eitaa logo
' روحـآ '
639 دنبال‌کننده
164 عکس
50 ویدیو
0 فایل
⸤ بسم‌رب‌ماه‌نجف ⸣ - نحن شیعه علی ! یک شب جمعه حرم بودم و سرگرم حسین ؛ یک نفر گفت: حسن، کل حرم ریخت بهم . 'یاعباس ، نَحنُ بِحِماك' [تحتِ لوایِ کریمِ آل‌الله¹¹⁸] کپی؟ جز‌خودنوشت‌وروزمرگی‌ادمین‌ها‌حلاله‌عزیزدل؛ فلذا رگباری نباشه .
مشاهده در ایتا
دانلود
' روحـآ '
و تمام ذرات عالم نجوا کنند:
باورکنیدآمده‌معمارش‌ازبهشت؛ دل روی دل گذاشته نه خشت روی خشت!
' روحـآ '
پیش‌ازآنکه‌بدن‌هایتان‌ازدنیاخارج‌شود؛ دل‌‌هایتان‌را ازآن‌خارج‌کنید...! -حضرتِ‌امیرالمونین‌'ع'-
همانا این‌دل‌ها، همانندبدن‌ها خسته‌وافسرده‌می‌شوند! وفقط‌خدایِ‌من‌‌وتوست‌که رمزِآرام‌کردن‌ِدل‌رامی‌داند... -حضرتِ‌امیرالمونین‌'ع'-
اذان مغرب که بشه؛ ماه صفر تموم میشه.. لباس مشکیارو میذاریم کنار تا سال بعد ببینیم زنده‌ایم برات دوباره گریه کنیم یا نه؟ یعنی شب اول محرمت هستیم دوباره ببینیم تعویض پرچمتو یا نه؟ دورت بگردم؛ هیچکس بجز محبینت نمی‌فهمن محرم و صفر چقدر به ما خوش گذشت... چقدر به ما خوش گذشت وقتی زیر سایه‌یِ پرچمت بودیم و هستیم!.. بهترین روزای زندگیمون تو محرم و صفرته.. گریه کردن و عزاداری برات تنها کاری بود که می‌تونستیم انجام بدیم و چقدر شرمنده‌ایم که امسال نشد جون بدیم تو روضه‌هات ابی‌عبدالله! حالا هممون بی‌تابیم که بعد این دوماه چی قراره جای روضه‌هاتو پر کنه؟ روضه‌هایی که تنها مأمن و دلیل عاقبت بخیری ما بودن!.. و حالا الوداعا روضه‌هایِ ارباب.. :") «داریم‌با‌حسین‌حسین‌پیرمی‌شویم خوشحال‌ازاین‌جوانی‌ِاز‌دست‌داده‌ایم این‌روزگارمیگذردخوب‌یاکه‌بد بهترکه‌عمرِمادراین‌خانه‌بگذرد»
لحظات‌آخر‌است‌،گدا‌را‌حلال‌کن.. شرمنده‌ام که از غمِ عباست(ع) نمرده‌ام..
4_141127737673777400.mp3
5.24M
می‌سپارم‌به‌مادرِتو‌پیرهن‌وشال‌عزامو :")
دنیا خیلی فانیه.
_
' روحـآ '
_
به عالم گر تهی دستی به درگاه رضا رو کن کز این در هیچ کس با دست خالی بر نمیگردد !..
نمازت سرد نشه مومن .
اِنی اُحِبُّ هَر چِه که دارَد نشان ِ تو سِیِّدِ‌رُویـآییِ‌مَــن!:)..¹¹⁸
به‌هوش‌بودم‌ازاول‌که‌دل‌به‌کس‌نسپارم شمایلِ‌توبدیدم‌نه‌عقل‌ماند‌ونه‌هوشم!¹³³
زینتِ‌ ذکرِ‌ فرج‌ نامِ‌ شریفِ‌ زینب است...(: -اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌بحقِ‌زینب'س'-
شیرین تر اگر از بغل مادر من شد شیرینی آغوش حسین از کرم توست ¹¹⁸
نقاش غزل تا به چشمان تو پرداخت ؛ دیوانه شد از طرز نگاهت قلم انداخت!..
' روحـآ '
نقاش غزل تا به چشمان تو پرداخت ؛ دیوانه شد از طرز نگاهت قلم انداخت!..
تو جایَت در کنارِ قلبِ من تا حشر می‌ماند خدا هم مردمانِ با وفا را دوست می‌دارد...
بــسم‌ِالله‌‌..
' أَعُوذُ به آغوشِ آقای اِمام رِضا مِنْ شَرِّ غَم و گُناه ' قلم میان دستان من و کاغذ رقص کنان بود. روحم به درون کلمات کشیده می‌شد و واژه ها خلق می‌شدند! واژه ها بر دشتِ سفیدِ کاغذ می‌تاختند و داستان شکل می‌گرفت... کلمات را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشتم؛ اما گویا گذشتن از یکی از این واژه ها کار من نبود. واژه ی "پناه" پیش رویم سبز شد و قلم متحیر ماند میان آسمان و زمین! کلمه روی کاغذ مانده بود. چه کسی لیاقت برداشتن آن را داشت!؟ پناه چه کسی بود و پناهگاه عالمین از آن که بود؟ واژه را برای چه کسی کنار می‌گذاشتم؟ کاتب بودم،باید قلم می‌زدم و برای هر کلمه صاحبی مشخص می‌کردم. اما پناه بودن شایسته ی چه کسی بود!؟.. سوی چشمانم به سمت ساعت روی دیوار پر کشید. ساعت هشت بود. هشت شب تصویر ساعت تار شد. چشمانم چنان سنگینی می‌کردند که گویی سنگینی‌تمام‌جهان‌برروی‌چشمان‌قهوه‌ایمن‌است! تصویر ساعت محو شد. و حالا تصویر ساعت تمام شده و جهانی دیگر پیش رویم پدید آمده خورشیدی رو به رویم بود که دسته های کبوتر طوافش می‌کردند! سرم را پایین تر گرفتم و آهوان را دیدم، که به حریم خورشید پناه می‌بردند!:)... جلو تر مردی از تبار نور، چو کوه ایستاده بود. بر سر آهو ها دست می‌کشید و کبوتر ها را به آب و دانه مهمان می‌کرد. می‌دانستم نامش علی‌بن‌موسی ست و از نوادگان حیدر است. شنیده بودم که امام رئوف است و مهمانانش را پناه می‌دهد. نزدیک شدم و از مهمانانش سراغ گرفتم؛ مرا همراه خود وارد حرم کردند و دسته هایی که وارد حرم می‌شدند را نشانم دادند. جمعیتی از سمت راست همچو سیل جنون بر حریم خراسان می‌آمدند، امام فرمود که اینان شفا می‌خواهند و قرار است همگی دست پر به آبادی هایشان برگردند و شفا بگیرند. جمعیتی از سمت چپ همچو دریا به آغوش امام روانه بودند، امام فرمود که اینان طالب آرامشند و بنا ست با قلب هایی آرام و قرار یافته به خانه هایشان برگردند. جمعیتی از پشت سر خود را دوان دوان به سمت پنجره فولاد می‌رساندند، امام فرمود که اینان برات کربلا می‌خواهند و رقم خورده است که به زودی به دیدار جدم روانه شوند. جمعیتی از رو به رو با پای پیاده و به سر زنان خود را به زمین می‌کشیدند، امام فرمود که اینان جاماندگان اربعینند و بنا ست در آغوش من اشک بریزند و از حب شان به حسین برایم بگویند. و من نیز پا به پایشان اشک بریزم بر مصیبت جدم اباعبدالله! گوشه ای هم مردی سال خورده کمر خم کرده بود. اما فرمود او ریان‌بن‌شبیب است که در عزای حسین‌بن‌علی ، صبح و شب می‌گرید! گوش هایم را تیز کردم که صدای مرثیه خوانی‌اش را بشنوم؛ کبوتری از جلوی چشمانم رد شد و با نوازش چشمانم توسط بال هایش، از خواب پریدم. کاغذ رو به رویم،قلم در دستانم و واژه آواره بر روی کاغذ بود. بی درنگ قلم زدم و نوشتم: "هر کلمه‌ صاحبی دارد، و صاحب کلمه‌ی 'پناه' بی شک ‏علی‌بن‌موسی‌الرضا ست!" ✍🏼' رِضـوآن¹¹⁸ '
-960946432_-1569784865.mp3
6.88M
خداوندازباب‌لطفی‌که‌داشته یه جاهایی رو جلوه ی بهشت کرده!
سلام و رحمة الحمدالله‌عازم‌بهشت‌الرضاهستیم؛ به‌یاد‌تمام‌عزیزان..
در عمرِ خودم حسد نبردم به کسی؛ جز آنکه نجف کنارِ تو خاک شده... :)¹¹⁰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مَــن مُسَلـمآن شُـدِه‌یِ دَســتِ اِمـآمِ حَسَـنَم!
و کافیست تا نام تو بیاید و ما مست شویم(:..¹¹⁸
ای‌تواَمانِ‌هربلا، ماهمه‌دراَمانِ‌تو¹³³ -حضرتِ‌قمرالعشیره-
این که دل بی‌قرار ِعباس'ع' است؛ کار ِدل نیست، کار ِعباس'ع' است...!
' روحـآ '
اینکه بری حرم و بعد از زیارت حضرت ارباب بری روضه>>>>>>>>
قدم زدن تو کوچه پس کوچه های مشهد به مقصد حرم >>>>>