بچه که بودیم و جایی میرفتیم مهمون و خیلی دوس داشتیم بمونیم، قبل رفتن میپرسیدیم چقدر میمونیم؟؟
میشه خیلی بمونیم؟؟
هرچقدر هم ساعت و روز بیشتری میگفتن بازم به روز آخر فکر میکردیم..
از چند ساعت قبل اینکه بخوایم برگردیم هول و ولا میفتاد به جونمون..
گوشه چادر مادر رو میکشیدیم و خیلی یواش میگفتیم میشه یخرده دیگه بمونیم.. فقط یه امشبو..
تهش نمیشد و ما بودیم و چشم گریون..
👈خواستم بگم #مهمونے داره تموم میشه
@Revayateeshg