فرمانده سپاه که الحمدلله واقعاً شخص کاردرست، محبوب، با نفوذ کلام و خالصی هستن، مثل پارسال با روایتگری شهدا شروع کردن. کمکم اون انجمادی که ما چندان نتونسته بودیم آب کنیم، آب شد. بین همه آب شد. حتی کار برخی به بیمارستان کشید! گریهها بند نمیاومد. "غلط کردم" گفتنهای اونایی که مذهبی نبودن، تمومی نداشت.
باز مثل پارسال دو-سهتاشونو بغل کردم و با هم گریه کردیم.🫂
هی میگفت خیلی اشتباه رفتم؛ غلط کردم. هی دلداریش دادم و دلیل آوردم که توبهت پذیرفتهست. تو که هنوز نوجوونی؛ خوش به حالت و... .🌿
تو همین حال بودن که صلوات خاصه آقا امام رضا (سلام الله علیه) پخش شد و پرچم حرم ایشون و حرم خانم حضرت زینب (سلام الله علیها) وارد محیط مسجد شد...!❤️
نمیدونم چطور میشه اون فضا رو توصیف کرد... نمیدونم اون اجتماع قلوب، نورانیت فضا و رقیق بودن محیط رو چطور میشه با کلمات توضیح داد...✨
فقط میتونم بگم اون فضا، ترکوند!...
تا حدی که اثر پارسال، در برابر اثر امسال کمرنگ شد!
همون دو پرچم... پیش همونایی که ابداً تو فضای مذهبی نبودن و مدام مشغول میکاپ و تلفن و... بودن.
دقیقاً همونا...
همون باستانگرا، همون یهودشناس، همون ضدانقلاب، همون...
همه...
یه عده بهشون پرچم نرسیده بود. رفقای خاص خودم بودن. پرچمو که برداشتن، رفتم و گفتم: «من این پرچمو باید ببرم چندجا و پیش چند اکیپ!» در نهایت، بردمش پیششون.
گفتن: «این پرچم چرا بوی بهشت میده؟ چرا اینقدر آرامش داره؟»
دور تا دورش صورتاشونو گذاشتن و الله اکبر! الله اکبر از اون فضای غیرقابل وصف! (:
به رفیق خادمم گفتم: «ببین! یادته اون شب، تو فلان موقعیت، اینقدر کار سخت شد که من بریدم، رفتم تو حیاط مسجد، بغض کردم، هی رو به آسمون میکردم و میگفتم که آقا من هیچکارهم و بلد نیستم چه کنم؟ دیدی خودشون اومدن توی میدون و چهجوری کارو جوری که به خواب نمیدیدیم درست کردن؟ پرچمو بده من که پیش چند نفر دیگه هم ببرم. چون من نمیتونم کاری کنم. اما این دو پرچم میتونن!»
و شد! وقتی رفیق خادمم اثرو دید، رقت قلب بچهها رو دید، گره خوردن دل و روحشونو به نور اون دو پرچم دید، ما هم به گریه افتادیم.❣ و اینجا، همون گوله مرواریدایِ کوچیک، زمینهساز رشد و گردگیری اون بذر درون همهمون شد...
به رفیقم نگاه کردم و گفتم: «دیدی؟ دیدی ما هیچکارهایم؟ چقدر زور زدیم که کمی دلها رو -که محل اصلیِ انقلاب درونی هر شخصیه- تحت تأثیر قرار بدیم؟ چقدر رو اعتقاد مانور دادیم که باور دلی ایجاد کنیم؟ چقدر روی ذهن کار کردیم که کمی دل تکون بخوره؟ چی شد؟ یه هزارم این دو پرچم پر نور، نتونستیم کار کنیم!» :)🔥
وقتی بازتاب نور اصیل به دل انسان آماده بخوره، دل خود به خود شروع به جوشش میکنه...
چون نور داره...✨
و این تکون دادن دل آدمی، کار هر کسی نیست...
چون تا نفس آدم درست درمون نباشه، تا خودش نور نداشته باشه، نمیتونه نوری به کسی بده، نمیتونه اثری بذاره...🍃
و اینجاست که منِ کمترین، میرسم به اینکه بابا! کجا با این عجله؟ :) هوا برت نداره...
کار اصلیو تو نمیکنی، تو کاری نمیکنی...
کار، چه تو باشی و چه نباشی، جلو میره؛ تو فقط دعا کن که منت به سرت بذارن و کمی از راه رو هم به وسیلهی تو جلو ببرن... هر چند همون توان کمت هم باز مال خودت نیست :)
و خب، این منِ آدم، اینجور موقعیتا که میفهمه هیچکارهست، خیلی شیک زمین میخوره و به خاک میافته...
و جالب اینجاست که این، تنها به خاک افتادنِ لذتبخش دنیاست...
لذت درک میزان کوچیکیت در برابر این عظمت خالق و پیچیدگی ساز و کار جهان، وصف نشدنیه... :)
خلاصه، باز این مفهوم رو به عینه و با پوست، گوشت و استخون درک کردیم که: توی یه مجلس، حتی یاد شهدا و اهلبیت هم برای افراد آماده و با فطرت پاک غوغا میکنه! برای هر قشری و با هرررر تفکری!🤍
والسلام!
- روایت اعتکاف دانشآموزی _ ۱۴۰۲ 🩵
#بماند_به_یادگار
همین! اینم از شبیخون امشب (:
اگه خوندی، نظرتو بهم بگو🌱
| https://daigo.ir/secret/26550851 |
چرا دیگه، من کلاً نظرمو سانسور نمیکنم، یا نمیگم وای الان باهام مخالفت میکنن پس نمیگمش...
نه، میگم، ولی سعی میکنم با لحن درست و دوستانه بگم، نه اینکه بریم تو فاز مناظره و لحن کوبنده! (البته این لحنو من بیشتر رو کلاس حوزه دارم، چون خب فضا فرق داره تو حالت مباحثهی اونجا، افرادشم فرق دارن و میدونن که با هم جنگ نداریم، ولی جدی مباحثهمونو سر فلان موضوع درس مثلاً «زن در اسلام» یا... داریم)
ولی اونجا که بحث با یه شبههزده یا یه پرسشگره، جو دوستانهست، نه مناظرهای و رسمی. و اینجا چون ملحد نیست و تو فضای غیر رسمیه، پس نحوه صحبت و توضیحتم فرق میکنه.
پس مخالفتمو دارم ولی اینکه با چه لحنی باشه، بسته به شخص و فضا داره.
و اینکه حرفا چی هست خب کلی توضیح تو هر مورد میشه داد، ولی نه اینکه آدم بره بالا منبر و حرفاش حوصله سر بر و خواب آور شه...
کلاً مباحثه، بهترین روشه
اینکه از طرف مقابلتم نظر بخوای
همراهی کنه
یا شوخی باشه و جو سنگین و تنشی بخوابه
و...
راستش بهشخصه اگه بگن دوتا اعتکاف هست، یکیش کلشون مذهبیه، یکیش نه و از همه نوع قشری هستن، با کله میرم دومی :)
ولی اینکه برای شما کدوم فضا مناسبه، بسته به تشخیص خودتونه.
ممکنه یه نفر بگه من فعلاً میخوام تو فضای ایزوله باشم و رشدمو کنم
یکی میگه رشد من تو با همه نوع قشری بودنه و یا وظیفهام اینجا اینه که برم تو اون جمع...
یکی میگه من فعلا نمیخوام با هر کسی ارتباط بگیرم و اول باید خودمو قوی کنم که اثر بدی از فلان قشر نگیرم، یکی میگه الان وقته ارتباط دقیقاً با همون قشره
چون تواناییشو کسب کردم
یا کلاً باید دید وظیفه هر جا چیه
مثلاً امسال ما دوتا انتخاب داشتیم
یا معتکف شیم و بریم مسجد بزرگسالا
یا بریم خادمی دانشاموزی و صرفا روزه بگیریم و معتکف نشیم.
خب با توجه به کمبود نیرو و اقتضای وظیفه، موقعیت من با شما فرق داره
پس من نمیتونم و در جایگاهی نیستم که بگم برین تو کدوم جمع.. (چه حالا اعتکاف باشه چه موقعیتای دیگه)
برای اون قسمت اول سوال هم:
بحث داریم تا بحث
بحثی که جدلی و رقابتی و رو کم کنی و از روی خود برتر بینی باشه، اره اونجا اشکال داره
ولی بحثی که پرسش پاسخی باشه و تبادل نظر برای روشن شدن یه موضوع، نه ایرادی نداره
نه من نمیگم تذکری نباشه، و هر کسی رو به حال خودش بذاریم که با صحبت اوخ نشه :/
فقط میگم راهش درست صحبت کردنه
نه با اخم و داد و بیداد و توهین! که فلان فلان شده بخواب! فلان کارو نکن! ای کافر ملحد اینجا جای همچین کاری نیست شرم نکن! و...
مخصوصاً برای نوجوون جماعت که بهشدت روحیش حساسه و باید خیلی مراعات کرد.
پس صحبت و تذکر برای هر مورد اشتباهی با توجه به موقعیت هست، ولی چطورش مهمه.
نه از اینور بوم بیوفتیم که هیچی نگیم به بهانه اوخ نشدن
نه اینکه اونجوری بخوایم همه رو با لحن بد به خیال خام خودمون پاک و مطهر کنیم و فضا رو نورانی و پاک نگه داریم! 🦦
با این دست پیاما که یه نمونهش اینه، واقعاً خوشحال شدم! چون همینکه یه عده مشتاق شدن سال دیگه برن تو همچین جمع خفن و گمنامی و یا حتی برای خادمی بخوان برن که سال دیگه به کمبود نیرو نخوریم، برام کافیه :)
اما برای خادمی راستش ما از طرف حوزه بودیم، و فوقش از طرف بسیج یه برنامه مشترک داشتیم... جاهای دیگه رو نمیدونم، باید بپرسین از حوزه شهرتون یا...
و گلایهام از کمبود نیرو، به طلاب دارای شرایط بود که نیومدن... ولش کن. :)
کلاً این جمعا هست
ولی باید دنبالشون گشت
و بیتفاوت رد نشد
فقط اعتکاف نیست...
کلاً آدم خودشو آماده کنه(پاکی نفس و اطلاعات بالا و...)، خدا جایی که باید، ازش استفاده میکنه و میبرتش همونجا...
همین
جانا سخن از زباااان ما میگویی! :)
#جامحقگویاعظمتقدیمایشون
#رنشایی_تراز