eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇮🇷🇵🇸
4.8هزار دنبال‌کننده
56.9هزار عکس
47هزار ویدیو
648 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://daigo.ir/secret/5953017511 مدیر ارتباطات @Reyhaneh_Zahra1
مشاهده در ایتا
دانلود
نام تو زندگی من آهان تایپ کردی؟ سرمو تکون دادم. - بله فقط پرینتش مونده. - باشه پس پرینتش کن بیارش برای من. اما حالا می خوام برم بیرون کار دارم. هر کس زنگ زد می دونی که باید چی کار کنی؟ - بله. لبخندی زد و سرشو تکون داد و از میز فاصله گرفت که از جام بلند شدم. - آقا آراسب. به طرفم برگشت و نگاهم کرد. سرمو زیر انداختم. باید می گفتم. وقتم کم بود. باید می گفتم. - چیزی شده؟! سرمو بالا گرفتم و خیره به نگاه خاکستریش شدم. غمی دلمو چنگ می زد احساس خفگی می کردم. - ش ... شناس ... نامه ام. - آره، آره تو ماشین گذاشتم یادم رفت بهت بدم. با ناراحتی نگاهش کردم. - آقا آراسب من باید حقیقتی رو به شما بگم. آراسب با ابروی بالا رفته نگاهم کرد. - حقیقت! چه حقیقتی؟