eitaa logo
Reza Firoozi | رضا فیروزی
283 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
305 ویدیو
72 فایل
" دلبسته یاران خراسانی خویشم " در اینجا نوشته هایم را بخوانید راه ارتباطی @reza_firoozi اینستاگرام ( فعال نیست ) : Https://instagram.com/rezafiroozi_ir این کانال در " سروش و بله " هم فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
Reza Firoozi | رضا فیروزی
‍ بشرویه؛ نیازمند نگاهی عمیق یا قانع به نگاه‌های سطحی؟ بشرویه، این شهر تاریخی با سابقه‌ای ریشه‌دار در فرهنگ، دیانت و اصالت، در آستانه یک چالش تمدنی ایستاده است: آیا ما می‌خواهیم آینده‌ای متفاوت بسازیم یا صرفاً به نگه‌داشت گذشته‌ای پرافتخار بسنده کرده‌ایم؟ "اقتصاد؛ فرصت‌های بالقوه، ظرفیت‌های بالفعل نشده" اقتصاد بشرویه گرچه بر پایه‌های کشاورزی، صنایع دستی، دامداری سنتی و ظرفیت بالقوه گردشگری استوار است، اما زنجیره‌ی ارزش این حوزه‌ها هنوز به‌درستی فعال نشده‌اند. سرمایه‌گذاری مؤثر در برندینگ فرهنگی و توسعه گردشگری روستایی و تاریخی، حلقه‌های گمشده‌ای هستند که می‌توانند اقتصاد شهرستان را به‌سوی پویایی ببرند. "فرهنگ و اجتماع؛ مردمی فعال، نخبگانی غایب" یکی از ویژگی‌های مثبت و کم‌نظیر بشرویه، همراهی و پای‌کاری مردم در امور اجتماعی و فرهنگی است. مردم نه‌تنها کنش‌گر هستند، بلکه آمادگی بالایی برای مشارکت، تعامل و حتی مطالبه‌گری دارند. اما خلأ بزرگ در این میان، غیبت پررنگ نخبگان در میدان عمل است. نخبگان فرهنگی، اجتماعی و حتی علمی کمتر وارد عرصه‌های راهبردی و کنش‌گرانه‌ی جامعه می‌شوند؛ و همین باعث می‌شود بسیاری از انرژی‌های مردمی به‌جای شکل‌دهی به تحول پایدار، در سطح باقی بمانند. "حاکمیت محلی؛ محافظه‌کاری به‌جای راهبری" یکی از موانع جدی بر سر راه توسعه بشرویه، محافظه‌کاری مفرط مدیران و مسئولین محلی و مقاومت نهادهای رسمی در برابر نقد، گفت‌وگو و اصلاح ساختار است. این مقاومت اگر ادامه پیدا کند، شکاف اعتماد میان ظرفیت‌های مردمی و نهادهای رسمی را افزایش خواهد داد. "چاره چیست؟ عبور از سطح‌گرایی به عمق‌یابی" اگر قرار است بشرویه به یک الگوی موفق از توسعه‌ی متوازن شهری و بومی تبدیل شود، باید از رویکردهای سطحی، شعاری و مقطعی فاصله بگیرد. ما نیازمند: • بازتعریف نقش نخبگان در فرآیندهای اجتماعی • طراحی مدل بومی توسعه فرهنگی و اقتصادی • سرمایه‌گذاری هدفمند در گردشگری، صنایع دستی و اقتصاد بومی • تربیت نسل جدید کنش‌گران راهبردی با رویکرد تمدنی هستیم. بشرویه نه به خاطر کم‌ظرفیتی، بلکه به دلیل کم‌توجهی به ظرفیت‌های نخبگانی عقب مانده است. آینده روشن از آنِ شهرهایی است که اهل گفت‌وگو، جسارت در اصلاح، و نگاه تمدنی به مسائل خود باشند. در روزگاری که تحلیل‌های عمیق و روایت‌های واقع‌بینانه کم‌یاب شده‌اند، گاهی لازم است با نگاهی متفاوت، از دل همین خاک، افق‌های جدیدی را جست‌وجو کرد؛ اگر هنوز به این باور نرسیده‌ایم که یک شهر می‌تواند متفاوت روایت شود، شاید وقت آن رسیده باشد که بیشتر با صدای درونی‌اش از نقطه عمیق مسئله همراه شویم. ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ @Rezafiroozi_ir
Reza Firoozi | رضا فیروزی
‍ بشرویه؛ نیازمند نگاهی عمیق یا قانع به نگاه‌های سطحی؟ بشرویه، این شهر تاریخی با سابقه‌ای ریشه‌دار
خلأ گفتگو در فضای عمومی بشرویه؛ چرا حرف نمی‌زنیم؟ در شهری با پیشینه‌ای فرهنگی چون بشرویه، انتظار می‌رود گفتگوهای عمومی، نشست‌های فکری و کرسی های آزادانديشي جزئی از حیات اجتماعی مردم باشد؛ اما واقعیت این است که اغلب موضوعات مهم یا در فضای خصوصی زمزمه می‌شود، یا در هیاهوی شبکه‌های اجتماعی گم. سکوت نخبگان، احتیاط عمومی، و ترس از برچسب خوردن باعث شده حتی در حوزه‌های مهمی مثل عدالت اجتماعی، توسعه متوازن، یا نقد ساختارهای ناکارآمد، گفتگویی واقعی شکل نگیرد. بسیاری از مطالبات شهروندی در مرحله گلایه باقی می‌مانند، چون میدان امنی برای طرح دقیق و عمومی آن‌ها نیست. وقتی گفتگو نباشد، تصمیمات نیز کیفیت ندارند. مشارکت بی‌صدا، عملاً مشارکت نیست. و نخبگانی که نمی‌خواهند یا نمی‌توانند سخن بگویند، به مرور تأثیر اجتماعی خود را از دست می‌دهند. 🔻 راه حل پیش رو: چطور می‌توان «فضای گفتگوی آزاد و هوشمندانه» را در یک شهر سنتی، اما با ظرفیت‌های بزرگ مثل بشرویه ایجاد کرد؟ ایجاد یک «فرهنگ گفت‌وگو» در شهری مانند بشرویه، نه با هیاهو، بلکه با تمرین تدریجی و مداوم آغاز می‌شود. گفتگو، پیش از آنکه به ساختار نیاز داشته باشد، به «اعتماد» نیاز دارد؛ اعتمادی که در سایه امنیت روانی، بی‌طرفی نسبی فضا، و احترام به دیدگاه‌های متفاوت شکل می‌گیرد. 🔰 توصیه هایی کوچک اما کلیدی برای آغاز: • ایجاد فضاهای بی‌طرف و خودمانی برای بیان دغدغه‌ها، نه صرفاً در جلسات رسمی، بلکه در جمع‌های نیمه‌رسمی و پاتوق ها، مجالس خانوادگی یا در فضای مجازی محلی. • راه‌اندازی محتوای رسانه‌ای محلی که دغدغه‌ها را دقیق، بدون شایعه و بدون تخریب و بدون اهداف نامطلوب سیاسی بیان کند تا مخاطب احساس کند صدایش شنیده و حرف هایش دیده می شود. • تقویت زبان تحلیل و پرسش‌گری به‌جای زبان اتهام و هیجان، تا به‌مرور جامعه درک کند که گفتگو، الزاماً به معنی مخالفت یا تقابل نیست، بلکه یک گام برای اصلاح جمعی است. • ارتباط گرفتن با افراد مؤثر ولی خنثی و دعوت از آنان برای ورود تدریجی به بحث‌های اجتماعی، ولو در قالب پیام، یادداشت یا مشارکت در تولید محتوا. • کاهش ترس عمومی از شنیده‌شدن با تقویت مثال‌های مثبت: وقتی کسی حرفی زد و مورد احترام قرار گرفت، این خودش تبدیل به یک الگو می‌شود. ✨️ شروع گفت‌وگو در یک جغرافیا، یک پروژه نیست بلکه مقدمه ی می باشد‌. گفتگو عمومی یک سبک زندگی و تمدنی است که باید با آن تمرین کنیم تا به بلوغ جمعی برسیم. باید حرف بزنیم... ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ @Rezafiroozi_ir
Reza Firoozi | رضا فیروزی
خلأ گفتگو در فضای عمومی بشرویه؛ چرا حرف نمی‌زنیم؟ در شهری با پیشینه‌ای فرهنگی چون بشرویه، انتظار م
🔰 حرکتی کلیدی برای پیشرفت بشرویه در هر جامعه‌ای، نقشه‌ای نامرئی از قدرت، نفوذ و تصمیم‌سازی وجود دارد؛ نقشه‌ای که نه‌تنها در ساختارهای رسمی بلکه در فضاهای غیررسمی، در روابط شخصی، و حتی در ذهن و باور عمومی شکل می‌گیرد. بشرویه نیز از این قاعده مستثنا نیست. 💠 فاصله بین آگاهی و اقدام اگرچه در فضای عمومی شهر، آگاهی و تحلیل به‌وفور یافت می‌شود و تقریباً هر فردی واجد نوعی نگاه انتقادی یا تحلیلی نسبت به مسائل پیرامون است، اما آنچه کم است، ورود آگاهانه به میدان کنش است. در این‌جا، با پدیده‌ای خطرناک روبه‌رو هستیم: فاصله‌ی میانِ دانستن و عمل کردن. کنش‌گرانی که وارد عرصه عمل می‌شوند، لزوماً دلسوزترین و عمیق‌ترین افراد نیستند و از سوی دیگر، نخبگان و دلسوزان واقعی یا خود را کنار کشیده‌اند یا عملاً به حاشیه رفته‌اند. همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب بارها تاکید کرده‌اند: «نخبگان کشور، در قبال سرنوشت کشور، در قبال سرنوشت ملت، در قبال تاریخ این ملت مسئولند.» 💠 ابهام در فرآیند تصمیم‌سازی تصمیم‌سازی در شهر، شفاف نیست. نه از منظر ساختار اداری و حکمرانی و نه در سطح شبکه‌های نخبگانی و مردمی. در عمل، فرآیند تصمیم‌سازی در بشرویه دچار نوعی تیرگی و مبهم‌سازی است که مانع از شکل‌گیری مطالبه‌گری مؤثر می‌شود. در چنین وضعی، صداهایی که بلندترند یا ارتباطات پرنفوذتری دارند، عملاً نقش تصمیم‌ساز پیدا می‌کنند، بی‌آنکه لزوماً دارای صلاحیت یا بینش راهبردی باشند. «شفافیت» به‌عنوان یک مطالبه‌ی مدنی، نه‌تنها در دستگاه حاکم بلکه در زیست‌بوم اجتماعی شهر نیز کمرنگ است. 💠 غیبت قطعه‌های کلیدی در کنش اجتماعی بشرویه اکنون با پدیده‌ی مهمی مواجه است: «حلقه ناقص کنشگری». قطعه‌های کلیدی پازل تحول، یعنی نخبگان و نیروهای آگاه، یا خسته‌اند، یا به‌دلایل اجتماعی و سیاسی کناره‌گیری کرده‌اند، یا نگران از تبعات حضورند. در این وضعیت، کنش اجتماعی یا به سمت محافظه‌کاری و رکود میل می‌کند یا به بازیچه‌ی موج‌سواران تبدیل می‌شود. این‌جاست که آن «حفره تصمیم‌سازی» شکل می‌گیرد؛ جایی که نبود نخبگان، مردم را به تردید، تزلزل و یا دنباله‌روی از سوءاستفاده کنندگان می‌کشاند و خلأ همین حفره است که در انتها برای بشرویه تبدیل به زمین های حفره ای میشود که جای اینکه درد مردم را دوا کند ، برای مردم دردسرساز شده است. 💠 فقدان شبکه‌ی فکری راهبردی شهر ما با یک خلأ جدی روبه‌روست: نبود یک شبکه‌ی هدفمند برای تبیین و پیگیری تحولات و ایجاد گفتمان و نگاهی به آینده و افق شهر. نه اتاق فکری وجود دارد که به بازخوانی روندها بپردازد، نه محفلی مستمر برای ترکیب ظرفیت‌های متفرق و پیگیری آن تا حصول نتیجه و نتیجه آن شده که حرکت‌ها عمدتاً واکنشی و احساسی‌اند نه راهبردی و تمدنی. در حالی‌که یک شهر زنده، نیازمند حافظه‌ی جمعی و هدف مشترک است. اگر نخبگان به ثبت و تدوین این حافظه اقدام نکنند، تاریخ‌نویسی شهر به‌دست آنان خواهد افتاد که صرفاً منافع کوتاه‌مدت خود را دنبال می‌کنند و در پایان این معدود افرادی هستند که از مسیر ایجاد شده نفع میبرند و عامه مردم دچار مشکلات عدیده خواهند شد. ⁉️ اما پرسشِ کلیدی این است؛ حالا که جای خالی نخبگان در میدان کنشگری بیشتر احساس میشود ، چگونه میتوان این فاصله را کم کرد ؟! ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ @Rezafiroozi_ir
Reza Firoozi | رضا فیروزی
🔰 حرکتی کلیدی برای پیشرفت بشرویه در هر جامعه‌ای، نقشه‌ای نامرئی از قدرت، نفوذ و تصمیم‌سازی وجود دار
🔰پیشرفت بدون طراحی بومی؛ تکرار بی‌ثمر گذشته است 🔹 «تمدن‌ها بر پایه‌ی نظم ذهنی نخبگان شکل می‌گیرند، نه شور لحظه‌ای توده‌ها.» (مالک بن نبی، متفکر الجزایری) 💠 امروز اگر بخواهیم از سخن بگوییم، چاره‌ای جز رجوع به نظریه‌های عمیق پیشرفت و تجربه‌های بومی موفق جهت بازاندیشی نداریم. پیشرفت، محصول اتفاق نیست؛ بلکه زاده‌ی نظم، مشارکت، و طراحی تمدنی در زیست بوم است. بشرویه از منظر برخی شاخص‌ها شهری آرام و پویاست، اما آرامش گاهی، نشانه‌ی رکود است، نه رضایت. ما به‌جای آنکه صرفاً بر موج‌های روز سوار شویم، باید کشتی پیشرفت پایدار را بسازیم. بقول دکتر داوری اردکانی: «هر منطقه‌ای باید از دل خود، فلسفه‌ی پیشرفت خود را استخراج کند.» 💠 در سال‌های اخیر، ظرفیت‌های بشرویه در حوزه های کلیدی هم‌چنان مغفول مانده‌اند: 1. گردشگری تمدنی و بافت تاریخی 2. صنایع دستی، هنر بومی و برندسازی فرهنگی بشرویه 3. دامداری کم‌آب‌بر و کشاورزی اقلیم‌محور 4. منابع انسانی جوان و نخبگان مقیم و غیر مقیم 5. آموزش بومی، مهارت‌آموزی و دانشگاه‌های محلی 6. فضای مجازی و رسانه بومی و استفاده از ظرفیت های انسانی 7. حوزه گیاهان دارویی و بهداشت و سلامت 8. پیشرفت پایدار در حوزه تولید و توزیع و صادرات 9. سرمایه اجتماعی جهادی محور 10. مراکز دینی، هیئات و ظرفیت تربیت فرهنگی انقلابی 💠 اما مسئله اصلی فراتر از این است. مسئله اینجاست که هنوز ما در سطح منطقه، به‌صورت شبکه‌ای و مبتنی بر اندیشه‌ی راهبردی، وارد میدان نشده‌اند. چنان‌که امام خامنه‌ای (مد ظله) فرمودند: 🔹 «بدون پیوستن نخبگان به فرایند ساخت قدرت نرم در کشور، موتور پیشرفت دچار اصطکاک می‌شود.» ما امروز محتاج «اتاق فکرهای شهری»، «نقشه پیشرفت میان‌مدت و بلندمدت بشرویه»، و همچنین بازتعریف جایگاه نیروهای مردمی در حکمرانی محلی هستیم. به‌جای تکرار پروژه‌های بی‌سرانجام یا برگزاری انواع نشست‌ها و رویداد های بی فایده، باید تئوری تحول بومی بشرویه را تدوین کنیم؛ با تکیه بر خرد جمعی، تجربه‌های زیسته، ظرفیت جوانان و حمایت پنهان اما پایدار مردم نجیب شهر. 🔸 چنان‌که شهید بهشتی گفته بود: «ما نگران آینده‌ای نیستیم که بر اساس عقل و تدبیر بنا شده باشد؛ حتی اگر زمان‌بر باشد، چون بالاخره خواهد رسید.» 🔅 بشرویه به جای تسکین، نیازمند تشخیص و تجویز راه حل های دقیق حل مسائل کلیدی و بنیادی است. آینده‌ی روشن این شهر، نه با منازعات بی‌ثمر، بلکه با معماری فکری و اجتماعی شکل خواهد گرفت. ⁉️ و اما سوال کلیدی؛ "آیا ما آماده‌ایم که به‌جای تکرار مسیرهای فرسوده، نقشه پیشرفت بشرویه را با عقلانیت جمعی و اراده‌ای تاریخی بازنویسی کنیم؟" ✨️ما تازه در ابتدای این گفت‌وگوی آینده ساز هستیم، باید همراه شویم.. ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ @Rezafiroozi_ir
Reza Firoozi | رضا فیروزی
🔰پیشرفت بدون طراحی بومی؛ تکرار بی‌ثمر گذشته است 🔹 «تمدن‌ها بر پایه‌ی نظم ذهنی نخبگان شکل می‌گیرند،
🔰 بشرویه شهر کوچکی نیست، وقتی مردمانش رؤیاهای بزرگ دارند... 💠 بشرویه، دیار بادگیرها و باورها، سال‌هاست آرام و نجیب، در حاشیه مانده، بی‌آنکه ظرفیت‌های عمیقش به میدان آورده شود. نه از آن رو که چیزی کم دارد، بلکه از آن رو که هنوز آن «همت جمعی» که لازمه‌ی حرکت بزرگ محلی است، گرد نیامده... 💠 اکنون، زمان آن رسیده که فارغ از هر هیاهو، بی‌نیاز از مهر تأییدهای بیرونی، با اتکا بر ریشه‌های فرهنگی‌، اجتماعی‌ و تاریخی‌مان، طرحی برای پیشرفت بشرویه بریزیم؛ نه با هیجان، بلکه با تأمل و تفکر نه با انتظار از بیرون، بلکه با اعتماد به درون. 🔹 همان‌گونه که شهید آوینی گفت: تمدن از آن مردمانی است که با اندیشه و اراده، تاریخ‌شان را خودشان می‌نویسند. 💠در این مسیر، نیازی به نسخه‌های تکراری بی‌روح و بی تأثیر نیست. ما باید خودمان را بفهمیم و خودمان را پیدا کنیم و سپس با اتکا بر همین فهم بومی، نقشه‌ای زنده، علمی، و الهام‌بخش برای پیشرفت‌مان ترسیم کنیم. ما در بشرویه نیاز به مهندسی آگاهی عمومی داریم. 💠 جریان فکری منسجم، که بتواند از دل همین مردم، آینده‌ای اصیل و درخشان را بسازد. ما باید چرخه‌ی گفتگوهای راهبردی را، در مسجد، خانه، بازار، مدرسه و دانشگاه، به راه اندازیم. باید به تدریج، اما پیوسته، به یک همفکری جمعی حول پیشرفت واقعی برسیم. ✨ و این کار نه ساده است و نه زودبازده؛ اما اگر آغاز شود، حتی آرام، از جنس همان موج‌هایی‌ست که سرانجامش، دگرگونی است. ⁉️ آیا ممکن است بدون بازیابی ریشه‌های هویتی، به پیشرفتی واقعی و ماندگار در مقیاس محلی و ملی دست یافت؟ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ @Rezafiroozi_ir
Reza Firoozi | رضا فیروزی
🔰 بشرویه شهر کوچکی نیست، وقتی مردمانش رؤیاهای بزرگ دارند... 💠 بشرویه، دیار بادگیرها و باورها، سال‌ه
🔰 نظام مسائل بشرویه چیست ؟ 💠 در هر گام از مسیر، اگر ندانیم دقیقاً کجای ایستاده‌ایم و با چه مسئله‌ای روبه‌رو هستیم، هزار راهِ نرفته هم برای ما دستاوردی نخواهد داشت. در مسیر پیشرفت، نقطه‌ی شروع نه امکانات است و نه ابزار، بلکه درکِ دقیق مسئله است. 💠 ما نه از کمبود منابع می‌نالیم، و نه از بی‌نصیب ماندن از ظرفیت های مدنی و جغرافیایی بالا. مشکل ما در تعریف غلط مسئله است. سال‌هاست مسئله را اشتباه دیدیم؛ گاهی مردم را مسئله پنداشتیم، گاهی نخبگان را مزاحم، گاهی جوانان را دردسر، و گاهی ریشه‌ی درد را جایی غیر از خودمان جست‌وجو کردیم. 💠 اگر امروز بنای حرکت داریم باید ابتدا بپرسیم: "مسئله‌ی امروز بشرویه چیست؟" "دردِ واقعی کجاست؟" "و ما چقدر حاضریم آن را بی‌پرده ببینیم؟" 🔸 با نگاهی اصلاح مندانه و نه انتقام‌جویانه، با نگاهی صبور و نه طعنه‌آلود، باید مسئله را بشناسیم. هر راه‌حلی که از دل شناخت واقعی بیرون نیاید، خودش مسئله‌ای تازه خواهد شد. 🔹قطعا میدانید که ، درک دقیق مسئله، نیمی از راه‌حل است. 💠 ما این مسیر را آمده‌ایم برای شناخت هویت حقیقی بشرویه. آمده‌ایم برای بازتعریف مسئله‌ی بشرویه. ❓حال سوال بنده این است : شما اگر بخواهید با شجاعت و دقت، فقط "یک مسئله اصلی" را برای بشرویه نام ببرید، آن چیست؟ (بدون حاشیه، بدون گلایه، فقط خود مسئله را بنویسید. لطفا برای بنده در Pv ارسال کنید : @Reza_firoozi ✅ گاهی با گفتنِ درست یک "درد"، مسیر صد ساله‌ای را در یک دهه طی می‌کنیم. ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ @Rezafiroozi_ir
Reza Firoozi | رضا فیروزی
🔰 نظام مسائل بشرویه چیست ؟ 💠 در هر گام از مسیر، اگر ندانیم دقیقاً کجای ایستاده‌ایم و با چه مسئله‌ای
🔰 جدی‌ترین مسئله‌ی بشرویه، ناتمام ماندنِ تصمیم است… ▫️از همه‌ی خواهران محترم و برادران عزیزی که با همت و دغدغه‌مندی، مسئله‌ی اصلی بشرویه را از دیدگاه خودشان برای بنده ارسال کردند، صمیمانه تشکر می‌کنم. ◾️در این میان، جای تأسف و اندوه بود که بسیاری از نخبگان و دلسوزان به بنده مراجعه کردند و از پیگیری‌های مجدانه و تلاش‌های خود برای پیشرفت بشرویه گفتند؛ از چگونگی طرح خواسته‌های بحق‌شان و مطالبه‌های مکرر؛ اما متأسفانه در اکثر موارد، نتیجه‌ی مطلوبی حاصل نشده و این خواسته‌ها به اقدامی مؤثر از سوی نهادها یا حتی مردم منجر نشده است. ❗️اما واقعاً دلیل این وضعیت چیست؟ 💠 گاهی یک شهر نه از فقر ایده، بلکه از بلاتکلیفی مزمن رنج می‌برد. در بشرویه، نه طرح کم داده شده، نه جلسه کم برگزار شده، نه مطالبه‌گری کم بوده… اما نتیجه چه بوده؟ در بهترین حالت، شهر درجا زده؛ و در بدترین حالت، فرصت‌های طلایی را از دست داده‌ایم. 🔸 درد امروز بشرویه، نه فقط کمبود بودجه است، نه فقط جمعیت کم، نه فقط حتی دوری از مرکز و.. درد اصلی آن است که اغلب تصمیم ها تا انتها پیگیری نمی‌شود. 🔹 پروژه‌ای آغاز می‌شود، اما نه با نگاه آینده‌نگر، نه با ضمانت اجرایی، نه با نظارت مستمر. 🔹 نخبگان سخن می‌گویند، اما صدای‌شان در مسیر شلوغِ تصمیم سازی و در ادامه تصمیم گیری گم می‌شود. 🔹 دغدغه‌مندان انرژی می‌گذارند، ولی در میانه‌ی راه، فرسوده و دل‌زده می‌شوند؛ چون «تضمینی برای ادامه نیست.» 💠 بشرویه دچار فرسایش اراده‌ی جمعی شده است؛ یعنی هر بار که امیدی جرقه می‌زند، زود خاموش می‌شود، چون سازوکار پشتیبان برای تصمیم‌های درست وجود ندارد. ✅ برای پیشرفت، به «مردمی امیدوار» نیاز داریم؛ اما امید بدون تغییر در ساختارها، تنها یک احساس زودگذر و بی‌ثمر است. ❓سؤال امروز این است: چرا در بشرویه، تصمیم‌ها به سرانجام نمی‌رسند؟ آیا کسی پاسخگوست؟ آیا حلقه میانی برای هم‌افزایی داریم؟ آیا پیوست فرهنگی و اجتماعی برای طرح‌ها در نظر گرفته می‌شود؟ و اساساً، آیا «شورای راهبردی پیشرفت بشرویه» داریم؟ آیا نقشه ای برای آینده شهرمان داریم ؟ ⚠️ راه‌حل‌های مقطعی، فقط خاک‌پاشی روی زخم‌هاست. باید ریشه‌ای نگاه کنیم و ساختاری بیندیشیم. اگر این چرخه‌ی بلاتکلیفی را نشکنیم، هر طرحِ جدیدی، در همان منجلاب قبلی دفن خواهد شد. 💬 اگر شما نیز تجربه، نمونه یا مشاهداتی درباره این چرخه‌ی ناقص تصمیم‌گیری در بشرویه دارید، لطفاً با من در میان بگذارید: 📩 @Reza_firoozi ( خواهشمندم حتما در Pv بنده ارسال کنید چون بسیاری، از نخواندن مطالب در گروه های مختلف گلایه فرمودند که من ندیده ام یا فرصت نشده تا بتوانم پاسخگویی کنم و یا نگران بازخورد منفی آن در عموم بوده ام که هدف کلی مان را دچار انحراف میکند و نتوانستم پاسخ دهم. بی کران سپاسگزارم ) ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ @Rezafiroozi_ir