eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇮🇷🇵🇸
4.8هزار دنبال‌کننده
57هزار عکس
47.3هزار ویدیو
648 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://daigo.ir/secret/5953017511 مدیر ارتباطات @Reyhaneh_Zahra1
مشاهده در ایتا
دانلود
نام تو زندگی من - بله آقا جون هر چی شما صالم می دونین. بار دیگه از جام بلند شدم. - با اجازه خسته ام. آقا جون سرشو تکون داد. بلند شدم و به طرک رله ها رفتم. روی رله ی اول بودم که صدای عزیزمتوقفم کرد. - نمی خواین چیزدیگه ای بگین؟ به طرک هر دوی اون ها برگشوتم. عزیزدسووت به سووینه و با اخمی به آقا جون نگاه می کرد. آقا جون سرشو تکون داد و نگاهم کرد. - می تونی اگه دانشگاه قبول شدی درست رو ادامه بدی. - واضح تر بگین. ما متوجه نشدیم. خندمگرفته بود. بار دیگه نگاهم رو به آقا جون دوختم. - کسی مخالف ادامه تح یلت نیست. خودم ری گیر ادامه تح یلت هستم. لبخند رهنی زدم. می خواستم به طرک آقا جون برم و گونه اش رو بب*و*سم. - ولی اگه قبول نشدی دیگه ... منظورش رو فهمیده بودم. باید قید تح وویل رو می زدم. سوورمو تکون دادم. نگاهم رو به عزیزدوختم. عزیزمبرای خودش جذبه ای داشووت و ما ازش بی خبر بودیم! - برو موهاتو خشک کن دخترم. سرما می خوری. سرمو تکون دادم و رله ها رو دو تا یکی باال رفتم. ...