eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇮🇷🇵🇸
4.8هزار دنبال‌کننده
56.9هزار عکس
46.9هزار ویدیو
648 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://daigo.ir/secret/5953017511 مدیر ارتباطات @Reyhaneh_Zahra1
مشاهده در ایتا
دانلود
نام تو زندگی من می گذاشت. ای کوفت دختره ی نچسپ. نگاه چطور داره برای من می خنده. حق داره آراسب بدبخت از دستت خسته بشه. آبروی هر چی دختره بردی. اخمی کردم و گفتم: - کارتون تموم نشد؟ پرستار با اخمی به طرفم برگشت و سرنگ رو به طرفم گرفت. - فقط اینو تو دستشون بزنم تمومه دیگه. لبخند زورکی زدم. نه تو رو خدا بیا و یک جای دیگه بزن آه اه داره حالمو ب هم میزنه. - ایشون همراهتون ... آراسب لبخندی زد. - مشخص نیست که همراهن؟! پرستار خنده ی با نمکی کرد که دستمو به طرف دهنم گرفتم که انگار دارم بالا میارم. آراسب با دیدن حرکتم خنده ای کرد که اخمی کردم. پرستار به طرفم برگشت و رو به آراسب گفت: - تو خونتون کار می کنن؟ - کی؟ پرستار اشاره به من کرد که چشمام گرد شد. این با من بود! نگاهی به خودم کردم. من که لباس هام رو مد بود؟ فقط چادر سرم می کردم! با اخمی به طرف پرستار برگشتم که آراسب گفت: - نه ایشون همسر آینده ام هستن.