eitaa logo
روزی حلال
37.1هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.6هزار ویدیو
55 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vB1e.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋ولخرجی ✨از دیگر موارد آسیب خدمتگزاری، ولخرجی در اموال اداری است. 🌼 قرآن کریم می فرماید: 🌸«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيراً * إِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً». 🍃و حقّ نزديكان را بپرداز، و(همچنين حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذير مكن * چرا كه تبذيركنندگان، برادران شياطينند؛ و شيطان در برابر پروردگارش، بسيار ناسپاس بود. (إسراء 27-26) 🌺حضرت علی علیه السلام می فرماید: «كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً» 🍂دست و دل باز باش و تبذيرگر (ولخرج) نباش؛ و ميانه‏رو باش و تنگ نظر (خسيس) نباش. (نهج البلاغة، ص: 474) 💠 @RoozieHalal 💠
📚داستانی کوتاه و بسیار زیبا مردی تمام دارایی‌ اش را فروخت و طلا خرید او را در گودالی در حیاط خانه‌اش پنهان کرد. مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر می‌زد و آنها را زیر و رو می‌کرد تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد. همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت. او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش می‌زد رهگذری او را دید و پرسید «چه اتفاقی افتاده است؟» مرد حکایت طلاها را بازگو کرد رهگذر گفت «این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست تو که از آن استفاده نمی‌کنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟» ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است چه بسیار افرادی هستند که پولدارند اما ثروتمند نیستند و چه بسیار افرادی که ثروتمندند ولی پولدار نیستند 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 💠 @RoozieHalal 💠
<📔🌱> مرد خسیس که هم پياز را خورد، هم چوب راخورد و هم پول داد _موضوع: اخلاقی_ روزي رهگذر خسيسي به مرد کشاورز زحتمکشي که مشغول کاشتن پياز بود رسيد و با طعنه گفت: «زير اين آفتاب داغ کار مي‌کني که چي؟ اين همه زحمت مي‌کشي که پياز بکاري؟ آخر پيازهم شد محصول؟ پياز هم خودش را داخل ميوه ها جا کرده، به چه درد مي‌خورد؟ آن هم با آن بوي بدش!» پياز کار ناراحت شد. هر چه درباره ي پياز و فايده هاي آن حرف زد، به گوش مرد رهگذر نرفت. اين چيزي مي‌گفت و آن، چيز ديگري جواب مي‌داد. خلاصه آن دو با هم دعوا کردند و کارشان بالا گرفت. رهگذران آن دو را از هم جدا کردند و نگذاشتند دعوا کنند. بعد هم براي اينکه کاملاً دعوا تمام شود، آن ها را پيش قاضي بردند. قاضي، بعد از شنيدن حرف هاي دو طرف دعوا، با اطرافيانش مشورت کرد و حق را به پياز کار داد و مرد رهگذر را محکوم کرد و گفت: «تو اين مرد زحتمکش را اذيت کرده اي. حالا بايد مقداري پول به مرد کشاورز بدهي تا او را راضي کني.» رهگذر خسيس حاضر نبود پول بدهد. قاضي گفت: «يا مقداري پول به کشاورز بده، با يک سبد پياز را در يک نشست بخور تا بعد از اين سر اين جور چيزها دعوا راه نيندازي. اگر يکي از اين دو کار را انجام ندهي، دستور مي‌دهم که تو را چوب بزنند. انتخاب نوع مجازات با خودت هست. پول مي‌دهي يا پياز مي‌خوري يا مي‌خواهي تو را چوب بزنند؟» رهگذر کمي فکر کرد پول که حاضر نبود بدهد. چوب خوردن هم درد زيادي داشت. با اينکه از پياز بدش مي‌آمد، مجازات پياز خوردن را پذيرفت. يک سبد پياز آوردند و جلو او گذاشتند. رهگذر اولين پياز را خورد، دومين پياز را هم با اين که حالش به هم مي‌خورد، نوش جان کرد و خوردن پياز را ادامه داد. هنوز پيازهای سبد نصف نشده بود. که واقعاًحال محکوم به هم خورد و ديگر نتوانست بخورد. از پياز خوردن دست کشيد و گفت: «چوبم بزنيد. حاضرم چوب بخورم اما پيازنخورم.» قاضي دستور داد چوب و فلک را آماده کردند. پايش را به فلک بستند و دو نفر مشغول زدن چوب به کف پاي او شدند. هنوز ده ضربه بيشتر نخورده بود که داد و فريادش بلند شد. درد مي‌کشيد و چوب مي‌خورد. اما چوب خوردن را هم نتوانست تحمل کند و فرياد زد: «دست نگه داريد دست نگه داريد. پول مي‌دهم. پول مي‌دهم.» تنبيه کنندگان دست از کتک زدن او برداشتند. رهگذر خسيس مجبور شدمقداري پول به کشاورز بدهد و رضايت او را به دست آورد. اطرافيان به حال محکوم خنديدند و گفتند: «اگر نبود اين جور نمي‌شد. پولي بابت مي‌داد، اما حالا هم پياز را خورد، هم چوب را خورد و هم پول داد.» از آن روز به بعد، درباره ي کسي که زيادي طمع مي‌کند، يا به خيال به دست آوردن سودهاي ديگر، زیان هاي ظاهراً کوچک را مي‌پذيرد اما عملاً به خواسته اش نمي‌رسد، مي‌گويند هم پياز را خورد، هم چوب راخورد و هم پول داد. 💠 @RoozieHalal 💠
❤️ هرکس باشد و ... خود را بی نیاز از خدا بداند و را دروغ بداند خواهد داشت. 📖 سوره لیل آیات، ۸/۹/۱۰ ‌‎‌‎‌‌‌‎‌┄┅┅❅💠❅┅┅┄ 💠 @RoozieHalal 💠
🌕مهلت دادن قرض دار 🍂مهلت دادن قرض دارى است كه نداشته باشد يا او.و اين عمل نيزفضيلت‏بسيار دارد، بلكه از جمله واجبات است. 🔅حضرت صادق - عليه السلام - مى‏فرمايد كه: «هر كه خواهد خدا سايه خود را بر سر اوبيندازد در روزى كه هيچ سايه‏اى به غير از سايه او نباشد، مهلت دهد نادارى را، يا از حق‏خود بگذرد» . 🌾و پيغمبر - صلى الله عليه و آله - در روزى فرمود كه: «كيست كه مى‏خواهد كه خداى - تعالى - او را از شعله جهنم در سايه خود بدارد؟ تا سه مرتبه.در هر مرتبه مردم عرض‏كردند كه: يا رسول الله! كيست فرمود: ✨آن كسى است كه قرض دار خود را دهد، يا از حق خود بگذرد» . 🍂و فرمود كه: «روزى حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - بر منبر آمد و حمد و ثناى‏الهى را به جاى آورد و درود بر پيغمبر [پيغمبران] او فرستاد پس فرمود: ✨ايها الناس! حاضران شما به غايبان برسانند كه: هر كه مهلت دهد قرض دار خود را كه نداشته باشد، ازبراى او در نزد خدا هر روز، ثواب صدقه مثل مال اوست، تا خود را بگيرد» . 👈و در اين خصوص اخبار بسيار است.پس بر اهل ايمان لازم است كه: چنانچه طلبى‏از كسى داشته باشند و او بر اداى آن قادر نباشد او را مهلت دهند.و بر او تنگ‏گيرى‏ننمايند.نه چون اين زمان، كه اگر دينارى از فقيرى خواهند دنيا را براو تنگ مى‏كنند.و شب و روز آن را يكسان مى‏نمايند.و راه آمد و شد را بر اومى‏بندند.و در محافل و مجامع، زبان به غيبت او مى‏گشايند.و ايذا و اذيت مى‏رسانند.وگاه باشد او را مضروب و مجروح مى‏كنند.و ذمه خود را چندين مقابل طلب خود به‏واسطه ديه جراحت، مشغول مى‏كنند.و به جهت گرفتن قليلى از مال دنيا، حرام‏بسيار را مرتكب مى‏شوند 📚معراج السعادة، عالم ربانى ملا احمد نراقى (قدس سره) 💠 @RoozieHalal 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خانم ✘ با آقای خسیسازدواج نکنید، مگر در یک حالت! 💠 @RoozieHalal 💠
💠 🔸امام علی(علیه السلام): چه بسیار کسى که خود را به زحمت مى اندازد و بر خود تنگ مى گیرد و چه بسیار کسى که در طلب روزى میانه روى مى کند و مقدرات، او را یارى مى دهند. 📚فروع کافی/ج 5 /ص194 ✍🏼روزی با خساست زیاد نمی شود، بلکه باید در مخارج میانه روی کرد تا همیشه داشته باشیم. 💠 @RoozieHalal 💠