eitaa logo
رشدانه(سبک زندگی)
296 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
524 فایل
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود. 📝نظرات مشفقانه خود را در باره مطالب کانال با نشانی زیر در میان بگذارید. ممنونم صفری(سطح۳مشاوره خانواده،دارای پروانه تخصصی سازمان نظام روانشناسی۱۳۹۳۰) @Tebyan_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺یا خدیجه کبری 🥀 🌹دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم 🌹سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم 🌹بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم 🌹با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم 🌹ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها باور من نمی شود، همنفس خدا شدم 🌹سفرهء دل برای من، باز کن آیه ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم 🌹قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم 🌹پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم 🥀من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم 🥀لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 حمیدرضا برقعی ⚘⚘⚘ @akhlagh_had
ماه، در کسوت سقا به میان آمده است رود برخواست، که موسی به میان آمده است رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد رود، با خاک کفِ پاش تیمم می‌کرد ماه افتاده در آئینه، ز تصویر بگو مشک لبریز شد از علقمه، تکبیر بگو ماه اگر چه همه‌ی علقمه را پیموده غرقه گشته‌ست و نگشته‌ست به آب آلوده رود را تا به ابد، تشنۀ مهتاب گذاشت داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت لب اگر تر کند از چشمۀ دریا عباس چه جوابی بدهد ام بنین را عباس
بانو توران شهریاری، شاعره زن زرتشتی و امام حسین علیه السلام حسین پیش یزید و یزیدیان برخاست ز دادن سر و جانش حماسه‌ای برپاست
ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل آن به که به سودای تو بسپارم دل گر من به غم تو نسپارم دل دل را چکنم بهر چه میدارم دل مولوی
💠 جان و جانانه (بند اول) دوش رفتم سحر به میخانه تا دهندم یکی دو پیمانه دیدم آنجا رجال لا تلهی مات و مبهوت همچو پروانه عده ای سر به کف ز خویش خجل عده ای چون ستون حنانه از خیالات رسته و فارغ فارغ از داستان و افسانه ناگهان این صدا چو رعد مهیب خواست از گوشه های خمخانه لمن الملک ایها العشاق همه گفتند جان و جانانه رفتم از هوش و مدتی خاموش بودم از نعره های مستانه چو بهوش آمدم سر من بود روی زانوی صاحب خانه اشک شوق از دو چشم من می ریخت که درختی عجب شد این دانه گفتمش نام خود بگو بامن تابگویم به خویش و بی گانه گفت نام مرا نوشته قلم روی گلها و بال پروانه چون به پروانه گفتم این مطلب دست بر سر کشید شکرانه پرزنان از زمین چو بر میخواست سخنی گفت و رفت سلانه که علی پرده دار لم یزلی است هرچه خواهی بخواه دست علی است ‌ ‌‌ ‌🔹سروده‌ای از حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @nasery_ir ‌ ‌
📚 مجموعه ۸ جلدی دیدنی های خدا کتاب «توحید مفضل» گفتگوی بلند امام صادق (علیه السلام) با یکی از شاگردانش به نام «مفضل» است، که امام در آن پرده هایی از شگفتی های آفرینی و زیبایی های هستی را به نمایش می گذارد. کتاب دیدنی های خدا برداشتی تازه و همراه با شعر از این حدیث گرانقدر است که برای کودکان تهیه شده. ▫️نویسنده مهدی وحیدی صدر ▫️ناشر جمال ▫️تعداد صفحات هر جلد ۱۲ ▫️قطع خشتی کوچک (۲٠×۲٠) ✅مناسب برای سنین 8 تا 12 سال 📸 تصویر جلدهای این مجموعه https://eitaa.com/tasavir2/2306 📷 تصاویر میانی کتاب https://eitaa.com/tasavir2/2298
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دوش رفتم سحر به میخانه 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ ۳:۱۶ دقیقه ‌
🌸 تجربه ای از معرفی امام 🔹 ، رهبری که برای خدا کار میکرد 💢 سال ۹۱ بود و بنا به درخواست و قبولی در آزمون مدرسی، به علت تاخیر در اعلام ساعت کلاسی، درس وصیت نامه حضرت امام آنهم جهت دانشجویان دختر دانشکده مهندسی نصیبم شد. برای ترم نخست تدریس، چنین درسی، آنهم برای دانشجویان دختر خیلی سنگین بود. 🔰 همان جلسه نخست عدم علاقمندی و غر زدن های دانشجویان از موضوع و عنوان درس، مرا بی انگیزه کرد و جلسه نخست با هر ترفندی بود به پایان رسید و سریع با یکی از اهالی عرفان تماس گرفته و مشکل را بیان و ایشان نکاتی را گفتند. 🔽از جلسه بعد بنا به توصیه اش بجای معرفی امام به شکل رسمی به خاطرات و ابعاد شخصیتی ایشان پرداخته، چنانچه تا سند و مدرک و منبعی در هر جلسه نمی بردم، باور نمی کردند آنچه می گویم از خمینی کبیر است. ◀️ از عشق و علاقه حضرت امام به همسر و خانواده گفتم که چطور در زمانه ای که چون بعضی ها در کنون، نام همسر را منزل می گذارند و جمله به همسر را پر رو کردن او، حضرت امام نامه عاشقانه به همسرش می نویسند و با عشق و محبت همسرش را در غربت یاد کرده و او را نور چشم، قوت قلب، محبوب عزیز خطاب می کند، عشقی که به گفته دانشجویی پدر شاعرش هم به مادرش هدیه نداده!! ◀️برایشان از ها و توصیه اما حتی به مخالفینشان گفتم که چون پدر برای همه بودند و حتی به ملاقات محمدرضا پهلوی در کاخش می رود تا شاید به توصیه آیت الله بروجردی بتواند در دل او تاثیری بگذارد و نشود آنچه بعد ها بر سر او آمد. ◀️ از تقیدش به گفتیم که حتی در فرانسه خود را مقید به آن می دانست و بعدها قبل از هر اقدامی به تدوین و اجرای قانون همت می گماشت و هیچ کس را حتی فرزند و نوه اش را نه تنها مسئولیت نداد، بلکه وقتی شنید که نوه اش سید حسین مسلحانه قصد تمرد از حکم قانون دارد، گفت با گلوله هم که شده بزنیدش. ◀️ از شاعر بودن امام گفتم و اشعار مشهوری که بر زبان ها جاریست اما کسی نمی داند از این پیر جماران است، چون من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم، چشم بیمار تو را دیدم و بیدار شدم! ◀️از ثروت پدری و مال و منالی گفتم که پدرش را در خمین از ثروتمندان کرده بود و او علی رغم وارث آنها بودن، از همه اش دل کند و رفت اراک برای درس و خود در فقر و تهیدستی زندگی می کرد و تا بود، همان حسینیه و کوچه های تنگ جماران و خانه قدیمی آنجا نه محل زندگی، بلکه محل مدیریت ایران و اسلام شد و ناجوانمردانه بعد ها با حرمی کاخ گونه رهبر مستضعفین بودنشان به حاشیه بردند. ◀️ برایشان از روحانیتی گفتم که یکی از دشمنان اصلی او بودند و خون دلی بر دلش کردند که لیبرال ها نکردند، برایشان از امامی گفتم که آنقدر اهل علم و و منطق بود که عده ای ایشان را نجس شمرده و حتی ظرف آب خورده فرزندش را طاهر می کردند. ◀️از امامی گفتم که درس و مشق سیاست و جنگ نخوانده بود، اما چنان هشت سال کشور را کرد که سیاستمداران و نظامیان عالم با آنچه داشتند نتوانستند شکستش دهند، حتی اگر در ظاهر دستوراتش چون اطلاع دادن به مردم عراق در موشک باران کشورشان خنده دار باشد. که همین سیاست ترسی عجیب در صدام ایجاد و سپس امام و ایران را محبوب عراقی ها کرد که حتی در جنگ هم حواسش به آنان است که کمتر آسیب ببینند. ◀️ و برایشان از ی گفتم که تا می شد به خرج می دادند: دولت بازرگان را تایید می کردند، حکم بنی صدر را تنفیذ، آیت الله منتظری را علی رغم میل باطنی، حمایت و به ارتشیان شاهنشاهی تا می شد اعتماد که هر چند بعضی ها با کودتا خلف وعده کردند و خیانت. ✅ وقتی بحث به اینها کشیده شد، شاید باورش سخت باشد اما همه می گفتند: پس چرا کسی به ما نگفته بود که امام چنین بوده؟ مگر مملکت در اختیارش نبوده پس چرا اینها را رادیو و تلویزیون برایمان نقل نکردند؟ مگر رهبر ایران نبوده پس چرا در و آموزشی نیامده؟ و اینجا بود که فقط یک پاسخ می شود داد، امام در نظام برآمده از اندیشه خود نیز مظلوم و گمنام است!!! ✍اصغر اخوی
ماه، در کسوت سقا به میان آمده است رود برخواست، که موسی به میان آمده است رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد رود، با خاک کفِ پاش تیمم می‌کرد ماه افتاده در آئینه، ز تصویر بگو مشک لبریز شد از علقمه، تکبیر بگو ماه اگر چه همه‌ی علقمه را پیموده غرقه گشته‌ست و نگشته‌ست به آب آلوده رود را تا به ابد، تشنۀ مهتاب گذاشت داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت لب اگر تر کند از چشمۀ دریا عباس چه جوابی بدهد ام بنین را عباس