#شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
#دو_خط_روضه
#اشعار_حسینی
ساربان خواست که انگشتریات را بِبَرد
دید بایست که انگشت تو را هم بِبُرد
سارقی خواست که غارت بکند پیرهنت
دست انداخت، گریبان تو را هم بدرد
دیگری داشت بهسر، نقشهی عمامه تو
گفت شال کمرت را ز چه با خود نَبَرد
آن یکی گفت که در کوفه کسی حتماً هست
زره پاره و خونین تو را هم بخرد
اَخنس انگار مهیّای سرت بود ولی
شمر میخواست خودش از بدنت سر بِبُرد
گفت قاتل به سنان بن أنس با وحشت
چه کنم خنجر اگر حنجر او را نَبُرد
آخرالامر به رَزّازیِ تو تن دادند
گشت ده مرکب تازه نفس از روی تو رَد
خوب از حال که رفتی، به روی سینه نشست
گفت جز من چه کسی گندم ری را بخورد
جرعهای آب ندادند و بریدند سرت
تشنه لب هیچکسی سر ز غریبی نَبُرد
#محمود_ژولیده
😭😭