ها!» همسرش با خنده می گفت : «اینقدر برایش دعا نکنید که بالاتر برود . یک وقت آن قدر بالا می رود که نه شما می بینیدش نه من»  راست می گفت. . .💔 @Revayateeshg