هدایت شده از Ronesha | رُنِشا
لطفاً تو انتشار مطالب دقت کنیم که باعث شبهه نشیم✅
کلاً برای شبهات تاریخی مثل شبهه عروسی حضرت قاسم (علیه السلام) و کلی شبههی دیگه باید از منابع معتبر پیگیری کنیم، نه صرفاً چیزایی که خیلی در مجازی منتشر شده رو به دلیل «کثرت و زیادی» درست بدونیم!
🔍الان خود زندان «مطامیر» که به معنای سیاه چال و گودال و حفره شدیداً تاریک هست، درسته و امام مدتی در این نوع زندان (جدای از زندانهای متعدد و مختلف دیگه) بودن. (توضیح بیشتر)
❌اما توضیحات دیگه که دربارهی کم و کیف و توصیف این نوع زندان که داخل عکس آورده شده، مثل پلکانی با این وضعیت و... سندی براش پیدا نشده!
⚠️اشتباه نشه، ما سختی زیاد امام در زندانها رو رد نمیکنیم، فقط داریم میگیم برای سختیهای امام دلایل معتبرتری وجود داره و نباید هر چیزی رو بدون سند معتبر بپذیریم! اینجوری از خیلی شبهات هم جلوگیری میکنیم.🌻
چرا این چیزارو میگیم؟ چه فایدهای داره؟
چون همین تحریفات و اشتباهات ریز ریز و نشرشون، منجر به پذیرش اشتباهات بزرگتر توسط بقیه میشه. (جدای از تمسخر و آتو گرفتن ملحدین که شیعیان فلان چیزشون ساختگیه و نمونه بیارن!)
یعنی مثلا دروغ و تحریف معارف دینی، تاریخ، فقه، عقاید و... کمکم زمینهساز انحرافات ریزی میشه که خواننده و مخاطب در وهلهی اول متوجه اون نیست...
مثلا* اینجا میگیم آره بابا روضهس، بیان سختیه و... ولی تو دل همین متن یه جمله شک برانگیز دوپهلو گفته میشه: «نمیتونستن نماز بخونن»! امام و نماز نخوندن؟! بصیار حم آلی.
یا یه سری مکانهایی که وقایع مهمی داخلش رخ داده، یه سری از اوقات دچار تحریفش میکنن و این موندگار میشه و به یه چیز بدیهی تبدیل میشه... و بعد وقتی درستشو میگی دیگه پذیرشی مخاطب نداره و حتی مفاهیم مهمی تو تاریخ شیعه زیر سوال میره (چون طولانی میشه مثال نمیزنم)
یا تحریفاتی که توسط روضهخونهای بدون سواد تاریخی درست شده و...
پس باید جلوی اینارو، چه ریز چه درشت گرفت. و صرف نشر گستردهی بقیه یا کثرت باور اشخاص اونو قبول نکرد.
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از کوه سرسختتری؟!🏔
-شهادت امام کاظم (سلام الله علیه) تسلیت باد.🖤
🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
و شمعهایی که زیر نور خورشید، آرمیدهاند...
مصداق همون: یه کنج از حرم، بهم جا بده :)
پ.ن۱: بازم مثل چند سال پیش هی گوشه گوشهی حرمو نگاه میکنم ببینم کیو میشناسم؟ و تعجب مردمی که هی نگاه میکنن این خانومه چرا هی دیوار پشت سرمونو نگاه میکنه؟😂🥸
ولی خب وقتی میبینمشون، ذوقم عین اون بچهی پنج ساله میشه و اینجا اون پتوی آبیو میندازم زیر پا و چند دقیقهای اونجا میشینم... و یه وقتایی با کسایی که کنار مرقد اون عالم (که اینجا فقط سه عکس آوردم) میان، هم کلام میشم تا ببینم چقدر از اون عالم شناخت دارن و چیزای جالبی ازشون میشنوم و یاد میگیرم، و تو همین گفتوگوها حتی دوستای یکی از اعضای تیم رنشا رو هم دیدم و با هم آشنا شدیم😄
پ.ن۲: وقتی کنار مرقد علمای بزرگوار شیعه میرم از مکتبهای مختلف فکری شیعه، یه سری براشون عجیبه. که عه! چرا این دوتا که از لحاظ رویکرد فکری خیلی با هم جور نیستن و متفاوتن یا متضاد یا... یه وجه رو فقط نمیگیری؟ یا چرا پیش مرقد فلان عالم میری و...
و اینجا منی که سکوتم مگر وقتی که طرف بخواد بشنوه. اینکه عزیز من، بیا بت پرست نباشیم، بیا بین علمای بزرگوار شیعه خط کشی نکنیم، بیا تعصبی نباشیم، بیا هر عالمی که هر جایی مطلبیو خوب کار کرده ازش استفاده کنیم، چون قرار نیست به صرف فلان کس، همه چیزشو قبول داشته باشیم، نه! تو فلان نظر از فلان عالم که قویتر کار کرده استفاده میکنم، تو بهمان موضوع از اون یکی عالم که قویترتر کار کرده استفاده میکنم و....
برای همه چیز، یک نفر رو ملاک نمیگیرم
همهی علمای بزرگ شیعه، مورد احترامن، با تمام تفاوت نظرها و بحثهای مختلف علمی❤️
Ronesha | رُنِشا
و شمعهایی که زیر نور خورشید، آرمیدهاند... مصداق همون: یه کنج از حرم، بهم جا بده :) پ.ن۱: بازم مث
ـ شیخ حر عاملی: صحن انقلاب، کنار کفشداری شماره ۲.
ـ شیخ جعفر مجتهدی: صحن آزادی، کنار کفشداری شماره ۸.
ـ علامه طهرانی: صحن انقلاب، کنار ورودی گنبد الله وردی خان.
و...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو راه، بخش زیادیشو داخل تونل بودیم و کمی در حد چند دقیقه یا ثانیه طبیعت بکر و رویایی رو میدیدیم و وقتی باز تونل میشد دادمون درمیومد که عی بابا بازم سیاهی!
ولی خب چی؟ جمع طلبگی باشه و هیچی ازش درنیاریم؟ نه دیگه. رفیق حافظمون خوند:
مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ. بهش گفتم آی دقیقا همینه، داشتم فکر میکردم آدم خوبا، علما و.. انگار مدام پشت این حصار و تونلن و زیر نور و غرق در زیباییها، ولی امثال من به زور بتونه وقتی حرمی جایی خیلی کم بره، یکم اون پشت تونل رو ببینه و حالش خوب شه. چون اکثر آدمایی که میبینی از کنار ضریح میان یا نگاهشون به گنبد میوفته، یهو دلشون میلرزه و اون دلتنگی رو با گوله اشکاشون بیرون میریزن. همچین حسایی برای آدمای عادی مثل من کمه، خیلی کم. ولی خوشبحال اونایی که همیشه تو روشنایین نه تو تاریکی، و بدترش اینه که مثلا خودم اکثرا متوجه نیستم تو تونلم، فکر میکنم نور مصنوعی و کم داخل قطار/اتوبوس حقیقیه و چقدم کیف میکنم :)
اینه فرق وضعیت من و آدم خوبایی مثل علما و شهدا و.. برای همینه که کمک خواستن از این شمعها میتونه به آدم کمک کنه تا شاید نور خورشید رو هم به چشم کمی ببینه و گرماشو بچشه.
خوشحالم. چون بالاخره چندتا از اعضای مشهدی تیم رنشا رو بعد چند سال مجازی کار کردن تو حرم دیدم🥲🩵
ولی خب الان من دارم به یکیشون حرمو جاهای مختلفشو نشون میدم! (بهشت ثامن و علمای مختلف و..)🦦
و چقدر براش جالبه، میگه تو انگار مشهدیی و من مسافر 😄