eitaa logo
ٖؒ﷽‌ریحانة الحسین(ع)‌﷽ؒ
1.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
28 فایل
حجاب تو نشانه ریحانه بودن توست🧕🌱 جزئی ازبخشِ قشنگ زندگیِ اکیپ چهارتا دهه هشتادی❤️👭 کپی از پست ها؟حلالت رفیق‌ فقط یک ذکر استغفار‌ به نیت ما‌ کپی‌از روزمرگی‌؟ راضی نیستم شروع نوکری ۱۴۰۲/۸/۱۸ ارتباط با خادم کانال: @reyhane_al_hosseyn «1k... 🛩 ...2k
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍🤍 بی توجه به تهدید های احسان تماس را قطع میکنم کلافه موهایم را روی صورتم پخش میکنم و خودم را روی تختم پرت میکنم صدای تقه ی در افکارم را بهم میریزد مبینا وارد اتاقم میشود و روی تخت مینشیند +چرا انقدر بی حوصله ای؟ بلند میشوم بی تفاوت می گویم _بی حوصله؟نه +منو نمی تونی بپیچونی که بلند میشوم و مینشینم دیگر تحمل این همه فشار را نداشتم خودم را در آغوش مبینا می اندازم و بی صدا اشک میریزم مبینا بی حرکت ایستاده و تکان نمیخورد شاید هضم کردن اتفاقات اطرافش کمی برایش سخت بود! اما من نمی توانستم این حجم از بدبختی و اتفاقات بد را هضم بکنم باید با کسی در میان می گذاشتم حال بدم را. بریده و بریده و با بغض در گلویم می گویم: _م..بینا من نمی..تونم متعجب از حرف های من میپرسد +چی؟ریحانه چی داری میگی؟ _احسان..من رو میکشه مبینا ...میدونم! ریز میخندد +دیوونه شدی ؟ احسان چرا باید تورو بکشه به خاطر اینکه داری ازدواج میکنی یا نکنه یه معشوقه ی روانیه اشک هایم را پاک میکنم _چرا چرت و پرت میگی؟معشوقه روانی چیه؟ +خو فقط یه روانی میتونه آدم بکشه اصلا احسان آزارش به یه مورچه میرسه که بخواد تورو بکشه؟ پوزخندی میزنم و نفسم را با صدا بیرون میدهم قبل از اینکه تمام حقیقت را برای مبینا بگویم شروع به صحبت میکند +راستش من چندوقت بود میخواستم یه چیزی بهت بگم ریحانه منتظر ادامه صحبتش میشوم +من به احسان علاقه دارم با صدای بلند دادمیزنم _چی؟؟؟؟ از صدای بلند من مادرم داخل اتاق ظاهر میشود،هول و هراسان می گوید +چی شده؟چرا داد میزنی ریحانه مبینا سرش را پایین انداخته و با گوشه ی روسری اش بازی میکند _هیچی نشده..داشتیم شوخی میکردیم با مبینا مادرم باشه ای می گوید و اتاق را ترک میکند شوکه بودم مبینا اگر میفهمید احسان چطور آدمی هست و یا روی دیگر او را میدید چه عکس العملی نشان میداد؟ چقدر سخت بود..! نویسنده:سرکار‌خانم‌مرادی