#معارف_حسینی
#زيارت #امام_حسین_علیهالسلام
♦️ اگر زائرم را در بین آتش ببینم، او را بیرون میآورم...
شخصی به نام محمّد بن احمد گويد: همسايهاى داشتم به نام «علىّ بن محمّد» براى من نقل كرد كه:
هر ماه به زيارت امام حسين عليهالسّلام مشرّف مىشدم ولى سنّم بالا رفت و جسمم ضعيف و ناتوان شد، از رفتن به زيارت واماندم تا آن كه پس از مدتى يك دفعه با پاى پياده مشرّف شدم و چند روز طول كشيد تا به كربلا رسيدم.
عرض سلام نمودم، دو ركعت نماز زيارت خواندم و خوابيدم.
🔻در عالم رؤيا ديدم امام حسين عليهالسّلام از قبر مطهّر بيرون آمدند و به من فرمودند:
چرا به من جفا نمودى درحالى که قبلاً نيكى مىنمودى؟
عرض كردم: اى سيّد و آقاى من! بدنم ضعيف شده و گام هايم كوتاه و فكر مىكنم آخر عمرم باشد لذا چند روزى با پاى پياده آمدهام تا به زيارتتان نايل آيم و از شما براى من روايتى نقل نمودهاند دوست داشتم از خود شما بشنوم.
فرمودند: بگو چه شنيدهاى؟ عرض كردم: از شما روايت كرده اند كه فرمودهايد:
مَنْ زَارَنِي فِي حَيَاتِهِ زُرْتُهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ
🔹هركس مرا در حيات و زندگىاش زيارت كند پس از وفاتش او را زيارت مى نمايم.
إمام علیهالسلام فرمودند: آرى.
گفتم: پس از شما این سخن را روايت كنم؟
حضرت فرمودند: آرى و در ادامه این را هم از قول من بگو:
وَ إِنْ وَجَدْتُهُ فِي النَّارِ أَخْرَجْتُهُ
🔹 و اگر زائرم را در آتش هم بيابم، او را از آتش بيرون مىآورم.
📚الدروع الواقیه،سیدبنطاووس، ص۷۶
✍در حشر کههر کس به گناهی فِتد از پا
دست همگی جانب دامان حسین است
بخشودگی اهل گنه در صف محشر
وابسته بهیک گردش چشمان حسین است
➖➖➖➖➖➖➖➖
نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲
╭─••─🍃♥️🍃─••─╮
@dokhtaranehozeh_reyhanehbeheshti
╰─••─🍃♥️🍃─••─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍بشنوید؛
💠استاد قرائتی:
🔹استقبال از عاشورا در اسلام نداریم ! در مذمت روزشمار محرم ، چند روز مانده تا محرم یعنی چی؟
خلق عزاداری بدعت خطرناک
╭─••─🍃♥️🍃─••─╮
@dokhtaranehozeh_reyhanehbeheshti
╰─••─🍃♥️🍃─••─╯
هدایت شده از فتّــاح"!
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از فتّــاح"!
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_شب (کوتاه)
#کمونیست
- جناب! زندان عمومی جا نیست!
- انفرادی چی؟
- اوناهم پره!
- انفرادیا رو دو نفره کنید. این رو هم ببرید انفرادی شماره ۳.
- چشم قربان.
از باز شدن صدای در بیدار شدم، پیرمردی لاغر اندام، با عمامه ای به سر وارد سلول شد، پتو را دور خودم پیچیدم و خوابیدم.
تازه به خواب عمیق رفته بودم، دستی را روی صورتم حس کردم، بیدار شدم و روی سکوی سیمانی که مثلا جای تخت بود نشستم، پیرمرد بالای سرم بود و گفت:
- آقای عزیز، نماز صبح شده، قضا نشه!
- من کمونیست هستم آقا! نماز نمی خونم اصلا!
- خیلی ببخشید، بدخواب شدید، مرا عفو کنید.
اخم کردم و بدون این که جوابی بدهم دراز کشیدم، اما خوابم نبرد، چند دقیقه بعد با صدای صوت دلنشین و آرام بخشی که فکر کنم قرآن بود، به خواب رفتم.
ساعتی بعد بیدار شدم، تا آقا مرا دید با لبخند گفت:
- بابت صبح بازم معذرت میخام، بدخواب شدید.
از روی سکو پایین آمدم و گفتم:
- آقا دیگه کافیه! خواهش می کنم. شما بفرمایید بالای سکو!
- نه! شما زودتر زندانی شدید، سختی بیشتری کشیدید، حقِ شماست!
چند روز بعد پیرمرد را بردند، به صحبت ها و لبخند مهربانش عادت کرده بودم، دلم خیلی گرفته بود که سرباز غذا آورد و پرسیدم:
- پیرمرد سید کی بود؟
- دستغیب، دستغیب شیرازی.
همانطور که مامور زندان می رفت زیر لب گفتم:
- دستغیب نه آقای دستغیب، آقای دستغیب شیرازی.
✍️ عشق_آبادی
╭─••─🍃♥️🍃─••─╮
@dokhtaranehozeh_reyhanehbeheshti
╰─••─🍃♥️🍃─••─╯
هدایت شده از هیئتدخترانریحانةالرسـۜـول
یہسلامبدیمبہ
آقامونصاحبالزمان🙂"!
روبہ قبلہ:
السَّلامُعلیڪَیابقیَّةَاللّٰہ
یااباصالحَالمَهدےیاخلیفةَالرَّحمن
ویاشریڪَالقرآن
ایُّهاالاِمامَالاِنسُوالجّانّسیِّدے
ومَولاےالاَمانالاَمان . . . 🙂🌱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╭─••─🍃♥️🍃─••─╮
@dokhtaranehozeh_reyhanehbeheshti
╰─••─🍃♥️🍃─••─╯