هدایت شده از 𝑀𝑒 :)
هر دخترى چند روزى يك بار ميزان قربون صدقه خونش به شدت افت ميكنه! اينو نفهمين باختين!
وای هیچوقت یادم نمیره که مامان تعریف میکنه
که تو سوریه
یه بار زنداییم گم شده بوده من و اورده بودمش صحن اصلی 🙂...
جزو قشنگ ترین خاطراتم.
معلم تاریخمون میگه :
یه مدت که تو اداره کل بوده به خاطر استعفایی که با یکی از همکاراش به خاطر یه چیز ناحق بود...
کلی تو اداره کل زنجان و تهران سر و صدا کرده و میگفتن که :
تو زنجان دوتا مرد داریم که زنن!