به رفیقم نگاه کردم و گفتم: «دیدی؟ دیدی ما هیچکارهایم؟ چقدر زور زدیم که کمی دلها رو -که محل اصلیِ انقلاب درونی هر شخصیه- تحت تأثیر قرار بدیم؟ چقدر رو اعتقاد مانور دادیم که باور دلی ایجاد کنیم؟ چقدر روی ذهن کار کردیم که کمی دل تکون بخوره؟ چی شد؟ یه هزارم این دو پرچم پر نور، نتونستیم کار کنیم!» :)🔥
وقتی بازتاب نور اصیل به دل انسان آماده بخوره، دل خود به خود شروع به جوشش میکنه...
چون نور داره...✨
و این تکون دادن دل آدمی، کار هر کسی نیست...
چون تا نفس آدم درست درمون نباشه، تا خودش نور نداشته باشه، نمیتونه نوری به کسی بده، نمیتونه اثری بذاره...🍃
و اینجاست که منِ کمترین، میرسم به اینکه بابا! کجا با این عجله؟ :) هوا برت نداره...
کار اصلیو تو نمیکنی، تو کاری نمیکنی...
کار، چه تو باشی و چه نباشی، جلو میره؛ تو فقط دعا کن که منت به سرت بذارن و کمی از راه رو هم به وسیلهی تو جلو ببرن... هر چند همون توان کمت هم باز مال خودت نیست :)
و خب، این منِ آدم، اینجور موقعیتا که میفهمه هیچکارهست، خیلی شیک زمین میخوره و به خاک میافته...
و جالب اینجاست که این، تنها به خاک افتادنِ لذتبخش دنیاست...
لذت درک میزان کوچیکیت در برابر این عظمت خالق و پیچیدگی ساز و کار جهان، وصف نشدنیه... :)
خلاصه، باز این مفهوم رو به عینه و با پوست، گوشت و استخون درک کردیم که: توی یه مجلس، حتی یاد شهدا و اهلبیت هم برای افراد آماده و با فطرت پاک غوغا میکنه! برای هر قشری و با هرررر تفکری!🤍
والسلام!
- روایت اعتکاف دانشآموزی _ ۱۴۰۲ 🩵
#بماند_به_یادگار
همین! اینم از شبیخون امشب (:
اگه خوندی، نظرتو بهم بگو🌱
| https://daigo.ir/secret/26550851 |
چرا دیگه، من کلاً نظرمو سانسور نمیکنم، یا نمیگم وای الان باهام مخالفت میکنن پس نمیگمش...
نه، میگم، ولی سعی میکنم با لحن درست و دوستانه بگم، نه اینکه بریم تو فاز مناظره و لحن کوبنده! (البته این لحنو من بیشتر رو کلاس حوزه دارم، چون خب فضا فرق داره تو حالت مباحثهی اونجا، افرادشم فرق دارن و میدونن که با هم جنگ نداریم، ولی جدی مباحثهمونو سر فلان موضوع درس مثلاً «زن در اسلام» یا... داریم)
ولی اونجا که بحث با یه شبههزده یا یه پرسشگره، جو دوستانهست، نه مناظرهای و رسمی. و اینجا چون ملحد نیست و تو فضای غیر رسمیه، پس نحوه صحبت و توضیحتم فرق میکنه.
پس مخالفتمو دارم ولی اینکه با چه لحنی باشه، بسته به شخص و فضا داره.
و اینکه حرفا چی هست خب کلی توضیح تو هر مورد میشه داد، ولی نه اینکه آدم بره بالا منبر و حرفاش حوصله سر بر و خواب آور شه...
کلاً مباحثه، بهترین روشه
اینکه از طرف مقابلتم نظر بخوای
همراهی کنه
یا شوخی باشه و جو سنگین و تنشی بخوابه
و...
راستش بهشخصه اگه بگن دوتا اعتکاف هست، یکیش کلشون مذهبیه، یکیش نه و از همه نوع قشری هستن، با کله میرم دومی :)
ولی اینکه برای شما کدوم فضا مناسبه، بسته به تشخیص خودتونه.
ممکنه یه نفر بگه من فعلاً میخوام تو فضای ایزوله باشم و رشدمو کنم
یکی میگه رشد من تو با همه نوع قشری بودنه و یا وظیفهام اینجا اینه که برم تو اون جمع...
یکی میگه من فعلا نمیخوام با هر کسی ارتباط بگیرم و اول باید خودمو قوی کنم که اثر بدی از فلان قشر نگیرم، یکی میگه الان وقته ارتباط دقیقاً با همون قشره
چون تواناییشو کسب کردم
یا کلاً باید دید وظیفه هر جا چیه
مثلاً امسال ما دوتا انتخاب داشتیم
یا معتکف شیم و بریم مسجد بزرگسالا
یا بریم خادمی دانشاموزی و صرفا روزه بگیریم و معتکف نشیم.
خب با توجه به کمبود نیرو و اقتضای وظیفه، موقعیت من با شما فرق داره
پس من نمیتونم و در جایگاهی نیستم که بگم برین تو کدوم جمع.. (چه حالا اعتکاف باشه چه موقعیتای دیگه)
برای اون قسمت اول سوال هم:
بحث داریم تا بحث
بحثی که جدلی و رقابتی و رو کم کنی و از روی خود برتر بینی باشه، اره اونجا اشکال داره
ولی بحثی که پرسش پاسخی باشه و تبادل نظر برای روشن شدن یه موضوع، نه ایرادی نداره
نه من نمیگم تذکری نباشه، و هر کسی رو به حال خودش بذاریم که با صحبت اوخ نشه :/
فقط میگم راهش درست صحبت کردنه
نه با اخم و داد و بیداد و توهین! که فلان فلان شده بخواب! فلان کارو نکن! ای کافر ملحد اینجا جای همچین کاری نیست شرم نکن! و...
مخصوصاً برای نوجوون جماعت که بهشدت روحیش حساسه و باید خیلی مراعات کرد.
پس صحبت و تذکر برای هر مورد اشتباهی با توجه به موقعیت هست، ولی چطورش مهمه.
نه از اینور بوم بیوفتیم که هیچی نگیم به بهانه اوخ نشدن
نه اینکه اونجوری بخوایم همه رو با لحن بد به خیال خام خودمون پاک و مطهر کنیم و فضا رو نورانی و پاک نگه داریم! 🦦
با این دست پیاما که یه نمونهش اینه، واقعاً خوشحال شدم! چون همینکه یه عده مشتاق شدن سال دیگه برن تو همچین جمع خفن و گمنامی و یا حتی برای خادمی بخوان برن که سال دیگه به کمبود نیرو نخوریم، برام کافیه :)
اما برای خادمی راستش ما از طرف حوزه بودیم، و فوقش از طرف بسیج یه برنامه مشترک داشتیم... جاهای دیگه رو نمیدونم، باید بپرسین از حوزه شهرتون یا...
و گلایهام از کمبود نیرو، به طلاب دارای شرایط بود که نیومدن... ولش کن. :)
کلاً این جمعا هست
ولی باید دنبالشون گشت
و بیتفاوت رد نشد
فقط اعتکاف نیست...
کلاً آدم خودشو آماده کنه(پاکی نفس و اطلاعات بالا و...)، خدا جایی که باید، ازش استفاده میکنه و میبرتش همونجا...
همین
جانا سخن از زباااان ما میگویی! :)
#جامحقگویاعظمتقدیمایشون
#رنشایی_تراز
والله از شما چه پنهون، برای خودمم عنوان «طلبگی» فوووق سنگینه :))
به قول یکی از بچهها آدم عذاب وجدان میگیره رو موکتای حوزه راه بره و جایی کم بذاره از وظیفهش :/
پس آره سنگینه
ولی خب به بهانه سنگینی هم نمیشه شونه خالی کرد...
اتفاقاً کسی که میتونه، باید بره و اگه نره بازم اینجا به وظیفهش عمل نکرده (:
و قطعاً راه تبلیغ صرفاً حوزه نیست
هر کسی تو هر جایگاهی که هست، میتونه به حد وسعش کار کنه و تبلیغ کنه.
ولی خب تبلیغ و درس خوندن تخصصیترش تو حوزههای عالی مثل جامعهالزهراست(❤️🩹)
برای بخش دوم هم، آدم حتماً لازم نیست تو روند اونکار، بره صحبت کنه یا سر حلقه (حلقه صالحین) شه! وقتی میبینه تونایی این قسمتو نداره، میتونه بره بخش ثبت نام یا کار با سیستم یا.... که اونام خیلی مهمه، خلاصه تو هر کار تیمی، کلی کار هست.
برای جواب به سوالات با حال و حوصله هم چون خودمو جای اونا میذارم و یه دوره شبهه زدگی خودم طی کردم و داغون شدم (قدیمیا داستانو میدونن) پس اینجا نمیتونم بیتفاوت رد شم، و خیر اون دوره شبهه زدگی و تنهاییم، یکیش همین بود...
آدم، دردای مشترکشو با بقیه خوب درک میکنه، و میتونه ارتباط برقرار کنه
منم برای همینه بهنظرم
و برای بقیه هم بهنظرم اگه آدم درد یه نفرو بفهمه که چقدر با اون درد اذیته، تمام تلاششو برای کمک بهش میکنه
پس؟ درد شبهه زده ها رو بفهمیم تا بتونیم ارتباط بهتری باهاشون بگیریم :)
تو گوگل و جاهای دیگه متاسفانه بیشتر قشر بزرگسال برای رفع شبهه در نظر گرفته شده و براش کار شده، نه نوجوون!
پس نوجوون الان ما، خوراک خیلی کمی براش وجود داره، خیلییییییییی کم! :)
- ایده بگیریم!
ولی بازم کتابو تنهایی ندیم بخونن (کاش بگین کدوم کتابو بردین؟) بلکه همون کتابم مباحثهای پیش بره🥲
#رنشایی_تراز🤌
#رنشایی_دغدغهمند🕶